بخشی از مقاله

چکیده

در این مقاله به تعریف مفهوم تربیت میپردازیم و نظر علمای قدیم و دانشمندان غربی در مورد تربیت را بیان میکنیم. تفاوتهای تربیت با اخلاق را ذکر میکنیم و به بیان موانع تربیت میپردازیم موانعی از قبیل موانع فردی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی. روشهای تربیت در اسلام که شامل روش محبت، تذکر، موعظه، توبه، تشویق و تنبیه و... هستند را تشریح میکنیم؛ و درنهایت به توضیح مبانی تربیت و اهداف کلی تربیت میپردازیم.

مقدمه

مسئله تربیت و مؤدب بودن از دیرباز موردتوجّه معلمان تعلیم و تربیت قرارگرفته است و هیچ عصر و دورهای را نمیتوان خالی از این موضوع تصور نمود. اندیشمندان بر این عقیده بودند که انسان بدون توجه به مسائل تربیتی موجودی درنده است که میتواند آسیبهای زیادی به خود و دیگران برساند. مسئلهی تربیت در تمام کتب آسمانی و نوشتههای تربیتی بهعنوان روح برای جان انسان برشمرده شده است. به عبارتی اگر گفته شود مسئلهی تربیت یکی از ضروریترین و حیاتیترین برنامههای زندگی بشر است شاید در آن اغراق نشده باشد. در حقیقت اگر تمام نسل آدم به نور تربیت آراسته بودند ظلم و ستمی در کار نبود مگر محصول نهایی تربیت چیزی جز عدالت و ایثار و گذشت است؟

متن مقاله

تربیت

در بحث در تربیت انسان، مفهوم واژهی تربیت بر پرورش دادن استعدادهای انسانی یعنی فراهم کردن زمینهی رشد آدمی دلالت دارد. این واژه از ریشهی »ربو« به معنای زیادت و فزونی و رشد و برآمدن گرفتهشده است.

تربیت از دیدگاه علمای قدیم

تربیت از دیدگاه علمای قدیم فن تشکیل عادت است. روحیهی انسان در ابتدا حکم مادهی شل و قابل انعقادی مثل گچ را دارد که آن را در هر قالبی بریزیم میتواند آن را به همان شکل درآورد. به عبارتی انسان در کودکی حالت گچ را دارد و بسیار انعطافپذیر است و لذا بر اهمیت تربیت در زمان کودکی تأکید کردهاند.

تربیت از دیدگاه علمای غرب

تربیت پرورش نیروی عقل و ارادهی اخلاقی است و بس؛ و انسان را نباید به هیچچیز - چه خوب چه بد - عادت داد؛ زیرا عادتمطلقاً بد است. چون همینکه چیزی عادت شد بر انسان حکومت میکند و انسان به آن انس میگیرد و آنوقت نمیتواند آن را ترک کند و کاری را انجام خواهد داد نه به حکم عقل و ارادهی اخلاقی بلکه به حکم اینکه عادت او شده است.

نقد نظریه

شهید مطهری میگوید این نظریه تا حدودی درست است اما صد درصد قابلقبول نیست. درست است که آدم نباید به انجام افعال و کارهای بد عادت بگیرد اما عادت گرفتن به کارهای خوبالزاماً بد نیستند. ایشان گفتهاند عادات دو دستهاند. فعلی و انفعالی. عادت فعلی آن است که انسان تحت تأثیر عامل خارجی آن را انجام نمیدهد بلکه کاری را در اثر تکرار و ممارست بهتر انجام میدهد. برای مثال نوشتن. ما تا زمانی که عادت نگرفته باشیم

به نوشتن نمیتوانیم خوب بنویسیم. برای مثال شجاعت یک عادت فعلی است و اینکه انسان در برابر بعضی حوادث ایستادگی میکند در اثر عادت پدیدار میشود.

اخلاق و تفاوت آن با تربیت

اخلاق با یک فعل اخلاقی تعریف میشودمثلاً اینکه سر سفره مینشینیم و غذا میخوریم کسی نمیگوید که فعل اخلاقی انجام میدهیم. اما کسی که ایثار و گذشت دارد و چیزی را درحالیکه به آن نیاز دارد به مستحق میبخشد در این صورت یک فعل اخلاقی انجام داده است.

اخلاق نوعی تربیت است اما تربیت معنایی عام دارد و حتی ممکن است برای حیوان هم بهکاربرده شود اما اخلاق برای انسان و با انسان معنا میابد برای مثال نمیگویی فلان حیوان بااخلاق است.

موانع تربیت

موانع و مقتضیات فردی

چنانچه انسان خود تمایلی به تعالی نداشته باشد و خواهان پذیرش سختیهای سیر قوس صعود نباشد، مانعی بزرگ بر سر راه تربیت خود ایجاد میکند، اما اگر بخواهد برود و در مسیر کمال گام بزند، میتواند و خدای متعال این امکان را به همه انسانها داده است که بتوانند متصف به صفات و کمالات الهی شوند. اگر انسان بخواهد تربیت کمالی بیابد، کسی نمیتواند او را بازدارد - - یا ایها الذین آمنوا علیکم انفسکم لا یضرکم من ضل اذا اهتدیتم. - - ای کسانی که ایمان آوردهاید، بر شما باد - نگاهداشت - خویشتن؛ چون شما راهیافته باشید هر که گمراه شد به شما زیانی نرساند.

موانع و مقتضیات اجتماعی

ارزشهای حاکم بر جامعه، روابط اجتماعی، عادات، قوانین و سنن اجتماعی، رفتار اجتماعی و بهطورکلی روح حاکم بر جامعه در تربیت انسان نقشی مهم دارند. فرهنگ جاهلی و اعتقادات باطل حاکم بر جوامع، ارزشهای منفی و روابط ناسالم اجتماعی، حاکمیت رسوم و سنن منحط بهصورت بندهایی بر دست و پای انسانها بسته میشوند و مانع حرکت جامعه بهسوی کمال میگردند.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید