بخشی از مقاله

چکیده

امروزه انرژی نقش ویژه ای در فرآیند تولید جهت رشد و توسعه اقتصادی ایفا می کند. اما از آنجا که منابع انرژی محدود می باشند، باید به صورت کارا مورد استفاده قرار گیرند. یکی از مناسبترین شاخص ها جهت بهینه سازی مصرف، شاخص شدت انرژی است که خود تحت تأثیر عوامل گوناگونی است. از عوامل موثر بر شدت انرژی می توان به قیمت انرژی، درآمد سرانه و نرخ انتشار دی اکسید کربن اشاره نمود. با توجه به اینکه عدم لحاظ بعد فضا باعث ایجاد خطا در تخمین می شود.

در این پژوهش مدلسازی شدت انرژی کشورهای خاورمیانه با لحاظ موقعیت جغرافیایی و بعد فاصله آن کشورها به وسیله مدل دوربین فضایی همراه با وقفه فضایی طی دوره 1990-2012 برآورد شده است. معنی داری ضرایب متغیرهای دوربین تولید ناخالص داخلی سرانه، دوربین انتشار دی اکسید کربن، دوربین قیمت نفت و متغیر وقفه فضایی تاکیدی بر روش برآورد مدل می باشد. همچنین نرخ شهرنشینی، تولید ناخالص داخلی سرانه و قیمت نفت با سطح اطمینان 95 درصد تاثیر منفی بر شدت انرژی دارند.

کلمات کلیدی: تحلیل فضایی، وابستگی فضایی، داده های پانل فضایی، شدت انرژی، تولید ناخالص داخلی

مقدمه

منابع انرژی با توجه به ارتباط خود با تمامی انواع فعالیت های انسانی، نقش مهمی را در توسعه جوامع بشری داشته اند. در حال حاضر انسان ها به انرژی، بسیار وابسته هستند به طوری که زندگی بدون انرژی غیرقابل تصور است. اگر چه فناوری و منابع جایگزین توسعه یافته اند، اما نفت همچنان باقی مانده و منبع اصلی انرژی برای آینده قابل پیش بینی به شمار می رود. از سوی دیگر، مصرف انرژی در دو مسیر متفاوت و مهم می تواند در نظر گرفته شود: یکی انتشار گاز های گلخانه ای، که بر طبیعت و به طور مداوم، افزایش هزینه های بهره برداری، تولید و پردازش تاثیر می گذارد و دیگری پایان استفاده از این منابع، واقعیت شناخته شده آن است که مصرف انرژی در سراسر جهان به واسطه ی رشد اقتصادی و رشد جمعیت در حال افزایش است.

از آنجا که منابع انرژی هر کشور سرمایه های اصلی آن محسوب می شوند و میزان آن ها نیز محدود است، شناخت عوامل تاثیرگذار بر شدت انرژی برای اتخاذ سیاست های صحیح در جهت کنترل و مدیریت مصرف ضروری است. کشورهای مورد مطالعه در این پژوهش، - کشورهای خاورمیانه - از صادرکنندگان عمده نفت جهان هستند. اهمیت شدت مصرف انرژی در این کشورها از آنجایی ناشی می شود که با توجه به اینکه عمدهی درآمد این کشورها از محل فروش نفت می باشد، با مصرف ناکارای انرژی در داخل منابع ارزی زیادی را از دست می دهند، از طرف دیگر با گذشت زمان منابع انرژی های فسیلی یا همان نفت و گاز در کشورهای صادرکننده کاهش می یابد.

بنابراین اگر این کشورها به سوی کاراتر کردن مصرف انرژی در کشورهایشان نروند و یا زیرساخت ها را اصلاح نکنند تا چند سال آینده با مشکلات عدیده ای روبه رو خواهند شد. از طرف دیگر با افزایش روز افزون تقاضای نفت قدرت کشورهای خاورمیانه در اعمال سیاست های خود افزایش می یابد. این امر می تواند یک فرصت یا تهدید برای این کشورها به شمار آید . افزایش تقاضای نفت یک فرصت است زیرا به معنای افزایش درآمد و ثروت می باشد اما تشدید رقابت برای بدست آوردن نفت، می تواند برای آن ها یک تهدید بشمار بیاید. یعنی نیازمندان نفت با اعمال فشار به اهداف نفتی خود برسند.

