بخشی از مقاله
چکیده
میخائیل باختین مهمترین اندیشه گر در گسترة علوم انسانی و بزرگترین نظریه پرداز ادبی سدة بیستم، اساس »منطق مکالمه« را پایه نهاد و مفهوم »چند آوایی« یا »پولیفونی« و رویکرد کارناوال را مطرح نمود و فعالیت فکري وي، نقد ادبی و شناخت شناسی را دگرگون کرد. به اعتقاد باختین کارناوال در تضاد با جشن هاي رسمی، همچون پیروزي حقیقت بر رژیم هاي موجود، گونه اي از میان بردن موقتی »مناسبات پایگانی، امتیازها، قوانین و تابوها« به شمار می آید. در این مقاله، داستان »آزمایش« از مجموعه »زنده پاها و مرده پاها« بهرام حیدري از مکتب داستان نویسی خوزستان با روش تحقیق توصیفی و تحلیلی مورد بررسی قرار گرفته است و این نتیجه بدست آمد که حیدري در این داستان با برهم زدن ارزش ها و هنجارهاي پذیرفته شده از سوي فرهنگ رسمی و جدي و تقابل با نهادهاي برتر به فضاي کارناوال باختین نزدیک شده و با تداخل صداها و با استفاده از شیوة بیان نمایشی و ظرافت هاي زبانی که بیانگر جهان بینی خاص اوست موفق می شود با اندیشه هاي »دگرگونی« به »پیشرفت« و »شدن« برسد.
واژههاي کلیدي: باختین، کارناوال، چند آوایی، آزمایش بهرام حیدري
مقدمه
بهرام حیدري داستان نویس بختیاري در ده هاي 40 و 50 است که در آثار خود با نگاهی کاملاً واقع گرایانه به بررسی جامعه بختیاریان عصر خویش پرداخته است.حیدري در داستان »آزمایش« به بیان زوال ایل بختیاري می پردازد و تلاش ایل را براي مقابله با خان که مظهر قدرت و شقاوت است به نمایش می گذارد.»حیدري در توصیف درون آدم هاي داستان هایش موفق است و حالت ها و رفتار ها را با قدرت مجسم می کند. داستان ها، بافتی نمایشی دارند و نویسنده براي آفریدن آدم ها و فضا، کمتر از توصیف یاري می گیرد.« - عابدینی، - 134 : 1369در این اثر ما صداي شخصیت ها، دلهره ها و گفتگو هاي قشرهاي فراموش شده اي را می شنویم که دردشان فقر و بدبختی است؛ مردمی که از تک گویی خودکامانه فرهنگ رسمی به ستوه آمده اند، ستایش ها و دشنام ها را با هم در می آمیزند و می کوشند تا با مبارزه علیه مطلق بودن و جاودانگی ارزش هاي رسمی با خنده و استهزاء، موقعیت و دیدگاه خود و نهاد برتر را به سخره بگیرند. وجود همین ویژگی ها می تواند زمینه هاي کاربست نظریه کارناوال باختین را در این داستان فراهم آورد.
میخائیل باختین
میخائیل باختین 1895-1975 - م - متفکر و منتقد برجسته قرن بیستم از بزرگترین نظریه پردازان شوروي، روزگاري را در دوران ظلمانی رژیم استالین گذراند؛ عصري که رئالیسم سوسیالیستی سراسر جامعه را فرا گرفته و صداها و تفکرات رقیب و مغایر با اندیشه هاي استالینیستی به شدت سرکوب می شدند. وي با پایه ریزي »منطق مکالمه« و مفهوم »چند آوایی« یا »پولیفونی« و »رویکرد کارناوال« نقد ادبی و شناخت شناسی را دگرگون کرد.به اعتقاد بسیاري از منتقدین »چند آوایی« براي رئالیسم سوسیالیستی همان قدر تحمل ناپذیر بود که کارناوال براي حکومت فئودالی.کارناوال در اصطلاح علوم اجتماعی، به مفهوم خرده فرهنگ است؛ »نوعی خرده فرهنگ انتقادي که آیین ها و آداب آن، اخلاق حاکم و هنجارهاي رایج را به پرسش می گیرند.
این اخلاق و هنجارها در زمینه و قالبی متفاوت، کاریکاتوري و تمسخر آمیز به نمایش درمی آیند و به باد ریشخند گرفته می شوند. به نظر باختین این خرده فرهنگ، بیشتر در طول دورة گذاري که میان سده هاي میانه و عهد رنسانس واقع شده است پیدا می گردد. در این موقعیت تاریخی که با نوعی بی ثباتی مشخص می شود، گروه هاي دهقانان،پیشه وران وبورژواها - آگاهانه یا ناآگاهانه - مبارزه بر ضد حاکمیت اشراف و کلیسا را براي گسترش یک فرهنگ جایگزین آغاز می کنند.« - زیما، 162 :1390و - 163»به اعتقاد باختین کارناوال در تضاد با جشن هاي رسمی، همچون پیروزي حقیقت بر رژیم هاي موجود، گونه اي از میان بردن موقتی »مناسبات پایگانی، امتیاز ها، قوانین و تابوها« به شمار می آید.« - احمدي، - 107 : 1380باختین متن را در جدایی و گسست از تکامل اجتماعی و تاریخی آن بررسی نمی کرد. » در دیدگاه وي آغازگاه نظریه رمان، گسست میان آگاهی و دنیا میان ذهن و عین نیست بلکه کارناوال است و ویژگی هاي اساسی رویداد کارناوال عبارت است از: »دوگونگی«، »چند آوایی« و »خنده« .« - زیما، - 162 : 1390
دوگونگی : فرهنگ رسمی براي تحکیم سلطه خود، پدیده ها را از هم جدا می کند اما دوگونگی کارناوال هیچ ارزش مطلقی را نمی پذیرد و پدیده ها را به هم پیوند می دهد؛ در چهرة دو لحنی و دو زبانی کارناوال مسائل و تضادهاي اجتماعی به صورت مسائل و ستیزه هاي زبانی جلوه گر می شود؛ ستایش ها و دشنام ها با هم جمع می شوند و گزاره هاي دو گونه بسیاري را بوجود می آورند که بخشی از خرده فرهنگ مردمی هستند.پیوند دقیق میان دوگونگی و چند آوایی »مکالمه« است. »موجود یا شیء دوگونه - که جامع جنبه هاي آشتی ناپذیر است - فرضیه هاي متضاد را طرح می کند که با هم به رقابت بر می خیزند و ممکن است به مکالمه بپردازند.« - همان: - 168
چند آوایی
»چند آوایی« یا » پولیفونی« اصطلاحی در موسیقی است که به ملودیی اطلاق می شود که »ترکیبی از ملودي هاي دیگر باشد. یعنی از همزمانی اجراي دو یا چند ملودي متفاوت - که معمولاً ناکامل اجرا می شوند - مایه اصلی قطعه موسیقی ساخته می شود. در این حالت موسیقی، چند آوایی - پولیفونیک - است.« - احمدي، - 99 :1380»در رمان تک آوایی، صرفاً کلام راوي - یا مؤلّف - یعنی آوایی منفرد و منزوي را می شنویم که بر فراز هر صداي دیگري قرار می گیرد و آن ها را هماهنگ می کند هرچند مکالمه شخصیت ها را می شنویم اما دست آخر تک گویی راوي یا نویسنده بر همه چیز مسلّط است و نظارت دارد اما در رمان هاي چند آوایی، رابطه میان شخصیت ها از راه مناسبات نویسنده با شخصیت ها دانسته می شود. نویسنده در مرکز قرار می گیرد و با »رقت دل« با شخصیت ها رویارو می شود در این حالت نویسنده بدل به چند آدم می شود.« - همان: - 100