بخشی از مقاله
چکیده:
مثنویِم عنویِ مولوی هست قرآن در زبان پهلوی
مثنویِ او چوقرآنِ مُدِل هادیِ بعضی و بعضی را مُضِل
من نمی گویم که آن عالیجناب بود پیغمبر، ولی دارد کتاب
از میان کتاب های ارزشمند پارسی وقتی صحبت از مثنوی میشود و مولانای بلخی کلام به قصور میرسد و تحلیل به سکوت، تأمل در این نگاره بیبدیل و راستین از بزرگ عارف ادب پارسی، دلنواز اهل ادب و دلپسند دنیای معنی استدُ.ر سفتن کار حضرت ایشان بود، اما بر انگشتری تفکر و تحلیل نهادن کرامت بلند بشری می طلبد و علم بی بدیل ادب پارسی، استخراج معانی برتر این رشته مروارید دریای معنا و ترکیب آن با ادبیات روز دنیا در سیطره نظریههای نوین ادبی، میتواند هنرنمایی خداوندگار کلام و عشق را، امروز هم در تفکرات و تئوریهای ارائه شده توسط دانشمندان علم واژه شناسی آنهم از نوع غربی به رخ بکشاند، استخراج عوامل نظامهای گفتمانی گرمسی از نینامه که شاید خود به تنهایی به رقابت با تمام ادبیات عرفانی دنیا مینشیند به سختی بیرون کشیدن رشته های زر از دل کوه می ماند. اما در این پژوهش سعی میشود با روشهای توصیفی- تحلیلی و هرآنچه که توسط جمع آوری منابع کتابخانهای در تفکر نگارندگان ایجاد شده است، با روشهای تحلیل گفتمان در نظریه گرمس منطبق و مورد بررسی قرارگیرد.
.1 مقدمه:
از سال 662 ه ق. به بعد که مثنوی معنوی توسط جلاالدین محمد بلخی و به کتابت حسامالدین چلبی به دنیای حکمت، ادبیات و عرفان نقشی تازه برانداخت تا به امروز به عنوان کتابی مستقل برای آموزش و تأمل در عرفان و حتی دریافت تعالیم قرآن در دسترس دانشمندان و دانش آموزان و ادب دوستان قرار گرفت، سرآغاز وحی گونه آن که بدون بسمهاالله و برخلاف روال معمول مثنوی ها آغاز شد تا به امروز در تمام بررسی ها و با دیدگاه های متفاوت هم دستاویزی برای خورده گرفتن بر آن نیست. اما »مثنوی کتایی است که از یک سو، به جهت اشتمال آن بر زبده معارف اسلامی و انسانی، فهم اشارات و دلالات آ؛ن بدون احاطه بر جوانب مختلف این معارف و شناخت این معارف و شناخت مآخذ و اصول آن سخت دشوار است؛ و از سوی دیگر بدانجهت که قسمتی از لطایف آن مبتنی بر مواجید وقت گوینده و تجارت روحانی خود اوست، ادراک معانی برای کسانی که با گوینده همدلی و همجوشی روحانی ندارند و در آن اقوال به چشم معارف بحثی مینگرند تعذّر بسیار دارد
تا امروز بارها و بارها شرح های مفصل و برداشت های گوناگونی از این گوهر ارزشمند ادب پارسی از بزرگان به جا مانده است اما در روزگارانی که بررسی نگاره های کهن بر اساس دانسته های روز لزوم پژوهش را میطلبد، جایگاه مثنوی به عنوان اثر ارزشمند و رمزآلود عرفانی در این بررسیها می تواند چشمگیرتر باشد زیرا نه تنها مجموعهای از داستان های تو در تو است بلکه جریانِ در حرکتِ ذهن مولانا در طول مثنوی یکی از عواملی است که امروزه با نام جریان سیال ذهن منجر به ایجاد نظریه های نوین ادبی شده و الگوهای تحلیل مدرن روز را میتوان بر تمام داستان ها و روایت های مثنوی پیاده کرد یکی از این نظریهها، گفتمان گرمس است که در موضوع معنا و ساختار با فردینان دوسوسور - 1913-1857 - 1 آغاز میشود، او یکی از نخستین کسانی است که بر اهمیت نشانه شناسی تاکید کرد.
نشانه شناسی از نظر سوسور علم پژوهش نظام های دلالت معنایی است - احمدی، . - 12 :1378 سوسور از طریق تحقیقات و نیز نظریات بعدیش، مسیر و موضوع مطالعات زبانشناسانه را تغییر داد. به یمن کوشش های این بنیانگذار زبانشناسی نوین، فقه اللغه قرن نوزدهم تدریجاً به علم زبانشناسی قرن بیستم، تکامل یافت. بر این اساس، »شخصیت هایی مانند تزوتان تودوروف1، ولادیمیر پراپ2، آ.جگرمَس.3، ژرارژنت4، کلود برمون5 و رولان بارت 6 علم ادبیکاملاً جدیدی را به نام روایت شناسی7 بنیان گذاردند ، که در این میان پراپ به دلیل انتشار کتاب »ریخت شناسی حکایت« گستره مطالعات وسیعی را در زمینه روایت رواج داد وگرمَس، معناشناس فرانسوی، به تکمیل نظریه وی پرداخت و کوشیده است که الگویی منسجمی جهت مطالعه روایت ارائه نماید
براساس آنچه از نظر وی و نشانه- معنا شناسی نوین دریافت میشود، شناخت متون ادبی دیگر مبتنی بر تحلیل متوازن و شناخت فرستنده و گیرنده نیست. بلکه مهم شناخت سیر تولید متن تا انتقال و دریافت است که شامل عناصر کنشیشَوِشی است. این نظریه از طریق برشی که در متن ایجاد می کند، معنا را به دست می آورد و در این فرآیند معناسازی، کنششَوِش، به عنوان عوامل گفتمانیمهمّ، باعث شکل گیری گفتمان و ایجاد تغییر از وضعیتی به وضعیت دیگر و نیز حالت های پس از تغییر می شوند که در واقع کنش، نظام های گفتمانی هوشمند،شَوِش، نظام های گفتمانی احساسی را به وجود می آورند. نی نامه به جهت آنکه »مولانا نظم مثنوی را در دنبال آن، و در واقع با آوردن »قصه ای« که شور و شوق نی را برای بازگشت به نیستان تمثیل می نماید و چون موانع و عوایقی را که بین ما و این »بازگشت« حایل می شود به صورت رمز و اشاره در بر دارد، مولانا آنرا نقد حال ما می خواند، ادامه می دهد خود هسته اصلی مضمون تمام شش دفتر مثنوی را در بر دارد میتواند تمام شرایط گفتمان های شوشی و کنشی را در همین هجده بیت دارا باشد.
1.1 هدف:
در این پژوهش در گستره مطالعات کتابخانه ای و به روش توصیفی- تحلیلی به بررسی شرایط تولید و دریافت معنا در نظام های گفتمانی گرمس می پردازیم تا بدانیم، که این مثنوی ارزنده عرفانی که در دنیای ماوراء زمان سیر دارد چه حد توانسته مؤلفه های نظام های گفتمانی را که مربوط به علم نوین ادبیات است را دارا باشد