بخشی از مقاله
چکیده
صنایع بهعنوان هسته اصلی اقتصاد در جوامع توسعهیافته و بهعنوان موتور حرکت و پیشرفت در کشورهای درحالتوسعه و مخصوصاً اهداف اشتغالزایی و کاهش بیکاری موردتوجه سیاستگذاران قرار میگیرند. بنابراین توسعهی صنایع در هر جامعه امری اجتنابناپذیر است. صنایع با توجه به وسعت فعالیتهای خود دارای ارتباط تنگاتنگی با مسائل محیطزیست و توسعهی پایدار میباشند؛
ازاینرو هدف مقالهی حاضر بررسی وضعیت شاخص مزیت نسبی ارزشافزودهای و اشتغال صنایع کانی غیرفلزی در استان کرمانشاه و میزان سهم این صنعت از ارزشافزوده و اشتغال صنایع کشور میباشد محاسبه شاخص ارزشافزوده و اشتغال بر اساس شاخص مزیت نسبی آشکارشده و شاخص مزیت نسبی آشکارشده متقارن در یازده کد دورقمی از صنایع استان کرمانشاه برای دوره برنامه پنجم توسعه - 1390-1394 - انجامگرفته است.
نتایج محاسبه شاخص RCA و SRCA در بخش ارزشافزوده و اشتغال صنایع کانی غیرفلزی نشاندهندهی وجود مزیت نسبی این صنعت نسبت به سایر صنایع استان میباشد. بررسی شاخص مزیت نسبی اشتغال نشان میدهد که صنایع کانی غیرفلزی در تمام طول دوره موردبررسی رتبه نخست را به خود اختصاص داده است. با توجه به میزان استفاده فراوان صنایع از سوختهای فسیلی و ضریب انتشار گازهای آلاینده ضرورت رعایت استانداردهای لازم، نمایان میگردد، زیرا رعایت استانداردهای زیستمحیطی در کنار توسعه اقتصادی و اجتماعی از ملزومات دستیابی هر جامعه به توسعه پایدار میباشد.
-1 مقدمه
توسعه و گسترش صنایع در استان کرمانشاه با توجه به مزیت نسبی صنایع استان بهمنظور تحقق اهداف اقتصاد کلان،مخصوصاً هدف اشتغالزایی و کاهش بیکاری یکی از مهمترین مسائل موردتوجه سیاستگذاران میباشد.پس از شناخت مزیتهای نسبی در صنایع می توان از آن بهعنوان ابزاری جهت تخصیص مناسب منابع بین صنایع و یا حتی درون صنایع استفاده نمود.
مزیت نسبی از مهمترین و پرکاربردترین قوانینی است که در حوزه علم اقتصاد مطرحشده است. بااینوجود ، در اغلب مطالعات مربوط به مزیت نسبی صنایع مختلف از شاخصهایی نظیر اشتغال، ارزشافزوده و سودآوری استفادهشده است؛ اما باید توجه داشت که شاخصهای سنتی مزیت نسبی بهتنهایی و بدون توجه به شاخصهای زیستمحیطی مطالعهای ناقص و درعینحال ناکارآمد میباشد و نمی تواند عاملی برای تعیین سرمایهگذاری مناطق مختلف باشد.
توسعه پایدار اگرچه با علوم طبیعی و اقتصاد درآمیخته است، اما مفهوم جدید توسعه پایدار کلینگری است و همهی ابعاد اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و دیگر نیازهای بشری را در برمیگیرد. بر این مبنا، توسعه پایدار مفهوم گستردهای مییابد که همهی جوانب زندگی انسانها را در برمیگیرد و در فرآیند آن، سیاستها درزمینهی اقتصاد، بازرگانی، تکنولوژی، منابع طبیعی،آموزش، بهداشت، صنعت و نظایر اینها را، بهگونهای طراحی میشوند که توسعه اقتصادی، اجتماعی و زیستمحیطی را تداوم بخشند
بررسی برنامههای توسعه اقتصادی ایران نشاندهندهی تأکید آنها بر"بهرهمندی مطلوب از محیطزیست"، بهعنوان یکی از ویژگیهای اساسی جامعه ایرانی در افق این چشمانداز قلمداد شده است. اگرچه در برنامههای اول و دوم توسعه اقتصادی کشور بهوضوح به مباحث مربوط به محیطزیست و مصادیق آن پرداختهشده است، اما ازآنجاکه در برنامه سوم بخشی مجزا با عنوان سیاستهای زیستمحیطی اختصاصیافته است، برنامه سوم را میتوان نقطه عطفی درزمینهی توجه به محیطزیست دانست. در برنامه چهارم توسعه اقتصادی کشور نیز فصلی با عنوان "حفظ محیطزیست، آمایش سرزمین و توازن منطقهای با چهارده ماده ارائهشده است.
در برنامه پنجم نیز اختصاص فصلی با عنوان محیطزیست که شامل مواد صد و هشتادوهفت تا صد و نودوسه میشود، نشاندهندهی اهمیت و نگرش اساسی و پایهای به این موضوع است
این در حالی است که بررسی مطالعات انجامشده درزمینهی تعیین مزیت نسبی در مناطق ایران نشان میدهد که اغلب از شاخصهای سنتی مزیت نسبی استفادهشده است. با توجه به اینکه شاخصهای سنتی مزیت نسبی بهتنهایی و بدون توجه به شاخصهای توسعه پایدار از کارایی چندانی برخوردار نبوده لذا، مطالعه حاضر به بررسی وضعیت صنعت کانی غیرفلزی و مقایسه این صنعت با سایر صنایع استان کرمانشاه با توجه به شاخصهای مزیت نسبی ارزشافزوده و اشتغال و درنهایت بررسی وضعیت آلایندگی صنایع استان میباشد.
نکته مهمی که باید موردتوجه قرار گیرد، موضوع تقسیمبندی انواع صنایع میباشد. در این زمینه تقسیمبندیهای متفاوتی بهصورت استانداردهای بینالمللی در مورد کلیه فعالیتهای صنعتی وجود دارد. در مطالعه حاضر از طبقهبندی استاندارد بینالمللی صنایع ISIC1در سطح کدهای دورقمی استفادهشده است.
مقاله حاضر در ادامه در پنج بخش سازماندهی شده است: در بخش اول چارچوب نظری و پیشینهی پژوهش، در بخش دوم معرفی و توصیف دادهها ، در بخش سوم یافتههای پژوهش، در بخش چهارم بحث و نتیجهگیری و درنهایت در بخش پنجم منابع مورداستفاده در دو بخش منابع فارسی و لاتین بیان میشود.
-2 چارچوب نظری و پیشینهی پژوهش
1-2 مزیت نسبی
ایده اصلی مزیت نسبی توسط اقتصاددانان کلاسیک ارائهشده است.آدام اسمیت1 در کتاب "ثروت ملل" بیان میکند که ثروت یک کشور شامل کالاها و خدماتی است که در دسترس مردم آن کشور قرار دارد. اسمیت نظریهی "مزیت مطلق"2 را بسط داد و معتقد است که هر ملت میل دارد در تولید کالایی تخصص پیدا کند که با اجرای اصل اساسی تقسیمکار بهطور طبیعی استعداد بیشتری دارد.
بهاینترتیب منابع هر کشور به سمت صنایع کارا میرود؛ زیرا کشور نمیتواند در صنایع غیرکارا رقابت کند. دیوید ریکاردو3 اولین کسی بود که ضمن انتقاد از مزیت مطلق، بیان نمود که هر کشوری در تولیداتی که بیشترین مزیت نسبی را دارد باید تخصص کسب نماید. در رابطه با تجارت بینالملل مزیت نسبی بدان معناست که چنانچه کشوری یک کالا را نسبت به دیگر کالاها ارزانتر تولید و صادر نماید، آن کشور در تولید چنین کالایی مزیت نسبی داشته و بنابراین با وارد شدن به صحنه تجارت جهانی میتواند از صدور کالاهایی که در آن مزیت نسبی دارد، منتفع شود.
در ادبیات اقتصاد بینالملل دو دیدگاه کلی درزمینهی اندازهگیری مزیت نسبی وجود دارد، که یکی دیدگاه سنتی و دیگری دیدگاه معاصر است. در دیدگاه اول با استفاده از اطلاعات قبل از تجارت و بهصورت پیش نگر4به تعیین مزیتهای نسبی کشور در میان فعالیتهای اقتصادی میپردازد. اما دیدگاه دوم، مزیت نسبی را با استفاده از اطلاعات پس از تجارت و بهصورت پس نگر5محاسبه میکند، که این روش همان روش مزیت نسبی آشکارشده - 6RCA - است.
شاخص مزیت نسبی آشکارشده
بالاسا - 1965 - 7 برای نخستین بار اصطلاح مزیت نسبی آشکارشده را ابداع کرد و آن را جهت بررسی عملکرد صادراتی، بهعنوان یکی از روشهای تعیین مزیت نسبی ازلحاظ کاربردی مورداستفاده قرارداد. وی از طریق تقسیم کردن سهم یک کشور از صادرات کالای خاص بر صادرات مرکب کالاهای تولیدشده 11 کشور صنعتی - بلژیک، انگلستان، ایتالیا، فرانسه، آمریکا، لوکزامبورگ، هلند، سوئد، آلمان غربی، کانادا و ژاپن - شاخص مزیت نسبی را به دست آورد که بهصورت زیر است