بخشی از مقاله

چکیده

این پژوهش با تحلیل عنصر گفت وگو به عنوان یکی ازعناصر داستان درقصه های مثنوی مولانا انجام شده است.همه ی کسانی که درباب داستان وعناصر داستان نظریه هایی دارند،گفت وگو رابه عنوان یکی از مهم ترین عناصر داستان دانسته اند ،که به وسیله ی آن ارتباط بین شخصیت ها ودیگر عناصر داستان برقرار می شود.

درمثنوی مولاناگفت وگوها نه تنها برای انسجام طرح لازم است ،بلکه ازروی آگاهی ومهارت تنظیم شده ؛به طوری ازطریق گفت وگو ی میان شخصیت ها می توان به اغراض عرفانی وجنبه های تفریحی آن پی برد.

دراین مقاله ابتدا به تحلیل عناصر داستان درحکایت های مثنوی پرداخته می شودسپس باتأکید برعنصرگفت وگو -به عنوان یکی ازمهم ترین عناصر داستان که موجب زنده وگویاترشدن ماجراهای داستان شده،-ویژگی های گفت وگوی حکایت هارا بیان می کند بعدازآن به تقسیم بندی گفت وگو هاازجهات گوناگون می پردازدودرادامه گفت وگو های داستان شاه وکنزک راتحلیل می کند به این منظورکه نشان دهدگفت وگوتاچه حد می تواند خصوصیات روحی وجهان بینی شخصیت ها را آشکار سازد ونکات مهم عرفانی ،اخلاقی ،اجتماعی دینی و...رازنده تر وگویاتر به خواننده القاکند وعلاوه براین حضورزنده ی شخصیت ها را به تصویر بکشد وسرعت نوشته راتغییر دهد.

مقدمه

ازدیرزمان هرکس که شنونده ای برای سخن خودمی یافت به قصه پردازی روی می آورد وآن طور که ادبیات جهان می گوید»هزیود«درقرن نهم پیش ازمیلاد»بلبل وباز«را به وجودآورد،پس ازاو »استزی کورStegichor«داستان حیوانات را پرداخت ودرسده ی ششم پیش از میلاد»ازوپ« قصه های شفاهی را القا می کرد.

»ژان لافونتن«درفرانسه فابل ها را به وجود آورد.بنابراین هرکس درفن ادب مهارتی داشته دقایق وریزه کاری های خودرا باحکایت بازگو گرده ودرحقیقت به تعلیم دیگران همت گماشته است.

ازقدیم ترین نمونه های شعر تعلیمی عارفانه رباعیات وقطعات شیخ ابوسعید درجواب مریدان است؛ اما چون این گونه اشعار برای تعلیم بی ابهام نیستند صوفیه برای تعلیم قالب مثنوی را به کار گرفته اند.لذاشعرتعلیمی باانتخاب قالب مثنوی گنجایش مفاهیم بلند اخلاقی وعرفانی رابرای خودمیسّر می سازد وباپرداخت حکایت ها وداستان ها وقصه ها وتمثیلات شکل بیان را برای تفهیم اندیشه خود جذاب می کند.

درمنظومه های تعلیمی وعرفانی نیز عطار وسنایی وبه خصوص مولانا مفاهیم خودرا با تمثیلات وداستان وحکایت بیان کرده اند؛بنابراین داستان پردازی ازشیوه های مؤثر برای تبین اندیشه های حکمی وعرفانی بوده است.

حکایت وتمثیل که درشمار ادبیات شفاهی است با سنایی ومثنوی های عرفانی اوآغاز می شودوبه وسیله ی سنایی به دربارراه پیدا می کند وبه زبان اهل فضل بیان می شود.سنایی حکایت وتمثیل را به منظورانتقال معنی به کارمی گیردکه به خودی خود ارزشی ندارد.حکایت های عطار به علت گریز ازفضل فروشی وهنرنمایی شیرین تر از وجذاب ترازسنایی است.اما مولوی حکایت وتمثیل را برای جلب توجه والقای لذت خواننده به کارمی برد،هرچندکه مقصود اصلی دانه معنی است که درپیمانه ی قصه ریخته می شودبا این حال ازطریق مکالمه های شخصیت ها اشاره های گوینده ،آرمان ها،خواسته هاوجنبه های روان شناختی شخصیت ها افشا می شود

اماآن چه دراین حکایت ها اهمیت دارد گفت وگوی شخصیت های حکایات است واگر بخواهیم مقایسه کنیم گفتگو بین شخصیت ها وتوصیف حالات عاطفی وروحی درمثنوی های سنایی بسیار کم است اما ازآن جا که عطار بازبانی ساده وبی پیرایه که آن زبان را ازمردم گرفته است، حکایت پردازی کرد ه تنوع حکایات وشخصیت ها در آثار ش بیشتر دیده می شودودرنتیجه عطاربرای جذاب کردن حکایت ها برای عوام گفتگوها رابرای بازگو کردن احوال عاطفی درضمن مکالمه بیشتر به کارگرفته است .

این شیوه درمثنوی مولانا به اوج خودرسیده است.بنابراین شنیدن حکایت وتمثیل اززبان عطار لذت بخش ترازسنایی واززبان مولوی لذت بخش ترازوشیرین تراز عطاراست وهمین شیرینی زبان مولوی راز رواج مثنوی درمیان مردم درطی قرون است.

دراین پژوهش نگارنده سعی می کند باتأکید برعنصرگفت وگو به عنوان یکی ازمهم ترین عناصر داستان که موجب زنده وگویاترشدن ماجراهای داستان شده، ویژگی های گفت وگو بین شخصیت های بررسی کند وسپس به تقسیم بندی آن ها بپردازدوگفت وگوهی داستان شاه وکنیزک را تحلیل وبررسی کند، به این منظورکه نقش مهم گفت وگورا در رویارویی شخصیت ها آشکارنماید و نشان دهدتا چه حد گفت وگوی میان شخصیت هامی تواند خصوصیات روحی وجهان بینی شخصیت ها راآشکارسازد ونکات مهم عرفانی ،اخلاقی ،اجتماعی دینی و...رازنده تر وگویاتر به خواننده القاکند وعلاوه براین حضورزنده شخصیت هارا به تصویر بکشد وسرعت نوشته راتغییر دهد.

هدف:-1بررسی چگونگی کاربرد گفت وگو به عنوان یکی ازعناصر داستان براساس اصول داستان نویسی امروز-2تقسیم بندی گفت وگو ها درحکایت های مثنوی ازجهات گوناگون.-3بررسی وتحلیل عنصر گفت وگودرداستان شاه وکنیزک روش تحقیق:مطالعه ی درون متنی وکتاب خانه ای درکتاب مثنوی مولانا

پیشینه

درباره ی مولانا وآثاراوتحقیقات بی شمار انجام گرفته ومقالات وکتاب های متعدد نوشته شده اما درموردموضوع این پژوهشی یعنی گفتگو در داستان های مثنوی تنها درکتاب »سایه ی آفتاب« به تحلیل گفت وگومیان شخصیت هاواهمیت وارزش وجایگاه ونقش گفت وگودرساختارداستان پرداخته شده که منظوراصلی مؤلف بررسی تفضیلی گفت وگو نبوده است به جز کتاب مذکور دورساله دکتری درباره گفت وگوی انسان با خدا درمثنوی نوشته شده که آن ها نیز تنها اختصاص به گفت وگوی انسان با خداداردوگفت گوبین شخصیت های گوناگون را بررسی نکرده است.دراین پژوهش گفت وگوها بین شخصیت های مختلف اعم ازانسان وغیر انسان بررسی شده است.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید