بخشی از مقاله

چکیده

این پژوهش با عنوان »ذکر و فکر در مثنوی مولوی و آثار عطار« در پی آن است که با بررسی محتوایی این آثار، حقیقت و ابعاد ذکر و فکر و رابطه آن دو را تبیین نماید. با توجه به نتایج بدست آمده؛ از نظر کمی عطار بیش از مولانا به مقوله ی فکر و ذکر پرداخته است. در نزد هر دو عارف؛ ذکر و فکر پایه و اساس سلوک الی االله است و بدون آن دو سالک هرگز به لقای محبوب و مشاهده ی جمال دل آرای او نائل نمی شود.

عطار ذکر را به سه قسم زبانی و قلبی و سرّی تقسیم می کند و جناب مولانا نیز همین تقسیم بندی را بیان می کند. عطار برای هر یک از اعضای هفتگانه، گونه ای ذکر بر می شمرد، در حالی که مولوی به گونه های ذکر نمی پردازد. هر دو عارف شهیر برای ذکر شرایطی بیان می کنند که اخلاص، مقرون بودن با فکر، تحت تکفل پیرو مرشد بودن و داومت و کثرت، از اهمّ آن ها می باشد. همچنین برای ذکر آثار فراوانی بیان می کنند که مهم ترین آن ها عبارتند از: الف - مرهم دل ب - صفا دهنده و روشنی بخش قلوب ج - گوارایی و آسان نمایی د - اصلاح قلب و دفع شیطان ه - خود فراموشی ونسیان غیر. همچنین ذکر و فکر رابطه دوسویه با هم دارند.

مقدمه

»ذکرو فکر« درقرآن کریم دو واژهی محوری هستند،بسامد تکرار آنهادرسوَر مختلف مارامتوجه جایگاه واهمیت آندو خواهد کردبطوریکه واژه »ذکر« ومشتقات آن درحدود «300» بار و واژه »فکر« ومشتقاتش «18» بار بکار رفته است. در این میان »ذکر« از جایگاه برجسته تر ومهم تری بر خوردار است تا آنجا که یکی از نامهای قرآن »ذکر«انّااستنحن» نزّلنا الذّکر وانّا لهُ لحافظون« - حجر- - 9 یعنی حقیقت آیات کریمه ی قرآن همان ذکر ویاد مذکورحقیقی است.

از منظر آیات قرآن» ذکر خدا«، برخلاف همه ی عبادتها واطاعتها که دارای حریم وحدودوعمل وارکان خاص هستند، هیچ محدودیتی ندارد وعلی الاطلاق مطلوب استواذکروا» االله کثیراً - «انفال » - 45- خدا را بسیار یاد کنید.« ونیزدر جای دیگر می فرمایدالذین»ذکرونیَ االله قیاماً وقعوداً وعلی جُنوبهم - «آل عمران-» - 191آنانکه ایستاده و نشسته وبه پهلو خوابیده ،خدا را یاد می کنند.« یکی دیگر از نکات مهم اولویت» ذکر خداست« که د ردرجه بندی عبادتها آن را برتر می شناسد ومی فرماید ولَذکراالله» اکبر - «عنکبوت-» - 45و همانا ذکر خدا، بزرگتر است.«

این آیه در مورد نماز است که پس از تاکید بر همه ی ارزشهای نماز میفرماید »:یاد خدا، بالاترین نتیجه نماز است.« عرفای شامخین ومشایخ تصوف با توجهبه همین جایگاه واهمیّت والای»ذکروفکر« در قرآن کریم، عنایت واهتمام ویژه ای به این موضوع نشان داده اند ودراقوال، سخنان وآثار خویش به تعریف، تبیین، توضیحِ نقش وجایگاه آن درسلوک پرداخته اند. پیر ومرشد کامل »عطار نیشاپوری« در »مجموعه آثار« خویش وخداوندگار و معمار کاخ بلند عشق ومعرفتمولانا» جلال الدین محمّد بلخی « در کتاب گرانسنگ وگرانقدر قرآن عجم خویش »مثنوی معنوی« به تفصیل مقوله »ذکر وفکر« را مطرح نموده اند و با دقت نقش وجایگاه آندو را در طی طریق و سلوک الی االله تبیین کرده، »اقسام«، »گونه ها«، »شروط« و»آثار« آنها را برشمرده ونوع رابطه آندو را تحلیل وبیان داشته اند.آنچه ما را در انتخاب این موضوع پژوهشی ترغیب کرد، از یک سو، اثر، نقش وجایگاه »ذکر وفکر« در سلوک عرفانی ورابطه آندو بود.

از دیگر سو ، پرداختن گسترده دو عارف شاعر سپهر تصوف وعرفان وادب، »عطار ومولانا« بود.در این مقاله ابتدا به مفهوم شناسی »ذکر وفکر« در تصوف وعرفان خواهیم پرداخت ،آنگاه »اقسام« ، »گونه ها« ، »آثار وشرایط «آندو را در»مجموعه آثار عطار« و »مثنوی مولوی « به صورت تطبیقی مورد بررسی قرار خواهیم داد، سپس به مهمترین بخش، که تحلیل دقیق »نوع رابطه ذکر وفکر« در آثار مذکوراست، خواهیم پرداخت. مفهوم شناسی برای تبیین موضوع ابتدا لازم است که مفهوم » ذکر« و » فکر« بررسی گردد، که در این مجال به آن پرداخته می شود.

ذکر

ذکر در لغت به معنای یادآوریٌ، حفظ شیئٍو آوردن چیزی بر زبان َ است. و مراد از آن حالتی است در نفس که بوسیله آن انسان چیزی را که معرفت و شناخت آن راقبلاً حاصل کرده است، حفظ میکند.ُو نقیض نسیان میباشد.ِ گاهی ذکر به اعتبار حضور در ذهن و بخاطر آوردن آن است وگاهی نیز ذکر را برای حضور در دل و سخن بکار میبرند از این جهت گفته میشود که ذکر دو گونه است: یکی قلبی و دیگری زبانی، هر یک از این ذکرها هم دو نوع است:اوّل؛ یاد و ذکری که بعد از فراموشی است.دوّم؛ ذکری که پس از فراموشی نیست بلکه برای ادامه حفظ کردن و بخاطر سپردن است.

جایگاه و اهمیت ذکر و فکر براساس معارف عمیق دینی و عرفانی، ذکرو فکر، از جایگاه والایی برخوردار است ذکردر عرفان عملی چهل و هفتمین منزل از منازل سلوک است وحقیقت ذکر یگانگی ذکر وذاکر ومذکور است زیرا متعلق حقیقی ذکر و فکرذات لایزال الهی است و از طرف دیگر ارزش و عظمت هرچیزی به موضوع آن است و موضوع ذکر و فکر در تصوف وعرفان ، حضرت محبوب حقیقی و مذکور لم یزلی است.

یاد مذکور و اندیشیدن درباره محبوب سرچشمه توانمندی های روحی و مرقاه معنوی و معراج روحی سالک است. وقت آن شیرین قلندر خوش که در اطوار سیر ذکر تسبیح ملک در حلقه زنار داشت فکر در سلوک جایگاه ویژه ای دارد و از جمله آداب چله نشینی فکر است. سالک با فکر دل را نورانی میکند و حجب ظلمانی را خرق مینماید و بهترین ذکر در سلوک توجه به حق و نفی غیر است که در ذکر شریف »لااله الا االله« متجلی است.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید