بخشی از مقاله
چکیده
لزوم توجه به امر آمایش سرزمین دربرنامه های توسعه باتوجه به رویکرد حاکم برتوسعه منطقه ای وبه دنبال پیامدهای نامطلوب آن به ویژه درتوزیع نامناسب پراکنش جمعیت درپهنه ی سرزمین وتوسعه قطبی مناطق بدون درنظرگرفتن قابلیتهای مناطق،امری مهم و حیاتی بوده است.
در این ارتباط باتوجه به این که شناخت وتحلیل مناسبتر وضع موجود به عنوان مهمترین گام اساسی درتدوین برنامه های مناسب توسعه به ویژه درنظام سکونت گاهی بوده،لذا این تحقیق بااین هدف که زمینه ی شناختی مناسبتری را از نظام سکونت گاهی وجمعیتی فراهم آوردونتایج آن بتوانددر تدوین استراتژی مناسبی ازتوسعه نظام سکونتگاهی در برنامه ی توسعه فراهم آورد انجام گرفت.
این تحقیق از نوع توصیفی تحلیلی بوده که منابع اطلاعاتی آن نیز ازداده های آماری و منایع اطلاعاتی جمع آوری شد.در این تحقیق همچنین به تحلیل نظام جمعیتی در کلانشهرها و به منظور تحلیل مناسبتر از شاخص های تعیین نخست شهری استفاده شد.
نتایج تحقیق نشان داد،که در طی سال های مورد بررسی 1395-1335همواره بر تعداد شهرهای پر جمعیت و کلانشهرها افزوده و نسبت جمعیت ساکن در کلانشهرها از 25 درصد در سال 1335 به 35درصد در سال 1395رسیده است.
همچنین بررسی روند تغییرات شاخص نخست شهری نشان داد که،شاخص نخست شهری در طی دوره مورد بررسی از سال 1395 - 1335روند رو به کاهشی داشته است به عبارتی بهتر یک نوع تعادل در نظام سکونتگاهی را به لحاظ نقش تعیین کنندگی شهرنخست - تهران - به دلیل تمرکز منابع اقتصادی، اجتماعی و ...کاسته و به نفع سایر شهرها بوده است ولی همچنان شاخص نخست شهری در نظام سکونت گاهی کشور حاکم بوده است.
- 1 مقدمه
استفاده نادرست از بخشی از سرزمین، بهره برداری بی رویه و بارگذاری بیش از ظرفیت تحمل سرزمین بدون توجه به قابلیت ها و توانمندی های سرزمین باعث شده است تا از یک سو فشار مضاعفی بر سرزمین و محیط زیست تحمیل شود و از سوی دیگر موجب تمرکز جمعیت و فعالیت ها در بخش ها و مناطق خاص و در انزوا و حاشیه قرار گرفتن سایر مناطق شده است. به همین علت موضوع آمایش سرزمین برای باز توزیع جمعیت و فعالیت در پهنه سرزمین و همچنین کاهش فشارهای وارد شده به محیط زیست در چارچوب علم آمایش در کانون توجه برنامه ریزان و سیاست گذاران توسعه قرار گرفته و بر این اساس رویکردهای متعددی در چارچوب علم آمایش بسط و توسعه یافته است.
بررسی محتوا و چارچوب این رویکردها نشان می دهد که همه آن ها در جستجوی برقراری توازن و تعادلی منطقی از توزیع جمعیت و فعالیت در پهنه سرزمین به تناسب قابلیت ها و ظرفیت های اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و به ویژه بوم شناختی و محیط زیستی در پهنه سرزمین هستند. در این ارتباط بررسی رویکردهای توسعه منطقه ای در ایران حاکی از این است که الگوهایی که برای تعادل بخشی و ایجاد توازن منطقه ای در کشور به اجرا در آمده بودند، عمدتا برگرفته از رویکردهای برنامه ریزی توسعه منطقه ای متداول در جهان از جمله نظریه قطب رشد و توسعه نقطه ها و لکه های دارای قابلیت استوار بودند.
پیامدهای این رویکرد به وجود آمدن فضایی قطبی در پهنه کشور به صورت فعالیت های اقتصادی و شبکه های زیربنایی در بخش های خاصی از کشور بوده که به صورت لکه های متمرکز و قطبی اما بسیار پراکنده و ناموزون خود را نمایان ساخته است، همچنین بازتاب این رویکرد به صورت تفاوت های اقتصادی و اجتماعی و سرزمینی ناشی از آن نمایان شده و تفاوت های فاحشی بین شهرهای بزرگ و شهرهای متوسط کوچک و به طور کلی بین جوامع شهری و روستایی را پدید آورده است. که بازتاب این مسئله را در حال حاضر می توان به صورت ازدحام جمعیت، حاشیه نشینی، انواع معضلات زیست محیطی، ناهنجاری های اجتماعی، عدم تعادل های شدید بین نیمه شرقی و غربی و بین جامعه روستایی و شهری، خالی از سکنه شدن سکونتگاه های روستایی و مسائل بوجود آمده ناشی از سکونتگاه های غیر رسمی و حاشیه نشینی در کلانشهرها، استقرار نامتوازن جمعیت و فعالیت ها در پهنه سرزمین و غیره در بسیاری از کلانشهرهای کشور می توان مشاهده کرد
لذا با توجه به نوع رویکرد حاکم بر برنامه ریزی کشور، بازنگری در سیاست های برنامه های توسعه در پهنه سرزمین و به ویژه تمرکززدایی از کلانشهرها و توزیع مناسب و بهینه جمعیت در نظام سکونتگاهی در چارچوب برنامه های آمایش سرزمین امری اجتناب ناپذیر است، و لذا در این ارتباط با توجه به این که شناخت و تحلیل مناسب تر وضع موجود به عنوان یکی از گام های اساسی و مهم در تدوین سیاست های درست و مناسب در برنامه های توسعه بوده لذا این تحقیق بر آن است تا زمینه ی شناختی مناسب تری را از نظام سکونت گاهی و جمعیتی فراهم آورد که نهایت امر نتایج آن بتواند در انتخاب سیاست های مناسب آمایشی در نظام سکونت گاهی در برنامه ششم توسعه کشور فراهم آورد.
- 2 مبانی نظری تحقیق
- 1-2 آمایش سرزمین کلمه آمایش به مجموعه فعالیت هایی اشاره دارد که به نوعی در معانی مختلف مصدر آمودن مستتر است. آمودن آن گونه که لغت نامه دهخدا معنا کرده است به معنای آمیختن، درنشاندن، مستعدکردن، آراسته کردن و آمایش اسم مصدر آمودن و آماییدن است. مفاهیمی که تا پیش از متداول شدن عبارت آمایش سرزمین در واژه هایی همچون تنسیق سرزمین یا بهره وری از سرزمین جست و جو کرد. درواقع، آمایش استفاده بهینه و عقلانی و پی بردن به ارزش های فضا به منظور کارکردهای مؤثر اقتصادی و اجتماعی است، لذا تقسیم کار سرزمین از جنبه های مهم آن شمرده می شود
در مفهومی دیگر، آمایش سرزمین در معنای: »تنظیم رابطه بین انسان، فضا و فعالیتهای انسان در فضا« تعریف میشود. در واقع آمایش سرزمین به جمعیت و فضا، مدیریت فضا شامل نظام شهری، آبادی ها و روستاها، نظام شبکههای ترابری میان شهر و روستا و نظام نواحی که مبین کاربرد زمین توسط فعالیت هایی مانند کشاورزی، جنگل داری، مرتع داری، صنعت و معدن است، اشاره دارد.
در آمایش سرزمین تنظیم رابطه انسان و فعالیت های انسان در فضا، رویکردی کل نگر، جامعنگر و بلندمدت در برنامهریزی محسوب می شود، بنابراین آمایش سرزمین وظیفه تنظیم و هماهنگ سازی راهبردها و جهت گیری های کلی بخشها و مناطق کشور را به عهده داشته و تدوین سیاستهای اجرایی و برنامههای عملیاتی توسعه بر مبنای این راهبردها به عهده بخشهای مختلف اقتصادی و اجتماعی است.
در تعاریفی دیگر از مفهوم آمایش سرزمین می توان آن را به عنوان مهندسی تدابیر توسعه در قلمروهای سرزمینی با تأکید بر تنظیم سازگاری و تناسب میان جمعیت، محیط زیست، فعالیت ها و مزیت ها در یک رویکرد کل نگر و راهبردی و مبتنی بر ظرف زمان تعریف کرد. در نظام برنامه ریزی و مدیریت توسعه سرزمینی کشور، جایگاه آمایش سرزمین، به عنوان یک رکن سیاست گذار و جهت دهنده به فرایندهای سازماندهی فضایی توسعه بخش در پهنه سرزمینی فرض می شود.
آمایش سرزمین، مبتنی بر یک انگاره اصلی و سنجش "قابلیت ها"، "شایستگی ها"، "چالش ها" و "نیازها" در مقام راهبرد توسعه نسبت به ارائه نقش سازمان فضایی مطلوب کشور و مجموعه راهبردها، سیاست ها و جهت گیری های مورد نیاز برای نیل به چشم انداز بلند مدت توسعه ملی، اهتمام می نماید
- 2-2 شاخص نخست شهری جمعیت شهرها به طور گسترده بین سکونت گاه های گوناگون با اندازه ها و الگوهای متفاوتی در مناطق مختلف توزیع شده است
این الگو های کاملا متفاوت بیشتر روشنگر مناطقی بوده که رشد شهر ها در آن به طور بی برنامه و با سیاست های نابرابر اتفاق می افتد. طی این روند معمولا بزرگترین شهرها، سریع ترین نرخ های رشد را پیدا می کنند که این امر موجب بروز و ظهور تسلط جمعیتی، اقتصادی، اجتماعی و سیاسی یک شهر بر تمامی شهر های دیگر در داخل نظام شهری یک کشور یا در یک منطقه می گردد که در ادبیات جغرافیایی مارک جفرسون2 از آن به عنوان پدیده نخست شهری نام می برد
در این پدیده ی نخست شهری، شهر اول نسبت به شهر های دیگر برتری و تسلط خاصی پیدا می کند و موجب تمرکز جمعیت و فعالیت های اقتصادی و نهادهای اجتماعی و سیاسی در آن شهر می گردد. جفرسون معتقد بود، که نخست شهری زمانی به وجود می آید که جمعیت بزرگ ترین شهر در یک نظام شهری چندین برابر جمعیت شهر دوم باشد