کشورهای خاورمیانه زمانی موفق خواهند شد که بتوانند ظرفیت تولید خود را مدیریت کرده و قدرت صادرات خود را افزایش دهندیکی از موثرترین راه ها در این زمینه کاهش شدت انرژی - افزایش بهره وری انرژی - می باشد . در مطالعات انجام شده نشان می دهد که کشورهای عضو اوپک دارای پتانسیل های فراوانی برای کاهش شدت انرژی و صرفه جویی در مصرف نفت هستند که تحقق آن می تواند بر تراز نفت جهانی و کاهش انتشار آلاینده ها تاثیر قابل ملاحظه ای داشته باشد. همچنین با توجه به اینکه شدت و ذخایر آن انرژی به میزان مواهب و منابع طبیعی و ذخایر انرژی در هر کشور بستگی دارد و کشورهای اوپک نسبت به مواهب طبیعی انرژی همگن هستند 

مبانی نظری

از انرژی به عنوان یکی از عوامل تولید نام برده می شود که در کنار سایر عوامل مثل کار و سرمایه و مواد اولیه مد نظر قرارمی گیرد. البته باید در نظر داشت که انرژی یک عامل سیاسی در روابط بین المللی می باشد که حتی کشورهای عمده صادرکننده آن، هرگز نتوانسته اند از تاثیر سیاسی آن بر وضعیت اقتصادی و اجتماعی خود بدور باشند. لذا اهمیت این مسئله برای کشورهای صاحب انرژی کشورهای در حال توسعه، دوچندان بوده و شناسایی انرژی و مسائل مربوط به آن از جمله تاثیرات انرژی در تولید و رشد اقتصادی کشورهای صنعتی، می تواند راهگشای برخی از مشکلات آنها باشد. در نتیجه مطالعات روند تحولات ساختار سیستم انرژی، بررسی نوسانات مصرف و قیمت انرژی و تاثیر آن بر رشد اقتصادی امری ضروری به نظر میرسد.

ساختار اقتصادی کشورها با یکدیگر متفاوت است. در کشورهای در حال توسعه، مصرف انرژی همچنان بالاست و سهم عمده مصرف انرژی، صرف بخش های غیرتولیدی می گردد.کشور ایران به عنوان یک کشور در حال توسعه و رو به رشد و برخوردار از منابع عظیم انرژی و مخازن بزرگ نفت و گاز و قابلیت دسترسی به نسبت آسان به این منابع، هزینه انرژی در ایران در مقایسه با سایر هزینه ها ناچیز بوده و از این نظر حساسیت و انگیزه زیادی برای صرفه جویی و استفاده معقول از این موهبت الهی وجود ندارد.

این در حالی است که همواره قیمت حامل های انرژی نسبت به سایر کالاها پایین بوده و قیمت حامل های انرژی به عنوان علامت دهنده فعالیت اقتصادی عمل نکرده است. بلکه اقتصاد ایران را وابسته به درآمدهای انرژی کرده است. به همین دلیل نوسانات قیمت های جهانی و داخلی انرژی همواره اقتصاد ایران را با مشکلات زیادی مواجه ساخته و لذا تحقق برنامه های بلندمدت و بودجه های سالانه کشور مستلزم انجام پیش بینی های دقیق تر از مصرف انرژی می باشد، در این خصوص می توان با شناسایی عمیق تری از مسائل مربوط به انرژی، به لحاظ سیاسی و اقتصادی، برنامه ریزی بهتری انجام داد. با توسعه و پیشرفت اقتصادی، اهمیت انرژی نیز به طور فزاینده ای افزایش می یابد.

مطالعات کشورهای متفاوت نشان داده است که توسعه اقتصادی و مصرف انرژی الکتریکی به طور مؤثر به یکدیگر وابسته اند. به عبارتی دیگر کشورهای صنعتی و توسعه یافته در مقایسه با کشورهای در حال توسعه، دارای مصرف سرانه انرژی بالاتری می باشند. تأثیر انرژی بر رشد و توسعه اقتصادی کشورها موجب آن شده است که انرژی در مرکز و هسته اصلی مطالعات قرار گیرد. سوختهای فسیلی حدود 95 درصد کل سوخت مصرفی جهان را به خود اختصاص داده است.

