بخشی از مقاله
چکیده:
ساختارگرایی روش تحلیل متن و شناخت نظام آن است.ای.جی.گرماس یکی از معنی شناسانی است که با ارایه الگوی کنشی تحلیل روایت را آسان تر کرده است. گرماس با ساده کردن الگوی تحلیل قصه پراپ، نشان داد که عناصر تشکیل دهنده قصه ها همه قابل تحلیل و دارای نقش موثرند. این کنش گرها ممکن است، اشیاء، مفاهیم یا اشخاص باشند. مدل گرماس بسیار انعطاف پذیر است و ظرفیت بالایی برای تجزیه و تحلیل قصه ها دارد. تحلیل قصه پادشاه و کنیزک براساس مدل گرماس هم استواری قصه و ساختار آن را نشان می دهد و هم بازگو کننده توانایی این الگو در شناخت ساختار و نظام قصه های کهن فارسی است.
.1درآمدی برساختارگرایی - - structuralism
موضوعات مطرح در علوم انسانی از گذشته های دور مورد بررسی و تحلیل بوده است. زبان و ادبیات و آثار مرتبط با آن نیز همواره مورد توجه زبان شناسان بوده است. فردینان دوسوسور در کتاب دوره زبان شناسی عمومی علم نشانه شناسی زبانی را پی ریزی می کند. اگرچه سوسور اصول این علم را برای بازشناسی نظام زبان طراحی کرده بود، لیکن اندک اندک و در امتداد آراء و نظریات او ساختارگرایی جدیدی بوجودآمد که به عنوان یک متد علمی در بسیاری از رشته ها و شاخه های علوم به عنوان یک متد و نظریه مورد استفاده قرار گرفته است. از این نظر ساختارگرایی یک روش شناخته شده است که موضوعات گوناگون را در برمی گیرد. متدهای اصلی مورد استفاده در تمام این علوم، همه همان است که برای شناخت زبان و ساختار آن بکار می رود. » ساختارگرایی روشی است که می خواهد کلیه علوم را در نظام اعتقادی جدیدی وحدت بخشد.
ساختارگرایی ادبی به دنبال آن است تا علمی ترین مبنای ممکن را برای مطالعات ادبی فراهم آورد. - « همان، - 26 ساختارگرایی به عنوان روش، آیین، مد روشنفکری، ایدئولوژی و بسیاری چیزهای دیگر توصیف و تعریف شده است
اما در اینجا ما ساختارگرایی را به عنوان یک روش شناخت و تحلیل متن ادبی داستانی در نظر داریم. یعنی بدنبال کشف مدل و چگونگی پیوستگی اجزای یک اثر ادبی هستیم. به مناسبت آنکه »ساختارگرایی در مورد هر تحلیلی که برساختار، و مناسبات درونی اجزای آن، تاکید می کند، توجیه می شود. - « همانجا - نظر کلی و توجیه وسیع یک موضوع کار این دانش است.» ساختارگرایی به وسیع ترین مفهوم آن، روش جست و جوی واقعیت نه در اشیای منفرد که در روابط میان آنهاست ازاین نظر ساختارگرایی نه فقط به یک متن ادبی که » به فرهنگ هم به مثابه زبان نگاه می کند.
ساختگرایی وظیفه، خود را در مطالعه متن از یک سودستیابی به آن ساختارها و قواعد ناظر برآنها می داند و از سوی دیگر پس از ارایه تصویری از آن دستور بنیادی حاکم بر چنین ساختارهایی، متن را مطالعه می کند تا عملکرد آن ساختارها و دستورها را نشان دهد
ساختارگرایی ریشه های عمیقی در تفکر غربی دارد و به آثار افلاطون و ارسطو باز می گردد. و از زمان ارسطو تاکنون چندان پیشرفتی حاصل نشده است. اما ولادیمیرپراپ در این عرصه گام مهمی برداشت، و نظام او، به رغم کاستی هایش، نقطه شروعی برای نظریه پردازان بعدی شده است.
یاکوبسن معتقد بود که روایت شناسی به معنای دقیق واژه با کتاب پراپ آغاز شده است. و برکار بررسی ساختار روایت گرماس تأثیر قاطع داشت.
ساختگرایی فرانسه از دهه 1960 به بعد و البته تحت تأثیر صورتگرایان روس، بخصوص پراپ و اثر معروف او، ریخت شناسی قصه پریان، با آرای کسانی چون تودورف، بارت و گرماس آغاز شد.
.1-2روایت شناسی
» رولان بارت معتقد است که روایت یک جمله بلند است. - « برتنز، » - 1382:94 همان طور که هر جمله قطعی به نحوی طرح کلی اولیه یک روایت کوتاه است. برپایه این قیاس، پرداخت کلی قصه از قواعد قراردادی معینی پیروی می کند، درست همانگونه که پرداخت جمله از قواعد نحو پیروی می کند.
روایت شناسان در پی یافتن چیزی هستند که بسیار مشخص تر از آن باشد که پراپ در ریخت شناسی قصه های پریان بیان می کند. آنها به صورتی نمونه وار شخصیت ها و عوامل اساسی را به اسم، و فعالیت ها را به فعل ربط می دهند. تودورف می گوید: اگر بدانیم که شخصیت یک اسم، و فعالیت، یک فعل است، روایت را بهتر می فهمیم آنها میکوشند که امور را درسطحی ژرف تر وانتزاعی تر از سطح انتخابی وزلفسکی توضیح دهد
آنچه رویکرد ساختگرایان به شیوه گفتن داستان را متمایز می کند، روش نظام بنیاد آنها و در نتیجه به طور اجتناب ناپذیر، توجه آنها بر ساختار بنیادی است که شناخت و تحلیل داستان ها را - و در نتیجه معنا را - ممکن می کند. هدف نهایی روایت شناسی عبارت است از کشف الگوهای عام روایت که همه شیوه های ممکن گفتن داستان را دربربگیرد و شاید بتوان گفت الگویی است که تولید معنا را ممکن می کند.
.1-3پراپ
» نظریه روایتی ساختگرا، از پاره ای قیاس های زبانی مقدماتی آغاز می شود. نحو - قوانین ساختمان جمله - مدل اساسی قوانین روایتی است. پراپ با دنبال کردن این قیاس میان ساخت جمله و روایت، نظریه خود را درباره افسانه های جن و پری روس تدوین کرد. اوکنش گران را در هفت حوزه تقسیم بندی می کند: -1 قهرمان، -2 ضدقهرمان، -3 قهرمان دروغین، -4 بخشنده، -5 یاری گر، -6 دختر پادشاه، -7 فرستنده. - « خراسانی،» این هفت شخصیت هر یک حوزه عملیات خاص خود را دارند.