بخشی از مقاله

چکیده

در سالهای اخیر، رویکردهای بسیار گوناگونی برای پژوهش درزمینه ٔ فرهنگ و تاریخ در جوامع مختلف، به وجود آمده است که از مهمترین این رویکردها میتوان به روشهای تحلیل گفتمان اشاره کرد علیرغم وجود اهداف و مفاهیم مشترکی که در همه رویکردهای تحلیل گفتمانی وجود دارد، تفاوت در بنیانهای نظری و روشهای تحلیل، رویکردهای متفاوتی را در این حوزه به وجود آورده است که در این پژوهش رویکرد فوکو به این مسئله و شیوه تحلیل گفتمانی او در این زمینه انتخابشده است. میشل فوکو1 کسی است که نقش اساسی در تکوین تحلیل گفتمان داشت و میتوان گفت تمامی رویکردهای تحلیل گفتمان از نظریات او، تأثیر پذیرفتهاند.در این گفتار، با استفاده از روش کتابخانهای به گردآوری اطلاعات در خصوص این رویکرد و مبانی اصلی روششناسی فوکو پرداخته میشود و واژهها و مفاهیم اساسی همچون اپیستمه، دیرینهشناسی، تبارشناسی و همچنین ارتباطی که فوکو میان سازوکار قدرت و دانش در جوامع مختلف برقرار میکند، بهصورت مختصر شرح داده میشود.

از مهمترین فواید مطالعه و بررسی چنین رویکردهایی، میتوان به استفاده از آنها برای مطالعه تاریخ گذشته و یا دوران معاصر کشور اشاره کرد. چنین رویکردی میتواند بسیاری از پیشداوریها و تعصبات را که مانع نقد و بررسی فرهنگ و ارزشهای جامعه میگردد را از میان بردارد و زمینه را برای نقد و بررسی هنجارهای جامعه در دوران مختلف تاریخی بگشاید.

واژگان کلیدی: تحلیل گفتمان، میشل فوکو، اپیستمه، دیرینهشناسی، تبارشناسی

مقدمه تحلیل گفتمان نه یک رویداد واحد بلکه مجموعهای از رویکردهای میانرشتهای است که میتوان از آنها در انواع گوناگون

مطالعهها و برای کندوکاو در قلمروهای مختلف اجتماعی استفاده کرد. در این پژوهش، رویکرد تحلیل گفتمانی فوکو در این زمینه، انتخابشده است. از منظر فوکو »گفتمان را مجموعهای از گفتارها یا بیانهایی میسازد که انسان را قادر میسازد درباره یک مقوله درزمانی معین از تاریخ به گفتگو بپردازد.« فوکو به این گفتارها و به شرایطی در میان انسانها اشاره دارد که بهنوعی باعث و به وجودآورنده گفتمان هستند - فوکو،1378، - 10؛ بنابراین بر اساس این تعریف، برای درک حقیقت تاریخی در زمان موردنظر، باید مفاهیم و موضوعات خود را در قالب گفتمان همان دوران بررسی کنیم و دانش را امری تاریخی در نظر بگیریم که در فرهنگ ریشه دارد و این پیشفرض مستلزم انکار وجود استانداردهای جهانشمول و عامی است که میتوان کلیه دانشهای بشری را بر اساس آنها ارزیابی کرد - یورگنسن و فیلیپس،1389،. - 281 از این منظر میتوان گفت تمامی دانش و معرفت ما به نحو گفتمانی تولید شده و درنتیجه تصادفی است و امکان ندارد بتوان دانشی جهانشمول و مطلق به دست آورد چون ادعای صدق عاری از بستر و زمینه و بی طرف و خنثایی وجود ندارد.
بر این اساس میتوان گفت اعتقادات، معیارها و هنجارهای اخلاقی در هر جامعه و در هردورهای با جوامع و دورههای دیگر متفاوت است و میتوان گفت این هنجارها برساختههایی اجتماعیاند که بهصورت حقایق اجتماعی در هر عصری شناخته میشوند البته برساخته بودن امر اجتماعی به این معنا نیست که واقعی نیست بلکه جهان اجتماعی برساخته شده شرایطی را فراهم میآورد که امکان کنش را میسر میکند و تأثیراتی بهسختی جهان مادی از خود بهجای میگذارد.یکی از دلایل استحکام این حقایق اجتماعی را میتوان نتیجه طبیعی انگاشته شدن فهمهای ما از جهان دانست یعنی به آنها نه بهمثابه برداشتهایی از جهان بلکه بهمثابه خود جهان نگریسته میشود و یکی از اهداف اصلی رویکردهای مختلف تحلیل گفتمان، تشریح فهمهای بدیهی انگاشته شده و تبدیل آنها به موضوع بحث و نقد و سرانجام، آماده کردن آنها برای تغییر است. پذیرش این نکته که هر رویداد تاریخی محصول زمان، مکان و شرایط ویژه ای است که تکرار نخواهد شد تا حدودی راه را بر تعمیم بیرویه مسائل میبندد و موجب بررسی هر امری در بافت اجتماعی و تاریخی خاص آن دوره میگردد و با این روش میتوان تا حدودی به شناخت بهتری از دوران مدنظر دست یافت.

فوکو در زمینه تحلیل گفتمان، روششناسی خاصی دارد که در این مقاله به صورت مختصر در مورد شیوه منحصربه فرد او توضیحاتی ارائه میگردد.

-1 میشل فوکو

میشل فوکو - 1926- 1984 - فیلسوف، تاریخدان و کوشندهای بود که یکی از تأثیرگذارترین اندیشمندانی به شمار میآمد که آثارش عموماً تحت مقوله پساساختارگرایان جای میگیرد.میشل فوکو، کسی است که بی چهرگی، سیلان، تجدیدنظر و ابهام از خصوصیات اصلی فلسفهاش بهحساب میآیند. آثار فوکو در فضای ثابت و مستحکم یک سبک یا سخن خاص نمیگنجد و این شاید تنها مشخصه کار او باشد. از دید او، هویت، هویتی که بتوان در مسیر زمان بازش شناخت و دوباره به آن اشاره کرد، پیامد کارکرد مقیدکننده و سرکوبگر اقتدار است. باید گفت فکر و روش فوکو پیوسته آدمی را به چالش و معارضه جوییهای گوناگون فرامیخواند و او را از خواب جزماندیشی بیدار میکند. درواقع فوکو در پی آن است که زیرمجموعهها و قالبهای پنهان فرهنگ، دانش، قدرت و حقیقت را که ناگفته و نااندیشیده باقیمانده، مطرح کند و مورد تحلیل قرار دهد - ضیمران،1389،. - 199
فوکو همانند ساختارگرایان معتقد بود که نباید هر چیزی را در دهلیزهای تاریک ذهنیت جستوجو کرد بلکه باید به ساحت بافت و شکلبندیهای برون ذهنی عنایت نمود. او گرایش به کنش معنابخش ذهن را مشکل اصلی اومانیسم میشمرد و مدعی بود که حقیقت معنا را باید در عرصه فرهنگ و جامعه جستوجو کرد؛ اما برخلاف مکتب ساختارگرایی، انگارههای قانونمند ذهن را موردتردید قرارداد و مدعی شد که پدیدههای ذهن و عین، منشی ویژه و بیهمانند دارند. به نظر او هر پدیدهای را باید یگانه و بیمثال انگاشت و از این رهگذر خصلتهای ویژه آن را بهتر درک کرد و درپی ایجاد الگوی صوری قاعدهمندی برای رفتار انسان نبود - ضیمران،1389،. - 6

درونمایههایی چون پیچیدگی چرخشی،چندپاره، کاملاً وابسته به متن و زمینه و برساخته شده معنی، قدرت و خود-که در ضدیت با برداشتهای جهانشمول از نظم متمرکز هستند- همگی در آثار میشل فوکو نمایاناند - سیلی،1385،. - 138 میشل فوکو نقشی اساسی در تکوین تحلیل گفتمان، چه در حوزه نظری و چه در حوزه مطالعات تجربی داشت. فوکو شخصیتی است که تقریباً در تمامی رویکردهای موجود در تحلیل گفتمان، از او نقلقول میآورند، نظراتش را شرح میدهند و درباره آنها بحث میکنند و به جرحوتعدیل آراء او میپردازند. ما نیز به آراء فوکو اشاره خواهیم کرد نهفقط برای اینکه قواعد نانوشته بازی را رعایت کرده باشیم بلکه به این دلیل که تمامی رویکردهای تحلیل گفتمان از آراء فوکو ریشه گرفتهاند حتی آنجا که مخالف بخشهایی از نظرات او هستند - یورگنسن و فیلیپس،1389،. - 34

-2 روش تحلیل گفتمان از منظر فوکو

از منظر فوکو گفتمان، گروهی از بیانهاست که امکان صحبت درباره موضوعی خاص، در لحظه به خصوصی از تاریخ را برای زبان فراهم میآورد. به نظر فوکو گفتمان، موضوع یعنی آن چیزهایی را که در زبان به آنها اشاره میکنیم یا تعریف میکنیم را میسازد. گفتمان، راهی را که میتوان درباره یک موضوع با حفظ معنی، صحبت و تعقل کرد را تعیین میکند؛ هیچچیزی که معنی داشته باشد، نمیتواند خارج از گفتمان باشد؛ بنابراین ازنظر فوکو، گفتمان راههای تشکیل دانش یا اعمال اجتماعی، اشکال سوبژکتیویته و روابط قدرت که در چنان دانشهایی و روابط بین آنها استقرار دارند، است. از این منظر، گفتمانها چیزی بیشتر از راههای تفکر و تولید معنا هستند؛ آنها طبیعت بدن، ذهن ناخودآگاه و خودآگاه و زندگی احساسی انسانهایی را که میخواهند کنترل کنند را تشکیل میدهند - خالقی،1382،. - 266 در تحلیلی که ما پیش مینهیم قواعد شکلگیری گفتمان نه در عقلانیت و آگاهی افراد بلکه در خود گفتمان جای میگیرند و بدین ترتیب، خود را به صورتی پنهان بر همه افرادی که در آن حوزه گفتمانی به سخن مشغولاند، تحمیل میکنند. از سوی دیگر ما بر آن نیستیم که این قواعد دارای صلاحیت فراگیر هستند و قابلیت انطباق بر تمامی حوزهها را دارند بلکه آنها را همیشه در درون حوزههای گفتمانی مشخص در نظر گرفته و از همان آغاز برای آنها قائل به امکان گستردگی نامحدود نیستیم - فوکو،1388،. - 98

شیوههای نظارت بر گفتمان از منظر فوکو به سه دسته تقسیم میشوند:

الف -شیوههای بیرونی نظارت: منظور شیوههایی است که از بیرون اعمال میشوند و وظیفه دستگاههای کنارگذارنده را دارند. این شیوهها به سه نوعِ -1 ممنوعیت -2 تقسیمبندی و طرد -3 تقابل حقیقت و کذب یا ارادت به حقیقت، تقسیم میشوند. ممنوعیت بیانگر آن است که هرکس نمیتواند از هر موضوعی، در هرجایی سخن بگوید؛ بهعبارتدیگر صلاحیتهای سهگانهی موضوع، مکان، سخنگو شبکه پیچیدهای را تشکیل میدهند. طبیعی است کسانی که در درون این شبکهاند از قدرت کردار گفتمانی برخوردار خواهند بود. دومین عامل، یعنی تقسیمبندی و طرد یعنی تقسیمبندی میان سخن دارای »حقیقت، اعتبار و اهمیت« و سخنی که فاقد آن است و باید کنار گذاشته شود.

فوکو در این مورد، از سخن دیوانه در مقابل سخن عاقل نام میبرد. سومین دستگاه، حقیقت را در برابر کذب قرار میدهد. حقیقت متولیان و نهادهایی دارد که از آن مراقبت و دشمنانش را سرکوب میکنند - فوکو،1378، - 11 ب- شیوههای درونی نظارت: در این قسمت خود گفتمان است که بر خود نظارت میکند. شیوههایی که بیشتر بهعنوان اصول طبقه بندی، تنظیم و توزیع عمل میکنند و شامل: تفسیرهای گوناگون، تأکید بر مؤلف، نظم یا دیسیپلین علمی است. در بحث از تفسیر، انگیزه بیشتر بررسی گفتمانهایی است که تقریباً در هر جامعهای وجود دارند و بهصورت گزارشهای عمده دهانبهدهان میچرخند و همه تکرارش میکنند - فوکو،1378،. - 28

پ-شرایط کاربست گفتارها: در این حالت سعی میشود تا اجازه داده نشود که هرکسی به گفتار دسترسی داشته باشد و این، از طریق ایجاد شرایطی برای کاربست گفتمانها، صورت میگیرد. نهادهای به وجود آورنده و حفظکننده این شرایط عبارتاند از: رساله آداب، انجمنهای سخن، آیینهای مذهبی، سیاسی و فلسفی و تملک اجتماعی گفتمانها - فوکو،1378،. - 30

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید