بخشی از مقاله

چکیده:

هدف از این مطالعه بررسی تأثیر عوامل فردی، درون سازمانی و محیطی بر نوآوری مدیران و صاحبان بنگاههای کوچک و متو سط شهر ستان کرمان شاه بود. جامعه آماری شامل کلیه صاحبان و یا مدیران بنگاههای کوچک و متو سط بخش ک شاورزی در شهر ستان کرمان شاه بود و 72 نفر از آنها با ا ستفاده از جدول بارتلت - 2001 - ، بهعنوان افراد نمونه گزینش شدند. روایی پرسشنامه توسط پانل متخصصان و پایایی آن توسط ضریب آلفای کرونباخ تایید شد . - >0.86 - نتایج تحقیق نشان داد که میزان نوآوری مدیران با سن، میزان سرمایه، ظرفیت تولید، رضایت از شغل رابطه منفی و معکوسی داشت. اما بین میزان نوآوری مدیران با میزان تحصیلات، شرکت در کلاسهای آموزشی، تعداد و سن و مهارت کارکنان، سیاستها و قوانین دولت رابطهای دیده نشد. همچنین میزان نوآوری مدیران با میزان ریسک، بودجه تخصیص داده شده به بخش آموزش، مصرف اعتبارات در فعالیت های نوآورانه، پاداش به کارمندان، کنترل تجهیزسیستم ها، تعداد رقبا، فرصت نوآوری، دانش و اطلاعات دانشگاه، میزان استفاده از مشاوران، ارتباط با خریداران، مشتریان، رقبا و تولیدکنندگان مواد اولیه رابطه مثبت و معنیداری وجود داشت. نتایج آزمونمن ویت نی و کروسکال والیس نشان داد که تفاوت معناداری بین گروههای مختلف جن سیتی و تح صیلی وجود ندارد. علاوه بر این، میزان نوآوری در صاحبان صنایع تبدیلی و تکمیلی که زیرمجموعه سازمان صنعت، معدن و تجارت هستند نسبت به مدیران صنایعی که زیرمجموعه وزارت جهاد ک شاورزی بودند، بی شتر بوده ا ست. نتایج رگر سیون بیانگر این بود که عوامل فردی، عوامل درون سازمانی و عوامل محیطی به ترتیب در میزان نوآوری مدیران تأثیر داشتهاند.

واژه های کلیدی: بنگاههای کوچک و متوسط، نوآوری، فناوری، کشاورزی، کرمانشاه.

-1 مقدمه:

نگاهی به نظام اقت صاد صنعتی در ب سیاری از ک شورهای پی شرفته و تازه تو سعهیافتهی جهان ن شان میدهد که ایجاد و حمایت از بنگاههای کوچک و متوسط یکی از اولویتهای اساسی در برنامههای توسعه اقتصادی آنها است. . این بنگاهها علیرغم نیاز کمتر به سرمایهگذاری، بازدهی اقتصادی بیشتری دارند و در ایجاد اشتغال، بسترسازی مناسب برای نوآوری، اختراعات و افزایش صادرات نقشی مهم را دارا هستند. در ایالات متحده آمریکا بیش از 55 درصد از نوآوریها و اختراعاتی که به ثبت میر سد در شرکتهای کوچک و متو سط رخ میدهد. درآلمان حداقل 3 میلیون مؤ س سه کوچک و متو سط وجود دارد که تعداد کارکنان آنها 20 میلیون نفر است و 70 درصد کل شاغلان این کشور را در خود جای میدهد .[1] در مورد کشورهای در حال توسعه، صنایع کوچک و تکنولوژیهای متوسط، میتواند بهعنوان استراتژی مناسب برای این ک شورها مطرح با شد و از طریق رفع فقر، افزایش درآمد، ایجاد فر صتهای شغلی برای نیروی ان سانی غیر ماهر، انبا شت سرمایه از طریق افزایش بازدهی، بهبود بهرهوری در بخش روستایی، و همچنین جلوگیری از مهاجرتهای بیرویه، به فرآیند توسعه کشورهای جهان سوم - ازجملهایران - از ابعاد اقتصادی و اجتماعی کمک نموده و رشد اقتصادی این کشورها را تسریع بخشد .[1]

در ایران نیز که افزایش بیکاری در بخش کشاورزی به علت تعداد زیاد شاغلان در این بخش و بیکاری فصلی باعث کاهش درآمد رو ستائیان و افزایش انگیزه مهاجرت به شهرها گردیده ا ست .[2] بنابراین ایجاد، حمایت و تو سعه صنایع تبدیلی و تکمیلی می تواند به عنوان یک راه حل اساسی برای مشکلات روستاها و بخش کشاورزی مورد توجه قرار گیرد. صنعتی شدن روستاها وگسترش واحدهای فعالیتهای غیرکشاورزی، عاملی مهم در افزایش رفاه، تأمین کالاها و خدمات ضروری برای خانوادههای فقیر روستایی است .[3] این صنایع به لحاظ توانایی بالایی که در جذب نیروی کار دارند، منابع عمدهای برای کسب درآمد هستند که منجر به کاهش شکاف درآمدی در سطح روستا میگردد. اما در ایران علیرغم اهمیت و پیامدهای بسیار مفیدی که صنایع تبدیلی و تکمیلی دارند، بسیاری از این صنایع پس از تأسیس بنا به دلایلی منحل میشوند. یکی از علل مهم در به وجود آمدن چنین وضعیتی کمبود و یا فقدان نوآوری در بین مدیران صنایع کوچک میبا شد. بنابراین یکی از عوامل ب سیار مهم و ا سا سی در جلوگیری از انحلال این صنایع، توجه به م سئله نوآوری مدیران میباشد.

نوآوری، اصلاح عملی و توسعه یک اختراع جدید و تبدیل آن به یک محصول یا تکنیک قابل استفاده و یا فرایندی است که بر تمامی جنبههای زنجیرهی ارزشٌ سازمان از ابتدا تا انتهای آن تأثیرگذار باشد تا بدینترتیب راههای بهتر و جدیدتری برای ایجاد ارزش برای مشتریان بهوجود آید [4]اخیراً. شرایط اقتصادی چالشآفرین، مشکلات جدی را برای صنایع کوچک در ایران به وجود آورده است طبق آخرین سرشماری صنایع کارگاهی کشور، بهرغم41 درصد افزایش در میزان سرمایهگذاری در صنایع کوچک، تعداد شرکتهای فعال در سال 1385 نسبت به سرشماری قبل 0/5 درصد کاهش نشان میدهد .[5] شرکتهای کوچک فعال در بخش صنایع غذایی در طولانی مدت با مشکلات متعددی مانند عدم توانایی رقابت با شرکتهای بزرگ، مشکلات مالی، مشکلات بازاریابی و کمبود امکانات و دانش لازم برای استفاده از تکنولوژیهای روز، نیروی کار غیرمتخصص و در نهایت کمبود مدیران نوآور، شایسته و کارآمد مواجهند. این مشکلات مانع از تحقق نوآوری و در نتیجه مانع رشد و گسترش صنایع کوچک غذایی بهویژه در روستاها میشوند .[6] از آنجا که بخش گستردهای از شرکتها قادر به بقا در سالهای اولیه ورودشان به بازار نمیباشند، تجزیه و تحلیل بقای شرکتها به صورت امری حیاتی درآمده است، از این رو بسیاری از محققان تلاش میکنند تا عوامل اثرگذار بر شکست را دریابند تا بدین وسیله از رخداد آن جلوگیری کنند آنان دریافتهاند که بقای شرکتهای جدید در اثر فعالیتهای نوآورانه افزایش مییابد.[7]

بنابراین نوآوری یک عامل اساسی در ایجاد رقابت در سطح جهانی است که منجر به رشد سازمانی میشود، موفقیت آینده را در بردارد و همانند موتوری ا ست که به شرکتها اجازه میدهد در اقت صاد جهانی از کارایی م ستمری برخوردار شوند .[8] مطالعات نشان دادهاند که بسیاری از شرکتها تعداد زیادی ایده دارند که نمیتوانند بهطور اثربخش آنها را پیگیری کنند و به نتیجه برسانند. بدون تحقق نتیجه نوآوری بهصورت یک برونداد قابل استفاده، نوآوری همچنان در حد یک ایده خوب باقی میماند .[9] زنگ و همکارانٍ - 2010 - ، در مطالعه ای که به بررسی ارتباط بین شبکههای همکاری و عملکرد نوآورانه بنگاههای زود بازده اقتصادی در چین پرداخته بودند دریافتند که همکاری با مؤسسات دولتی اثری بر عملکرد نوآورانه شرکتها ندارد، چرا که سیاستهای موجود دولت اثری بر عملکرد نوآورانه شرکتها نداشته و مسایل بوروکراسی اداری در واقع مانعی برای نوآوری تلقی میشود.[11] در مطالعه دیگری که به بررسی ارتباط بین پیوندهای همکاری و نوآوری در صنایع انگلستان پرداخت. نوآوری تکنولوژیک با نوآوری فرآیندی و محصولی تلفیق شد. نتایج این مطالعه تأییدکننده وجود ارتباط مثبت معنیدار بین همکاری درون شرکتها و عملکرد نوآورانه بوده است. همچنین وجود ارتباط بین عملکرد نوآورانه و اندازه شرکت، واحد تحقیق و توسعه، سن شرکت، همکاری با تأمینکنندگان مواد خام، همکاری با خریداران و رقبا تأیید شده است .[12]

طالعیفر و حاتمین سب [13]، در تحقیقی به برر سی چالشهای تو سعه مح صول جدید در بنگاههای کوچک و متو سط - صنایع غذایی و آشامیدنی استان فارس - پرداختند. موفقیت در پروژههای توسعه محصول جدید، چالشی مهم برای مدیران گذشته و امروزی است. شکست این پروژهها در شرکتهای کوچک و متوسط مسأله حادتری در مقیاس با شرکتهای بزرگ است. به گونهای که برخی از این شکستها عملاً امکان حیات شرکتهای مزبور را سلب میکند. نتایج این تحقیق حکایت از این دارد که از دیدگاه مدیران این واحدها در ارتباط با چالشهای مؤثر بر توسعه محصول جدید بین وضعیت موجود و وضعیت ایدهآل شکاف معنیداری وجود دارد. ضمن اینکه چالشهایی چون تخمین نادرست بازار، عدم توجه کافی به تحقیق و تو سعه، عدم وجود کانالهای توزیع منا سب، عدم وجود تبلیغات منا سب پیرامون مح صول جدید ارائه شده بهعنوان چالشهای مسألهساز مطرح شدهاند. با وجود مسائل و مشکلات متعددی که صنایع غذایی کوچک را درکشور تهدید میکند، به نظر میرسد که مهارتهای مدیریتی مدیران این صنایع به حدی نیست که بتوانند با مشکلات موجود مقابله کنند و لذا نوآوری مدیران یکی از مهارتهای اساسی برای مقابله با این مشکلات محسوب میشود. در این میان صنایع کشور نیازمند برخورداری و هدایت توسط مدیرانی هستند که از سطح نوآوری و خلاقیت مناسب در زمینههای مدیریتی برخوردار باشند. مدیران میتوانند

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید