بخشی از مقاله

چکیده:

شناخت خصایص و ویژگیهای ملل فرهیخته جهان از خلال آثار حماسی آنان، میتواند نقش عمدهای در بررسی فرآیند تکوین فرهنگی داشتهباشد. طبیعی و به جا خواهد بود که بگوییم دستیابی به گوهران ناب و زلال دریای بیکران نامور نامه باستان، شاهنامه فردوسی، چهرهگشایی فرهنگ دیرپای ایران زمین است. فرهنگ هر قوم بازتاب عواطف و احساسات، آیینها و نگرشها، دینها و باورها و سنن مردم آن قوم و دیار است، که عناصر و مؤلفههای فراوانی در سامان بخشیدن به آنها موثرند، از طریق این عوامل میتوان به وجود چارهگریها در شاهنامه برای رویارویی با تندخوییهای اهریمنانه و بهرهگیری از تدابیر شایسته در جهت ساختن جهانی نیکوتر و برتر اشاره کرد.

این مقاله در پی آن است که با پژوهشی گذرا در گرامینامه سترگ حکیم بزرگوار توس راهی به سوی تدبیرها و دوراندیشیها بگشاید و با شناخت این تدابیر و چارهگریها، راز و رمزی دیگر را که در این اثر بزرگ حماسی وجود دارد آشکار سازد.

مقدمه:

تاریخ، کهنترین نشان را از یک بهشت آریایی، نجد ایران میداند که اصطلاحا آن را - - ایران ویچ - - مینامند. و چنان که از وندیداد اوستا برمیآید در کنار رود نیک دائینی جای دارد.

این بهشت آرمانی برای همیشه پایدار و جاودانه نمیماند، چراکه یورش اهریمنان، اهورای جان و نوشین روان آدمی را به ستیز برمیخیزد، پس میباید بنای اندیشگی پایداری را پی افکند که از باد و باران روزگاران گزند نیابد تا ابنای بشر بتوانند در صفا و آرامش، به دور از نابکاریهای روزگار آهنگ و نغمه حیاتشان را بسرایند و بر جریده عالم دوام خویشتن را ثبت نمایند.

از تفحص در متون دینی باستان برمیآید که بنیانهای خردمندانه و اندیشهگرا و جوهر عقلانیت همواره به عنوان آبشخور نیکاندیشی و تدبیرگرایی از منش اهورایی سرچشمه میگیرد و بیتدبیری و ناراستی از خوی اهریمنی. - - در آغاز دو گوهر همزاد در اندیشه و گفتار و کردار نیک و بد پدیدار شدند. در این میان نیکاندیشان گوهر راستی را برگزیدند و بداندیشان گوهر دروغین را -

در این رهگذر آن جوهر و مایههایی که اندیشههای خردمدار از دریافت آنان ناتوان ماندند و کمتر توانستند در روح حکیمانه بشینند سر از اسطورهها درآوردند و آن عناصری که مبتنی بر ارزش و اخلاق و حکمت و مظهر نیکاندیشی بودند، جانمایههای تدبیر و چارهگریهای خردمندانه قوم ایرانی را پی افکندند و راهگشای تصمیمگیریهای بجا و شایسته شدند.

شاهنامه صرفنظر از این که منبع فیاض و گستردهای از حکمت و فرهنگ و معرفت و - - منبع پهناوری برای تخیل و فکر ایرانی بودهاست - - - اسلامی ندوشن، . - 113 : 1374 ارزش و منزلت دیگری را در آیینه پاک خود منعکس میکند که باید آن را در جنبههای تدبیرگرایی، تدبیرآفرینی و چارهگریهای بازیگران و عناصر موجود در آن دانست.

در بهیننامه باستان چنین نموده میشود که هرگاه پیشامدهای خانمان برانداز بنیان و هستی آدمی را به ستیز میایستند، تدبیرهای حکیمانه، ترفندهای منطقی، چارهگریهای بجا و بهگزینکردن شیوههایی که حاصل درایت و اندیشههای ژرف و کارساز است، میتواند انسان آرمانی شاهنامه را رهنمون گردد و او را از تلاطم امواج و سیلهای بنیان کن اهریمن جانسوز روزگار، ایمن نگهدارد.

تدبیر را - - اندیشهکردن در عاقبت کار - تاج المصادر بیهقی - پایان کار را نگریستن - منتهی الارب - - ناظم الاطبا - در پی کاری درآمدن و در عقب کاری غور کردن، پایان کاری نگریستن - غیاث اللغات - معنا کردهاند و نیز چارهجویی، معالجه، مداوا، جستن راه علاج و چاره، راهبردن به رفع مشکلات، حل مسائل غامض، به کار بردن رای راست در کار سخت دانستهاند

چه سازیم و تدبیر این کار چیست  //  در اندیشه با ما در این، یار کیست
جوان کینه را شاید و جنگ را  //  کهن پیر، تدبیر و فرهنگ را

شیخ اجل، سعدی شیراز، تدبیر را گاه به معنای - - نیرنگ - - و زمانی تیغ برندهای میداند که اثرگذار است.
میان دو بدخواه کوتاه دست که گر هر دو با هم سگالند راز یکی را به نیرنگ مشغول دار و گر دشمنی پیشگیرد ستیز برو دوستی گیر با دشمنش نه فرزانگی باشد ایمن نشست شود دست کوتاه ایشان دراز دگر را برآور ز هستی دمار به شمشیر تدبیر خونش بریز که زندان شود پیرهن بر تنش

توصیف عصر ضحاک در شاهنامه به خوبی بیانگر چارهگری ایرانیان در قبال ددمنشیهای این شاه ستمگر است.

- - دو تن مرد پارسا و گرانمایه راهی اندیشیدند و برای نجات همگنان تا حد امکان به خوالیگری دست زدند آنان خورشخانه پادشاه را بر عهده گرفتند و بدین ترتیب توانستند روزانه یکی از دو تنی را که برای بیرونکردن مغزشان میآوردند، از مرگ نجات بخشند -

تدبیر و درایت این دو پارسای زیرک، زمینه ساز بررسی تدبیر و چاره گری در شاهنامه گشت.

-1 تدابیر پهلوانان و نامآوران شاهنامه

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید