بخشی از مقاله
چکیده
وقوع خشکسالیهای اخیر در ایران و شدت خسارتهای وارد شده از ادامه آسیبپذیری کشاورزان حکایت میکند. در زمان حاضر مدیریت خشکسالی در کشور ما، بر مبنای مدیریت بحران صورت میگیرد و بدین ترتیب به کاهش تاثیرات وآمادگی در برابر خشکسالی توجه چندانی نمیشود.
با توجه به اهمیت موضوع، هدف از این مطالعه سنجش میزان تابآوری در بین کشاورزان مناطق روستایی سه شهرستان استهبان، داراب و لارستان بوده است. در این مناطق بعد از اثبات خشکسالی با استفاده از شاخص SPI، برای سنجش میزان تابآوری از روش پیمایشی استفاده شد. و دادهها از 210 کشاورز در مناطق روستایی، با استفاده از پرسشنامه و روش نمونهگیری ساده جمعآوری گردید.
به منظور جمعآوری دادهها از روش پرسشنامه با کشاورزانی که از سالهای 1383-1394 با خشکسالی مواجه و روبهرو بودند، بهره گرفته شد. پس از مرورمطالعات مقدماتی، شاخصهای تابآوری استخراج شدند. یافتههای پژوهش از تابآوری بسیار کم کشاورزان این مناطق حکایت دارند. دستاوردهای این پژوهش می تواند مسئولان مدیریت خشکسالی استان فارس را در تخصیص اعتبارات و اعطای وامها جهت جبران خسارات خشکسالی در مناطق روستایی و همچنین ایجاد زیر ساخت های لازم برای تابآور نمودن جامعه کشاورزی در برابر خشکسالی کمک رساند.
مقدمه
از زمان زندگی انسانها بر روی این کره خاکی، همواره مخاطرات طبیعی با او همراه و عجین گشته و خسارات قابل توجهی را به انسانها وارده نموده است. از جمله این مخاطرات خشکسالی است که پدیدهای است، نامرئی و خیلی بطئی و بدون سر و صدا و هیاهو که خود را نشان میدهد و به همین دلیل به آن بلای خزنده هم گفته میشود، که ممکن است هفتهها و یا ماهها طول بکشد تا شما واقعا بتوانید خشکسالی را تشخص بدهید
. این معضل به تدریج شروع به پیشرفت کرده و در تمام ارکان جوامع نفوذ و پیشروی مینماید و خسارات بزرگ اجتماعی و اقتصادی را در جوامع درگیر با آن وارد میکند و در طول تاریخ باعث مهاجرتهای گسترده نیز شده است. در مباحث مربوط به خشکسالی مهمترین مساله نگاهی است که مدیران به مدیریت خشکسالی دارند و این نگاه میتواند در کاهش شدت خسارات وارده موثر واقع شود و خسارات ناشی از خشکسالی را به حداقل برساند.
خشکسالی و اثرات آن تابعی است از میزان و مدت خشکسالی که در بعضی مواقع قادر خواهد بود حیات در طبیعت را به کام خود فرو برده و در سطوح ملی تاثیر گذار باشد . خشکسالی حالتی نرمال و مستمر از اقلیم است. این پدیده تقریباً در تمامی مناطق اقلیمی رخ میدهد.سایر فاکتورهای اقلیمی نظیر دمای بالا، باد شدید و رطوبت نسبی پایین غالباً در بسیاری از نقاط جهان با این پدیده همراه شده و می توانند به طرز قابل ملاحظه بر شدت آن بیفزایند.
مخاطرات طبیعی1آن دسته از پدیدههای طبیعی است، که تهدیدی برای مردم، سازهها و داراییهای اقتصادی است. در این میان میتواند آسیبهای جدی و جبران ناپذیری را به سایر بخشهای، اجتماعی، اقتصادی و ساختاری جامعه وارد کند. نگاهی به تاریخ زندگی انسان بر روی کرهی زمین نشان میدهد که بشر همواره در معرض انواع مخاطرات طبیعی بوده است. بخشی از این بحرانها به ویژگیهای زمینشناسی و تکتونیکی مناطق، همچون زلزلهها، آتشفشانها و غیره مربوط میشود که تحت عنوان بلایای زمین شناسی2 خوانده میشود. بخش دیگری از مخاطرات طبیعی که ناشی از تغییرات و نوسانات اقلیمی مانند وقوع خشکسالی، رخداد سیل، طوفانهای حارهای، رعد و برق، گرد و غبار، یخبندان، سرمازدگی، آلودگی هوا و غیره است به عنوان بلایای اکولوژیک3 خوانده میشود
به طور کلی مخاطرات به حوادثی اطلاق میشوند که به طور ناگهانی در زمان کوتاه، ضمن زیر و رو کردن حیات اجتماعی و اقتصادی به خسارات بزرگ مادی و قربانی و زخمی شدن و نیز توقف فعالیتهای انسانی منجر شوند
بر اساس "گزارش بلایای جهانی-"2004 که توسط سازمان بینالمللی صلیب سرخ منتشر شده است، طی 30 سال اخیر، سال 2004، با حدود 250 هزار قربانی، بیشترین تلفات جانی بلایای طبیعی را به خود اختصاص داده و بدین ترتیب این سال، عنوان "سال بلایا"4 به خود گرفته است
امروزه مطالعات زیادی در ارتباط با مخاطرات طبیعی در دنیا انجام گرفته و میگیرد که در این راستا، تحقیقات نظاممند در مورد مخاطرات طبیعی، در واقع با کارهای گیلبرت وایت - 1945-1936 - 5 آغاز شد، کسی که برای اولین بار ثابت کرد طرح-های مهندسی تنها راه حل مقابله با مسائل سیل در ایالات متحدهی آمریکا نیست. در 20 الی 30 سال بعد فعالیتهای وایت وهمکاران او به سایر مخاطرات طبیعی زمین کشانده شد
از نظر ریچارد و هیم7 خشکسالی پدیدهای موضعی، و از جمله پدیدههای آب و هواشناسی است که هر چند سالی خسارتهای زیادی را منجر میشود. علاوه بر موضعی بودن از ویژگیهای اصلی این پدیده تکرار شونده بودن آن نسبت به پدیدههای اقلیمی دیگر میباشد. گسترهی اثرات آنصرفاً به نواحی خشک و نیمه خشک محدود نمیشود، بلکه خشکسالی هم در نواحی خشک و هم در نواحی مرطوب به وقوع میپیوندد که باعث کمبود منابع آب میگردد. اما ویژگیهای خشکسالی از قبیل فراوانی، شدت و تداوم خشکسالی از مکانی به مکان دیگر متفاوت است.
خشکسالیها گرچه زیانهای اقتصادی، خسارات محیطی و اجتماعی زیادی را باعث میشوند؛ ولی نسبت به سایر پدیدههای هواشناسی کمتر مورد توجه قرار گرفتهاند، زیرا تعریف، تعیین و پایش آنها مشکل است. دانشمندان علم آب و هواشناسی به منظور ارزیابی و پایش خشکسالی شاخصهای متعددی را ارائه دادهاند، که هر یک از این شاخصها بر اساس بکارگیری متغیرهای هواشناسی و روشهای محاسباتی متفاوتی طراحی شده اند
اعمال مدیریت در خشکسالی، گامی مهم و موثر در جهت کاهش میزان خسارات جانی و مالی این پدیده و تحت کنترل در آوردن برخی از اثرات آن میباشد. متاسفانه درکشور ما علیرغم وقوع خشکسالیهای طولانی و شدید که خسارتهای زیانباری را به کشور متحمل میکند، مدیریت این بلای خزنده همچنان مبتنی بر مدیریت بحران است و همین امر موجب شده که تصمیمگیریها دیر هنگام بوده و بهطبع تصمیمات گرفته شده فاقد کارایی لازم باشد ، به گونهای که این روند موجب شده است تا مناطق مستعد خشکسالی در کشور به جامعهای آسیبپذیر در مقابل خشکسالی تبدیل شوند. همین امر باعث میشود که خشکسالی به فاجعهای مهارناپذیر تبدیل شود و زمینه برای افزایش خسارات اقتصادی اجتماعی ناشی از خشکسالیهای آتی بیشتر گردد
در مبحث مربوط به بلایا، دو راهکار برای مبارزه با خشکسالی وجود دارد؛ الف - راهکارهای سازهای ب - راهکارهای غیر سازهای.
راهکارهای سازهای عبارتند از:
الف - ایجاد سدهای کوچک، بزرگ، انحرافی و تنظیمی.
ب - اجرای کامل طرح های مربوط به آبخیزداری.
ج - انتقال آب از مناطق پر باران به مناطق کم باران.
د - شیرین کردن آبهای شور.
ه - تامین و نگهداری طرحهای هیدرولوژیکی در این مناطق.
برای مدیریت اثرات بلایای طبیعی کشورهای در معرض خطرات در سراسر دنیا به دنبال فرهنگ سازی در جامعه، با هدف تغییرات در سیستمهای مدیریتی، افزایش انعطافپذیری و زندگی مسالمتآمیز در کنار خطر میباشند. با توجه به این امر، انعطافپذیری جامعه و تمرکز آن به عنوان یک فرایند، با ظرفیتهای تطبیقی مانند سرمایهی اجتماعی که در سطح بین-المللی، ضرورت توجه به آن مورد تأکید میباشد رابطهی تنگاتنگی دارد.
در طول دهه گذشته، بسیاری از نویسندگان به مفهوم تابآوری8 در پژوهش، سیاست و عرصههای کاهش خطر بلایا تأکید داشتهاند. اجرای فعالیتهای ظرفیتسازی با بهبود سیاستها و تأکید بر کاهش آسیبپذیری و ایجاد جامعهای ایمن در برابر خشکسالی و دیگر مخاطرات به عنوان اصول مهم تابآوری در سطح ملی و منطقهای، در برنامههای کوتاهمدت و بلندمدت از ضروریات توسعهای به شمار میآید. با وجود مسئولیتهای زیاد در سطوح بالای دولتی، مدیریت برای شرایط اضطراری نیاز به گرایش به تمرکز مسئولیت برای ارائه خدمات در سطوح محلی دارد.
مشارکت محلی در بیشتر کشورهای صنعتی با برنامهریزی، پیشگیری و تلاش برای آمادگی پیش از وقوع هر حادثهای انجام گرفته است و تلاشها برای مقابله و بازسازی در حال انجام است. از اینرو میتوان در مقاوم-سازی و پایدار نمودن شهرها و مناطق در معرض خطر در این منطقه و دیگر مناطق مشابه آن، در برابر سوانح طبیعی، از تجارب کشورهای پیشرو در این مقوله استفاده نمود. در گذشته توجه به امر کاهش میزان خطرات خشکسالی، تنها به اقدامات سازهای و مهندسی معطوف میشد، اما امروزه تغییراتی در چارچوب مفهومی بلایای طبیعی به وجود آمده است که تمرکز آن در جهت افزایش تابآوری و ظرفیتسازی جوامع و کاهش آسیب پذیری بوده است.
تاب آوری
بطور کلی، پژوهشهای تاب آوری به توانایی یک سیستم و یا یک فرد برای مقابله با اختلالات و اثرات عوامل استرسزا است. علاوه بر این، تحقیقات تاب آوری، به ویژه با توجه به سیستمهای اجتماعی و زیست محیطی یا زیرساختی، بر ظرفیتهای سیستم برای سازماندهی مجدد خود در روبرویی با عوارض جانبی تمرکز میکند که طی فرآیندی به عنوان شورش توصیف شده و از آن به عنوان فرایند ابداعی مربوطه یاد میشود. در این چارچوب، ما به تاب آوری عمدتا از نظر عدم تاب آوری اشاره میکنیم. از اینرو ظرفیتهای محدود برای مقابله و یا بازیابی در رویارویی با عواقب نامطلوب است. در همان زمان، اذعان کردیم که "بهبود انعطافپذیری" بخشی از سازگاری در چارچوب ما است