بخشی از مقاله
مقدمه
آموزش زبان به خارجیان دانشی جدید و نوپاست که عمر آن به صد سال هم نمیرسد. این دانش در کشور ما هم عمر چندانی ندارد و اگر چه به صورت گرایشی از دانش زبانشناسی سالهاست دربارهی آن تحقیق، تألیف، ترجمه و تدریس میگردد، اما تنها چند دهه است که در دانشگاهها به عنوان یک شاخهی مستقل تدریس میشود. از آنجا که هر زبانی در نوع خود دارای نظام و ساختاری انحصاری و گاه بیبدیل است، عرصهی تحقیق، تفحّص و نظریهپردازی در شاخههای مختلف این رشته برای اهل هر زبانی به طور جداگانه قابل تصوّر است.
این مسأله برای زبان فارسی نیز قابل بررسی و دارای اهمیتی به سزاست؛ چرا که زبان کهن و نژادهی فارسی که امروز نیز در میان اهل فضل و دانش و هنر به عنوان زبانی سرآمد شناخته شده، همواره مشتاقان زیادی داشتهاست؛ برخی آن را برای تجارت میآموزند، برخی برای سیاحت و بخش بزرگی از یادگیرندگان زبان فارسی به سودای دستیابی به دنیای دانشی این زبان، در عرصهی علوم دینی، ادبی و دانشگاهی هوای آن را در سر میپرورانند.
چنانکه همگی میدانیم آموزش، زبان ابعاد گوناگونی دارد. پرورش مهارتهای چهارگانهی زبان نُو، نیازمند رویکردها، روشها و تکنیکهایی است - رک: مهکی، - 18 : 1370 که هر یک از آموزگار و زبانآموز را به سوی یادگیری بهتر هدایت میکند. کار بررسی رویکردها، تألیف روشها و ایجاد تکنیکهای زبانآموزی، وظیفهاصلی محقّقان و مدرّسان این رشته است. هر آموزش زبانی از آموزش تدریجی و طبقهبندی شدهی عناصر و مواد زبانی در چهار حیطهی آوایی - صداها و حروف - ، واژگانی، دستوری و معنایی ناگزیر است. این طبقهبندی، همهی بخشهای آوایی، بخش قابل توجّهی از واژگان، به قدر نیاز از دانش دستوری و به گونهای شامل، حیطههای معنایی زبان را دربرمیگیرد. هر یک از این چهار حیطه نیز در بافتی همگون و پیوسته باید چهار مهارت کاربردی زبان، یعنی شنیدن، گفتن، خواندن و نوشتن را پوشش دهند. - اکبری، 1391الف - 147:
در میان چهار مهارت زبانی، دو مهارت گفتار و نوشتار فعّالترند و زبانآموز با مقایسهی این دو مهارت خود با اهل زبان، توانایی زبانی خود را در یادگیری زبان جدید محک میزند. اگر در طی دورهی زبانآموزی، وی بتواند مهارتهای خود را مانند اهل زبان ارائه نماید، یعنی بدون خطا بشنود و بنویسد و بدون تداخل خطاهای زبانی و لهجهای بخواند و بگوید، با اهل زبان ارتباط برقرار میکند و خود را جزئی از پیکرهی زبان جدید میبیند؛ از یادگیری خود لذّت میبرد و اعتماد به نفسش در زبانآموزی بالا میرود.
طرح مسأله
در میان زبانهای زندهی دنیا شمار اندکی از زبانهایند که شکل گفتاری و نوشتاری آنها کاملاً برابر است. هرچه زبان کهنتر باشد این تفاوت بیشتر و آشکارتر میگردد. زبان فارسی نیز در طی زمان بارها دستخوش دگرگونیهایی چون رسمیت یافتن لهجههای گوناگون و تداخل با زبانهای دیگر بوده است؛ بنابراین تفاوت چهرهی گفتاری و نوشتاری زبان فارسی امری بدیهی است و آموزش فارسی وقتی کامل میشودکه زبان آموز به هر دو شکل گفتاری و نوشتاری آن تسلّط یابد.
مشکل از اینجا ناشی میشود که یادگیرندگان باید از دو سدّ بزرگ برای آموختن زبان فارسی بگذرند. ابتدا باید شیوهی رسمی و نوشتاری زبان را بیاموزند، سپس آن را تبدیل به گفتار نمایند و در مکالمه به کاربرند. این مشکل برای کسانی که در خارج از ایران فارسی میآموزند دشوارتر نیز میشود؛ زیرا زبانآموزانی که در داخل کشور فارسی را فرامیگیرند، به علّت ارتباط پیوسته با اهل زبان، به تدریج تغییرات گفتاری را درک مینمایند و آنها را بارها و بارها تمرین میکنند در صورتی که فارسیآموزان خارجِ کشور، چنین فرصتی را ندارند؛ بنابراین آنها در سفر به ایران با دنیای جدیدی مواجه میشوند که تسلّطی بر آن ندارند. همچنین، انتخاب و آموزشِ یکی از شیوهها - یا گفتار، یا نوشتار - نیز درست نیست، زیرا زبانآموز در رویارویی با محیطهای واقعی ِ زبان ناکام میشود و به دلیل عدم تسلّط انگشتنما میگردد.
پیشینهی پژوهش
اگر نگاهی به پرکاربردترین کتابهای آموزشی در آموزشگاههای زبان فارسی بیندازیم میبینیم که در بعضی از این منابع به آموزش شیوه گفتاری زبان فارسی اصلاً اهمیت داده نشده2و در بعضی دو .2رک: فارسی از طریق انگلیسی ، پازارگادیِ؛ فارسی زبان ایران، یمینی شریف؛ درس فارسی برای فارسی آموزان خارجی، پورنامداریان؛ آموزش زبان فارسی به فارسی، اشعری و... .شیوه در کنار هم و به نوعی مخلوط با یکدیگر3 آموزش داده شده است.
در بیشتر موارد مطالب گفتاری دستهبندی نشدهاست و به طور کلی نظمی در شیوهی ارائهی آن به چشم نمیخورد4 حتی در کتابهایی که با عنوان مهارت گفتوگو نوشتهشدهاند بیشتر محاورههای موقعیتی مورد5 نظر بودهاست نه تسلّط بر قاعدههای گفتاری زبان. در این پژوهش برآنیم تا با نگاهی دوباره به آموزش شکل محاورهای زبان فارسی، روشی ارائه دهیم که عیوب اصلی روشهای پیشین را برطرف کند و موجب یادگیری کامل، سریع و قانونمند مکالمهی فارسی گردد.
ویژگیهای زبان محاورهی فارسی
در زبان فارسی محاورهای با تغییراتی در ساخت ظاهری واژهها و جملهها مواجه میشویم که اگر بتوانیم این دگرگونیها را دستهبندی کنیم و به زبان آموز ارائه دهیم به گونهای که خود در مواجهه با زبان بتواند کلام رسمی را به محاوره و محاوره را به کلام رسمی تبدیل کند و با تبدیل و تکرار آنها بتواند زیر و بم زبان گفتاری و نوشتاری فارسی را بفهمد و کاربرد آنها را درونی و ملکهی ذهن خود کند، گامی مهم در آموزش زبان فارسی برداشتهایم. مهمترین ویژگیهای زبان محاورهی فارسی را میتوانیم در موارد زیر خلاصه کنیم:
تغییرات محاورهای در سطح جمله
این دگرگونیها عبارتند از:
- جابه جایی اجزای جمله: رفت علی.
- حذف نشانهی »را:« تو غذا خوردی؟
- حذف حروف اضافه: من خانه بودم.
- حذف بخشی از کلام - گروه فعلی یا اسمی - به قرینهی لفظی یا معنوی: مشق نوشتید؟ من بودم او هم... .
- برخی دگرگونیهای معنایی در کاربرد حروف ربط: رفتی بیرون که!
تغییرات محاورهای در سطح واژه
- حذف برخی حروف در سطح واژه: مگر: مگه-من را: منُ.
- تبدیل حرفی به حرف دیگر: نان: نون، خانهای: خانگی، آخر:آخه.
- کم کردن و خلاصه نمودن کلمهها و عبارات: دوچرخه: چرخ، حالتان چهطور است؟ حالتون چهطوره؟ - حالتون؟ خوبید؟ -
- جابهجایی نقطهی فشار - نواخت - کلمه برای گرفتن معنای جدید: خواندم - تکیه روی »خ« ماضی ساده، روی »د« ماضی نقلی - .
3 . رک: آزفا، ثمره؛ فارسی حرف بزنیم، آذری نجف آباد؛ فارسی بیاموزیم، ذوالفقاری، غفاری، محمودی بختیاری.
4 . رک: آموزش فارسی به فارسی، مرکزآموزش زبان فارسی - جامعه المصطفی - ؛ جمله ساده فارسی، آذرشب؛ زبان فارسی، صفارمقدم و... تقریباْ بیشتر کتابهای فارسی آموز را شامل میشود.
5 . رک: فارسی آسان، پازارگادی؛ فارسی یک زبان ساده، اسدی؛ فارسی امروز برای دانشجویان خارجی، مؤید شیرازی.