بخشی از مقاله
چکیده
زندگی انسان تنها با وجود انسان دیگر و تفکر و بینش او معنا مییابد. یکی از زمینههای حضور »دیگری«، در متون ادبی است که مقام او از طریق عناصر و نشانههای کلامی و زبانی برجسته میشود. به عقیده باختین در هر متنی حتی متون تکگویانه با »دیگری« مواجهیم، با این تفاوت که حضور »دیگری« به صورت انسان دیگر یا اندیشه و سخن دیگر در متون مکالمهای و گفتگویی حضوری فعال است، در حالی که در متون تک-گویانه »دیگری« در نقش صدا و آوای دوم ظاهر میشود و منفعل است.
در این پژوهش با روشی توصیفی- تحلیلی »دیگری«، موقعیت و شیوههای حضور و ظهور او را در گلستان سعدی بررسی نمودیم و نشان دادیم که گلستان با وجود عناصر گفتگویی، متنی تکگویانه و یکصدایی است و حضور »دیگری« به عنوان انسان دیگر یا مفهوم و اندیشه دیگر تابعی از حضور صدا و گفتمان غالب متن است. دیگری به شیوههای مختلفی چون نقل سخن غیر، پرسش، جدل پنهان و آشکار، تضمین و تلمیح، ژانر ادبی، زبان و کارکردهای زبانی، خروج موضوعی و تقابل در متن گلستان حضور یافته است.
-1 مقدمه
کتاب گلستان را سعدی یک سال پس از بوستان، یعنی در سال 656 ه.ق به نگارش درآورد. این کتاب در کنار دیگر آثار سعدی که همه به نظم و شعر است، در قالب نثر ادبی، زیبا و آهنگین نوشته شده است. گزینش شکل نوشتاری نثر برای کتاب گلستان که ژانری تعلیمی دارد، سطح این کتاب را از اثری ادبی به اثری که جایگاه بروز دیدگاه های سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و هستیشناختی سعدی است، ارتقاء داده است.
سعدی در گلستان آگاهانه و به شیوهای رندانه، به بحرانهای موجود در جامعه عصر خود اشاره میکند و برای حل این بحرانهای سیاسی، اجتماعی و دینی راه حل ارائه میدهد. مهمترین این بحرانها از نظر سعدی، مسئله ارتباط و شیوه برخورد و پیوند با »دیگری« است که در هشت باب گلستان به شیوهای متفاوت به آن پرداخته و در قالب آموزههای تعلیمی و از منظر دین و اخلاق برای حل این معضل جامعه بشری ایدههایی ارائه کرده است. مسئله »دیگری« در گلستان اگرچه نه به طور آشکار، به شیوههایی مختلف مطرح شده است. در هر متنی، حتی متنهای تکصدایی، »دیگری« حضور دارد و زبان و بیان با توجه به نقش او در جهان متن آفریده میشود و شکل میگیرد.
سعدی بویژه در گلستان به اقتضای تعلیمی بودن آن، نویسندهای است که مرکز ثقل توجه او به »دیگری« و موقعیت او در جامعه و جهان بشری است. در بابهای هشتگانه گلستان با »دیگری«های متعددی روبهرو میشویم که در جهان اندیشه سعدی حضور فعال دارند و نوع رفتار، عملکرد و اندیشه آنها در ارتباط با یکدیگر موضوعی است که درونمایه گسترده کتاب گلستان را شکل میدهد.
حضور »دیگری« در گلستان از بالاترین سطح اجتماعی تا پایینترین آن را در بر میگیرد؛ خدا، پادشاه، رعیت و مردم، کارگزاران حکومتی، متصوفه، زاهدان، نفس و علایق نفسانی برخی از مفاهیم و نقش-هایی هستند که مصداقهای »دیگری« در گلستان و اندیشه سعدی قرار میگیرند و در هر حوزه، نقش و عملکرد »دیگری« نسبت به حوزه دیگر متفاوت است؛ یعنی راه-کارهایی که سعدی در حل بحران ارتباط با »دیگری« ارائه میکند، با توجه به ماهیت و نقش »دیگری« تفاوت دارند. در این پژوهش میخواهیم موقعیت »دیگری« را در گلستان سعدی بر مبنای نظریه باختین تحلیل کنیم.
-1-1 پرسشهای پژوهش
1. متن گلستان گفتگوگرایانه است یا تکگویانه؟
2. موقعیت »دیگری« در متن گلستان چگونه است؟
3. »دیگری« از چه طریقی در گلستان ظهور و بروز یافته است؟
-2-1 فرضیه پژوهش
به نظر میرسد گلستان سعدی متنی تکصدایی است و موقعیت و نقش »دیگری« نیز در این متن تکگویانه، در حیطه اقتدار نویسنده است و عملکرد و نقش او با توجه به اغراض و نیت نویسنده مشخص میشود.
-3-1 مبانی نظری
اصطلاح یا مفهوم »دیگری« از مفاهیم بنیادینی است که امروزه در مطالعات فرهنگی، نقد و نظریههای ادبی، فلسفی و جامعهشناختی و علوم تربیتی و روانشناسی نقش برجستهای ایفا میکند. در این پژوهش »دیگری« را از دیدگاه میخائیل باختین بررسی میکنیم.
از نظر باختین زندگی بدون »دیگری« مفهومی ندارد. هیچ فرد عضو جامعه زبانی نمیتواند در زبان به کلمات دست بیابد که خنثی و برکنار از خواستها و ارزشگذاری فرد دیگر و تهی از آرای وی باشد. هر فرد جامعه زبانی از رهگذر آوای فرد دیگر است که کلمه را دریافت میکند. هر عضو جامعه زبانی پیش از مشارکت در بافتی که خود در آن قرار گرفته است، همواره از بافت و متنی دیگر میآغازد و از اینرو از پیش در معرض نفوذ مقصود و منظور فرد دیگری است.
ما همواره در زندگی، خود را از چشم دیگران مورد تمجید قرار میدهیم و تلاش میکنیم تا از رهگذر غیر بر لحظات بین فردی آگاهی خود احاطه یابیم. »تنها در انسان دیگر است که میتوانیم به تجربه زیباشناختی قابل اتکایی از ... انسانی از وجود خارجی متمایز و تجربی انسان دست یابیم. تنها در غیر است که میتواند تماماً محصور شود و ما را با عشق و علاقه به کاوش در تمامی کرانها و حدود و ثغور انسانی خود برانگیزد.
باختین بعد از مطالعه »دیگری« و نقش آن در زندگی انسانی و جامعه بشری، به مطالعه آن از منظر ادبی میپردازد و هنگام بحث از رمان چندصدایی و منطق مکالمه، بار دیگر پای »دیگری« را نیز به میان میکشد