علاوه بر اینکه با این سرعت مصرف این منابع حداکثر تا یک قرن آینده به اتمام خواهند رسید. با بالا رفتن مصرف سوخت های فسیلی میزان گاز کربنیک و هیدروکربن های سوخته نشده در فضا زیاد می شود و احتراق ناقص این سوخت ها در کارخانه ها و ماشین ها، باعث آلوده شدن هوا و تغییرات کلی در آب و هوای کره زمین خواهد شد. دستیابی به رشد بالای اقتصادی کشورها به عنوان یکی از مهمترین شاخص های کلان اقتصادی موضوعی است که همواره نظر اقتصاد دانان و سیاستگذاران را به خود جلب کرده است. در این میان انرژی به عنوان یکی از مهمترین عوامل تولید نقش مؤثری را در افزایش تولید داخلی ایفا می کند.

رشد مصرف انرژی و میزان انرژی بری تولید در فرآیند صنعتی شدن ابتدا دارای روندی صعودی است و بعد از رسیدن به سطح معینی از توسعه نزولی خواهد بود. این کاهش شدت انرژیعمدتاً بدلیل جایگزینی انرژی با سایر نهاد های تولید، بهبود فن آوری ها، تعیین ترکیب انرژی از منابع با کیفی بالاتر - مانند انرژی برق - به جای منابع با کیفیت پایین تر و تغییر ترکیب کالاهای تولیدی - از کالاهای انرژی بر به کمتر انرژی بر - می باشد .

بهینه سازی مصرف انرژی همراه با کاهش شدت انرژی در تمامی بخش های اقتصادی از ضروریات نیل به توسعه پایدار می باشد. شدت انرژی شاخصی برای تعیین کارایی انرژی در سطح اقتصاد ملی هر کشور است که از تقسیم مصرف نهایی انرژی - یا عرضه انرژی اولیه - بر تولید ناخالص داخلی محاسبه می شود و نشان می دهد که برای تولید مقدار معینی از کالاها و خدمات - برحسب واحد پول - چه مقدار انرژی به کار رفته است.

عوامل بسیاری در تعیین شدت انرژی یک کشور موثر است. شدت انرژی می تواند متأثر از سطح استانداردهای زندگی، عوامل آب و هوایی یا ساختار اقتصادی یک کشور باشد. کشورهایی که دارای سطح بالاتری ازاستاندارد زندگی هستند مصرف بیشتری داشته و در نتیجه این امر بر شدت انرژی آنها تاثیر می گذارد. سرمایه و نیروی کار اعم از متخصص و غیرمتخصص، از مهمترین عوامل مؤثر بر رشد اقتصادی اند که در توابع رشد در نظر گرفته می شوند.

در تئوری های جدید رشد، عامل انرژی نیز وارد مدل شده است، ولی اهمیت آن یکسان نیست. امروزه، در نظریه های جدید رشد، علاوه بر نهاده های کار و سرمایه، انرژی نیز به عنوان یکی از نهاده های مهم تولید در بحث های اقتصاد کلان مطرح است و تولید تابعی از نهاده های کار، سرمایه و انرژی تلقی می شود. همچنین فرض بر این است که بین میزان استفاده از این نهاده ها و سطح تولید رابطه ای مستقیم وجود دارد. از سوی دیگر، مصرف انرژی تابعی معکوس از قیمت آن است و تغییر قیمت انرژی، اثری مهم در مصرف انرژی و در نتیجه در تولید ناخالص ملی دارد.

اقبال عمومی جهان به سمت انرژی های با کیفیت بالاتر موجب رشد قابل توجهی در مصرف این گونه از انرژی ها شده است. چنانچه بر اساس آمارهای ارایه شده، رشد مصرف انرژی تا سال 2030 بطور متوسط سالانه 2/7 درصد پیش بینی می شود. در این میان کشورهای صادر کننده نفت که جایگاه ویژه ای را در تأمین منابع انرژی در بازار های داخلی و نیز بین المللی دارا هستند و بدلیل برخورداری از تنوع انرژی فراوان سعی دارند با جایگزینی منابع انرژی به طریقی مدیریت مصرف و تقاضا را اعمال نمایند . در بیشتر مطالعات انجام شده در کشور این نتیجه حاصل شده است که در کوتاه مدت یک رابطه علیت یک طرفه از مصرف انرژی به رشد تولید داخلی وجود دارد.    

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید