بخشی از مقاله

چکیده

موضوع: تحول در سیستم حوزه علمیه؛ هدف: کشف راهبردهای آموزشی، پژوهشی و فرهنگی حوزه علمیه تمدن ساز؛

مسئله: برای اینکه حوزه علمیه بتوانند در روندهای اجتماعی و جهانی، اثرگذار باشد و بشریت را به سوی تمدن اسلام فراخوان کند، چه راهبردهایی را باید از امروز اتخاذ کند؟

ضرورت: خروج دین از حیطه مدیریت اجتماع و جهان و معادلات تمدنی و جایگزینی تمدن سکولار؛

فرضیه: تغییر در نوع نگاه طلاب و حوزههای علمیه به گزارههای دین از : نگاه خرد، فردی، منفعل و صرفﴽ اخلاقی و توصیهای به گزارههای دین + عدم توانمندی گزارههای دین در تولید علوم انسانی اسلامی - علم دینی - در نگاه طلاب و حوزهها. - عدم توانمندی گزارههای استخراجی از دین برای تولید علم دینی - به: نگاه کلان - راهبردی، سیستمی، تمدنی - به گزارههای دین با: اثبات ظرفیت محصل درس خارج حوزه، مدرس سطح یک، محقق مؤسسه مطالعات راهبردی علوم و معارف اسلام. hasanesaeedsani@gmail.com تمدنی گزارههای دین - قلمرو دین + ظرفیت راهبردی گزارها - برای: الف. آگاهسازی طلاب نسبت به ظرفیت تمدنی گزارههای دین به علاوه ایجاد دغدغه و نیاز در طلاب برای تحصیل و پژوهش و کار فرهنگی در مقیاس تمدنی؛ ب. طراحی چشمانداز حوزه علمیه تمدن ساز و ج. کشف راهبردهای آموزشی، پژوهشی و فرهنگی حوزه علمیه تمدنساز.

مقدمه

با توجه به پیشفرضهای:

دین برنامه خداوند برای زندگی انسان است. زندگیِ انسان دارای سطوح فردی و جمعی، ظاهری و باطنی، موقت و ابدی است. حرکت به سمت هدفِ دین نیازمند تنظیم تمام این سطوح است. پس بدون مهارت برای فهم و ارایه دین به صورتی که توانایی ایجاد این تنظیم را به انسانها بدهد، نمیتوان براساس دین زندگی کرد. و با توجه به بدیهیات: زندگی متوقف نمیشود. نیازها انسانها را وادار به تلاش برای رفع نیاز میکنند.

تلاش انسانها در ساختار خلقت انجام میپذیرد ساختار خلقت به همپیوسته، شبکهای و قاعدهمند است. پس تلاش انسانها ضرورتا در قالب برنامه صورت میپذیرد. پس اگر دین به صورتی عرضه نشود که توانایی مدیریت زندگی را برای انسان ایجاد کند، انسان به برنامهها و مدیریتهای رقیب کشیده خواهد شد و با توجه به تجربیات بشری در طول قرون اخیر: بشر برنامهها و مدیریتهای نسبتا موثری را تولید کرده و آثار تمدنیِ گستردهای را به جای گذاشته است.

تحول در سیستم حوزه علمیه به سمت حوزه علمیه تمدنساز  ٧٤٧

معارف دینی در طول این قرون، به واسطه عوامل برون دینی، انتزاعیتر و فردیتر شده، از حیطه های برنامه ریزی و مدیریتی فاصله بیشتر گرفته اند. رقابت طرح و برنامه ها، تجربه و فرهنگ بشری با معارف دینی گستردهتر و عمیقتر شده است. انسانهایی که مخاطب دین و معارف دینی و حوزههای علمیه هستند نیز در طول دهههای اخیر، به واسطه زندگیِ رسانهای، از موقعیتهای رقیب حسّبیشتری پیدا کرده و سطح دانایی آنها نیز به پدیدهها و وقایع افزایش یافته است. پرسشگری،تحلیلگری،نقادی،جرات و جسارت مخالفت از شاخصهای کسانی است که امروزه مخاطب حوزهها هستند.

این، توصیفِ وضعیتی است که حوزههای علمیه با آن روبه رو میباشند، وضعیتی که هر چه زمان رو به جلو میرود تشدید میشود. وضعیت عمومیموجود در حوزههای علمیه: طلاب،کتابهای زیادی را میخوانند،مباحثه میکنند و امتحان میدهند ولی کمتر اثربخشی این مطالب در رفع مشکلات و کاستیهای زندگی خودشان و دیگران دیده میشود. تحقیقاتی که در فضای عمومیحوزه در جریان است براساس تولیدی است که صاحبنظران و متخصصان فن پیشتر انجام دادهاند،و حال دوباره بازسازی و عرضه میشوند. این تحقیقات کاربردی نبوده به صورت مسائلی فردی یا تئوریک ارایه میشوند.

تلاش عمده در مجالس و محافل تبلیغی بر ایجاد وجد و شور معنوی در مخاطب است. مدیریت کلان حوزه با تمام تلاشی که برای ارتقای حوزهها انجام میدهد خروجی عملیِ آن حفظ وضعیت موجود و نظمدهی بیشتر به امور برای نظارت جامع و صحیح بر آن است. بیشتر طلاب، خود را مبلغانی میبینند که موظف به انتقال پیام دین به مردم هستند و در مقایسه با دیگر اقشار جامعه، دست خود را از امکانات حداقلیِ عموم کوتاه میبینند.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید