بخشی از مقاله

چکیده

توجه به مشارکت افراد بویژه زنان و دختران روستایی، مناسبترین رهیافت به توسعه در مناطق روستایی است. هدف اصلی این پژوهش تحلیل مهمترین عوامل مشارکت زنان در توسعه روستایی و کشاورزی بود.

این تحقیق به روش توصیفی- پیمایشی انجام شده است. جامعه مورد نظر این پژوهش را زنان روستایی شهرستان مهاباد که بیشتر از 30 سال سن دارند و تعداد آنها مطابق آخرین سر شماری 11905 نفرمی باشد, تشکیل دادهاند, که با کمک فرمول کوکران تعداد نمونه 151 نمونه تعیین شد. ضریب آلفای کرونباخ 0/90 بدست آمد که نشان از پاپایی پرسشنامه می باشد. یافتههای این تحقیق نشان داد که مهمترین عوامل مشارکت زنان در فرآیند توسعه روستایی و کشاورزی به ترتیب عبارتند از: عوامل اجتماعی-فرهنگی، عوامل دولتی، عوامل اقتصادی و عوامل فردی مشارکت.

مقدمه:

بدون شک توجه به مشارکت افراد بویژه زنان و دختران روستایی در مناطق روستایی صحیحترین و مناسبترین رهیافت به توسعه است. بایستی در زمینه توسعه فرهنگ مشارکت و ارزشهای آن تلاش کرد تا افراد آگاه شوند که بهبود شرایط اجتماعی و اقتصادی آنها به مشارکت مثبت و مؤثر زنان در سطح فردی و در سطح جمعی بستگی دارد. این بهترین راه برای رسیدن به موفقیت و پایداری در توسعه است

توسعه منابع انسانی عامل کلیدی و پیش شرط ضروری برای دستیابی به توسعه پایدار روستایی به شمار میآید.

بنابراین هدف اصلی این پژوهش تحلیل مهمترین عوامل مشارکت زنان در توسعه روستایی و کشاورزی می باشد. در توسعه-پایدار مشارکت متغیری اساسی است و درونزایی و عدالت خواهانه بودن، زنان را به مشارکت فرا میخواند.

عوامل متعددی در مسیر مشارکت و نقشآفرینی زنان وجود دارد که میتوان آن را به عوامل فردی، خانوادگی و اجتماعی تقسیم بندی نمود. بعلاوه عواملی مانند آداب و سنن غلط، دسترسی پایین زنان به تسهیلات و اعتبارات، دور از دسترس بودن خدمات ترویجی و کمبود متخصصان زن در جهت آموزش زنان روستایی موانع اجتماعی مشارکت زنان به شمار میآیند.

مهمترین روشهای مشارکتی زنان در توسعه پایدار روستایی عبارتند از: دسترسی زنان به اعتبارات کشاورزی، عضویت زنان در تعاونیها، شرکت زنان در کلاسهای آموزشی و توجیهی، دسترسی زنان به زمین کشاورزی.

برخی از مهمترین عواملی که بر توانایی زنان روستایی در ارتقای سطح عملکرد، بازدهی و کارایی بخش کشاورزی تأثیر می-گذارند عبارت است از: وضعیت فرهنگی و حقوقی زنان، رابطه بین عوامل اقلیمی، اقتصادی و وظایف زنان، نحوه مدیریت، طراحی و تأمین نیروی انسانی مورد نیاز خدمات کشاورزی.

مهمترین مشکلات زنان روستایی در فرایند توسعه کشاورزی بیبهره بودن از مالکیت زمین، عدم اختصاص درصدی از اعتبارات خاص بخش کشاورزی به زنان کشاورز، اختلاف دستمزد و ساعتهای کار بین زنان و مردان، عدم ساماندهی و ارائه راهنمایی زنان کشاورز در جهت تولید و فرآوری مبتنی بر نیازهای بازار، نبود ظرفیتها و توانایی در زنان روستایی برای استفاده از فناوری و بیتوجهی به زنان روستایی تحصیل کرده میباشد

با ارتقای سطح تحصیلات زنان روستایی، انتظارات آنان از مشارکت در تصمیم گیری ها نیز افزایش می یابد و هر قدر میزان مشارکت اقتصادی زنان روستایی بالاتر باشد میزان تصمیم گیری آن ها نیز افزایش خواهد یافت و بالعکس.

هر چه میزان نوگرایی، تمایل به کار گروهی و اعتقاد به ترقی و پیشرفت در میان روستاییان بیشتر باشد، میزان مشارکت اجتماعی نیز در میان آنان بالاتر میرود.

توانمندسازی زنان روستایی از طریق آموزش میتواند در رفاه اقتصادی کشور، بهبود تولید ناخالص ملی، افزایش نیروی کار زنان و افزایش تولیدات خانگی تأثیر به سزایی داشته است.

زنان عامل اصلی و بالقوه توسعه روستایی هستند. بیشتر مناطق روستایی کشور به علت ارزشهای حاکم، آداب و رسوم و سنن مذهبی و سنتی و تاریخی، عرضه خدمات به زنان کشاورز به وسیله مردان رایج نبوده و در صورت عرضه نیز این خدمات از سوی زنان جذب نمیشود.

راهکارهایی همچون بیمه محصول، استفاده از تسهیلات و اعتبارات بانکی، استفاده از آموزشگران زن، تضمین قیمت خرید، بکارگیری تکنولوژی مناسب و ارائه آموزشهای فنی و ترویجی به زنان را از جمله مواردی میداند که سبب تشویق و ایجاد انگیزه زنان به منظور مشارکت بیشتر در بخش کشاورزی میشود.

ویژگیهای اجتماعی-اقتصادی مهمترین عامل در مشارکت آنان در امور روستا میباشد.

مشارکت نهادی، مهارتها و آموزشهای زنان میتواند نقش کلیدی در افزایش مشارکت آنان در فعالیتهای اقتصادی داشته باشد.

بدون شک توجه به مشارکت افراد بویژه زنان و دختران روستایی مناسبترین رهیافت به توسعه است. اولین گام در شناسایی میزان تاثیر محدودیت ها و بهبود مشارکت زنان روستایی در فرآیند توسعه، دستیابی به آمار و اطلاعات معتبر و دقیق است که پس از جمعآوری از زنان روستایی حاصل میشود. دسترسی به این اطلاعات نیز انجام تحقیقی را در سطح روستاهای شهرستان میطلبد و در صورتی که محدودیت ها برداشته شود، کنشهای اجتماعی تسهیل میشوند و زنان میتوانند نقش مؤثر خود را در روند توسعه روستایی ایفا کنند. لذا هدف اصلی پژوهش حاضر تحلیل مهمترین عوامل مشارکت زنان در توسعه روستایی و کشاورزی بود. تا مهترین عوامل مشارکت زنان در توسعه روستایی و کشاورزی را شناسایی کند.

مواد و روش ها
پژوهش از نوع توصیفی B پیمایشی بود. در این پژوهش حجم نمونه بر مبنای فرمول کوکران به تعداد 151 نمونه تعیین شد. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه بود. ضریب آلفای کرونباخ 0/90 بدست آمد که نشان می دهد پرسشنامه از پایایی مناسب برخوردار بوده است. داده های جمع آوری شده با استفاده از نرم افزار V3VV نسخه 22 تجزیه و تحلیل گردید.

نتایج وبحث

طبق نتایج بدست آمده از پژوهش  % 85  پاسخگویان متأهل و % 15 پاسخگویان نیز مجرد بودند. همچنین براساس نتایج ملاحظه میشود که میانگین سن پاسخگویان در تحقیق حاضر برابر 43/76 سال،پایینترین سن در نمونه مورد بررسی برابر 32 سال و بالاترین سن برابر با 65 سال گزارش شده است.

از نظر تحصیلات نیز می توان گفت29/8 درصد از پاسخگویان بیسواد، 65/4 درصد درسطح دیپلم به پایین  و4/8  درصد از پاسخگویان نیز دارای لیسانس به بالا هستند.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید