بخشی از مقاله
چکیده
خود آگاهی یکی از اصلی ترین موتیف های عرفان ایرانی و بخصوص تعالیم مولانا جلال الدین محمد بلخی است که به اشکال آشکار و نهان در آثار وی در قالب تمثیل ها و حکایات گوناگون به مخاطبانش عرضه شده است. مهارتی که در زمره پنج زوج مهارتی است که سازمان بهداشت جهانی، برای بهبود سلامت روانی و جسمانی فرد و اجتماع تعریف کرده است.
در این میان، خودشناسی مهمترین آن ها است که همه مهارتهای دیگر با تحقق آن شکل میگیرد و اساسیترین مؤلفه در سنجش هوش هیجانی است. البته با تأمل در تعلیمات مثنوی مولوی، می توان دریافت، آنچه که به عنوان خودشناسی در مثنوی مولانا، مطرح شده است؛ بسیار کاملتر از این تعاریف است. از این رو، این پژوهش به تفسیر و تبیین مهارت خودشناسی در مثنوی به ویژه از منظر هوش هیجانی میپردازد و شاخصههایی از قبیل خودآگاهی و خودشناسی، خودکنترلی و برانگیختن خود، تسلط بر نفس و فرونشاندن تکانش ها و همدلی را در برخی از حکایت های مثنوی تحلیل میکند.
مقدمه
اولین بار فردی به نام دانیل گلمن موضوع هوش هیجانی را در 1995 مطرح و مؤلفه هایی را برای آن معرفی کرده است. از مهمترین این مؤلفه ها، خودآگاهی وخود شناسی است که سازمان بهداشت جهانی، آن را درکنار مهارت همدلی، به عنوان یکی از پنج زوج مهارت زندگی برای ارتقای بهداشت روانی مردم تعریف کرده است.
میراث عظیم تعلیمات عرفانی و در قله آنها مثنوی مولوی، مشحون از آموزههای متعالی و ارزشمند اخلاقی و انسانی است که در صورت واکاوی و باز نمایی ابعاد بی نظیر آن، برای جهان امروز پیامها و کاربردهای شگفتی دارد. در این نوشتار، با استفاده از روش تحلیل محتوا به دنبال آشکار ساختن ویژگیهای مهارت خودشناسی و مؤلفههای هوش هیجانی در تعلیمات عرفانی مولوی هستیم.
پیشینه پژوهش
در باب پیشینه پژوهش، میتوان گفت که مقالات و آثاری به این موضوع به شکل عام پرداختهاند و هر کدام به نوعی از آن سخن راندهاند. اما هیچکدام از این دیدگاه به تحلیل قصه های مثنوی مولوی نپرداخته اند.
تعریف هوش هیجانی و مهارت خود آگاهی
امروزدرعلم روانشناسی چهار نوع هوش مطرح شده است: بهره هوشی، هوش اخلاقی، هوش معنوی و هوش هیجانی. آنچه که مورد بحث این پژوهش میباشد، هوش هیجانی intelligence Emotional است. یعنی هوشی که میتواند تنظیم کننده هیجانات روابط ما باشد. این هوش، مشتمل بر شناخت احساسات خویش و به کارگیری آنها برای اتخاذ تصمیمات مناسب در زندگی فردی و شغلی و توانایی اداره خلق و خوی، وضع روانی و کنترل تکانش هاست.
توصیفات مبنایی از هوش هیجانی، درپنج حیطه اصلی تعریف شده است:
شناخت عواطف شخصی
خود آگاهی و خودشناسی، سنگ بنای هوش هیجانی است. توانایی نظارت بر احساسات در هر لحظه برای به دست آوردن بینش روان شناختی و ادراک خویشتن، نقشی تعیین کننده دارد. ناتوانی در تشخیص احساسات راستین، ما را به سردرگمی دچار می کند. افرادی که نسبت به احساسات خود اطمینان بیشتری دارند، بهتر می توانند زندگی خویش را هدایت کنند. این افراد درباره احساسات واقعی خود در زمینه اتخاذ تصمیمات شخصی از انتخاب همسر آینده گرفته تا شغلی که بر می گزینند، احساس اطمینان بیشتری دارند.
بهکار بردن درست هیجان ها
قدرت تنظیم احساسات خود، توانایی ای است که بر حس خود آگاهی متکی می باشدکه شامل ظرفیت شخص برای تسکین دادن خود، دور کردن اضطراب ها، افسردگی ها یا بی حوصلگی های متداول و پیامدهای شکست در این مهارت عاطفی است. افرادی که به لحاظ این توانایی ضعیفند، دایماً با احساس نومیدی و افسردگی دست به گریبانند، در حالی که افرادی که در آن مهارت زیادی دارند، با سرعت بسیار بیشتری می توانند ناملایمات زندگی را پشت سر بگذارنند. برانگیختن خود برای عطف توجه، برانگیختن شخصی، تسلط بر نفس خود و برای خلاق بودن لازم است سکان رهبری هیجان ها را در دست گرفت.
خویشتن داری عاطفی، به تاخیر انداختن کامرواسازی و فرونشاندن تکانش ها، زیر بنای تحقق هر پیشرفتی است. توانایی دستیابی به مرحله غرقه شدن در کار، انجام هر نوع فعالیت چشمگیر را میسر می گرداند. افراد داری این مهارت، در هر کاری که بر عهده می گیرند بسیار مولد و اثر بخش خواهند بود.
شناخت عواطف دیگران
همدلی، توانایی دیگری که بر خود آگاهی عاطفی متکی است اساس مهارت ارتباط با مردم است. افرادی که از همدلی بیشتری برخوردار باشند، به علایم اجتماعی ظریفی که نشان دهنده نیازها یا خواسته های دیگران است، توجه بیشتری نشان می دهند. این توانایی آنان را در حرفه هایی که مستلزم مراقبت یا تعامل با دیگران است، مانند تدریس، فروش و مدیریت موفقتر میسازد.
حفظ ارتباط ها
بخش عمده ای از هنر برقراری ارتباط، مهارت کنترل عواطف با دیگران است. مانند صلاحیت یا عدم صلاحیت اجتماعی و مهارت های خاص لازمه آن. اینها توانایی هایی هستند که محبوبیت، رهبری و اثر بخشی بین فردی را تقویت می کنند. افرادی که در این مهارت ها توانایی زیادی دارند، در هر آنچه که به کنش متقابل آرام با دیگران باز می گردد، بخوبی عمل می کنند.