بخشی از مقاله
چکیده
انسان ها بدون تربیت و پرورش موجودی ناقص و منحرف از مسیر تکامل محسوب می گردند. ما در این مقاله به مطالعه تربیت انسان با تکیه بر قرآن کریم می پردازیم. در این راستا بر آن شدیم تا با مطالعه مفهوم شناسی تربیت و فلسفه آن از دیدگاه قرآن به ابعاد وجودی انسان از جمله تربیت پذیری آن، انسان و حس کرامت، حس حقیقت جویی، وجدان عمومی و حس خداجویی و در ادامه ارائه راهکارهای تربیت قرآن و اسلامی و در پایان به بحث نتیجه گیری اشاره کنیم.
در این مقاله با توجه به اینکه از روش کتابخانه ای بهرمند شده ایم در نهایت در میابیم که هدف از تربیت انسان ها تکامل و خداگونه شدن آنان می باشد که باید با حرکت در مسیر اصلی و از پیش تعیین شده توسط خداوند پله پله به مقام تکامل نزدیک گردید که در اینجا به برخی از آنان خواهیم پرداخت.
مقدمه
قرآن مظهر رحمت و جلوه ربوبیت خداوند و کتاب شناخت و تربیت انسان است و به دلیل برخورداری از چنین هویتی، مطالعه دقیق کتاب تشریع و نظام تکوین را به قصد دریافت تصور روشن و واقع بینانه ازآنها به بشر توصیه می نماید، تا از این طریق، راه تعالی و تکامل خود را هموار و زمینه تشکیل و تأمین زندگی آرمانی خویش را در دو جهان، فراهم سازند. ناکامی و گمراهی انسان از نگاه قرآن در صحنه زندگی، به اشتباه در برنامه ریزی، قانون گذاری و نظام رفتار خلاصه نمی شود، بلکه تفسیر و تلقی غیرواقع بینانه از هستی را نیز در بر می گیرد و به همین دلیل در این کتاب مقدس، آموزش حکمت و حقایق هستی در کنار تلاوت آیات الهی، تزکیه و تعلیم وحی، به عنوان عامل مؤثر در جهت رهایی انسان از ضلالت مطرح است. بدین ترتیب، قرآن رسالت تعلیم و تربیت انسان را به عهده دارد.
مفهوم شناسی واژه تربیت
واژه »تربیت« از ریشه »ربو« و از باب تفعیل است؛ چرا که کلمه ناقص، هنگامی که به باب تفعیل برده می شود ، مصدر آنها بر وزن تفعله می شود . مانند : تربیه ، تزکیه ، تحلیه و ...
اینگونه که از سخن اهل لغت برمی آید، در این ریشه به نوعی می توان معنای زیادت و رشد را یافت و در موارد مختلف استعمال خود نیز این معنا را دارد.
عرب زبانان به تپهرَبوَه«» می گویند ، چرا که نسبت به سطح زمین برآمده تر است
نفس زدن را »ربو« می گویند چرا که به هنگام نفس کشیدن سینه برآمده می شود و نیز » ربا « را بدین نام نهاده اند از آن روی که بر مال، افزوده می شود
خلیل بن احمد فراهیدی، از لغت شناسان قرن دوم، در مورد معنای لغوی این واژه قائل است که ریشه آن به معنای زیادت هست ، به عنوان نمونه وقتی می گوییم : رَبَا الجرح و الأرض و المال ءو یَرْبُوکلشی رَبْواً هنگامی است که بدان افزوده شود و بیش از این مطلبی را بیان نمی دارد
راغب اصفهانی، در کتاب مفردات ألفاظ القرآن در معنای این لغت همان سخن العین را آورده است و در کنار آن به بیان قولی نیز قایل شده است که اصل این کلمه از - ربب - می داند که یک حرف آن برای تخفیف در لفظ به حرف - ی - تبدیل شده است.
او در بیان معنای »رب« اینگونه آورده استالرﱠبُ:» فیالأصل: التربیه، و هو إنشاءُءِالشیحالاً فحالاً إلی حدﱢ التمام
نکته مهم در معنایی که راغب اصفهانی در کتاب خویش آورده است، تدریجی بودن تربیت است که امری است قابل توجه و بسیار مهم. صاحب کتاب معجم مقاییس اللغه - ابن فارس- در کتاب لغت خویش نیز قائل است که تربیت از ریشه - ر ب ی - بوده و دارای یک اصل واحد معنایی است و می توان معنای زیاده، نما و علو را از آن به دست آورد . به همین دلیل او قائل است عرب زبانان به مکان مرتفع »ربوه« و »الربوه« می گویند
ابن منظور نیز این واژگان را به معنای زیاده و رشد دانسته است اما جامع سخن را می توان در کلام علامه مصطفوی ; دید؛ ایشان پس از بیان گفتارهای مصباح اللغه ، معجم مقاییس اللغه و لسان العرب ، اصل واحد یا همان گوهر معنایی در این ماده را تورم همراه با زیاد شدن دانسته است ، بدین معنا که شی در خودش متورم شده و بدان وسیله برای او فضل و زیاده حاصل شده است.
او قائل است که دیگر معانی لغوی که لغت دانان برای این ریشه بیان داشته اند ، اصل آن نبوده بلکه شباهتی به این ریشه دارد و از آثار و لوازم آن می باشد همچون معنای: زیادت ، فضل ، نمو ، الطول ، العظم ، الزکاء و .... در اینجاست که فرق ریشه »ربو« با »ربب« و » ربا« مشخص می شود و آن این است که » ربا« به معنای علا و طال است و »ربب« به معنای سوق دادن و جهت دادن او به سوی کمال است .
حاصل سخن آن است که آنچه در معنای این ریشه بتوان به عنوان معنای لغوی آن بیان نمود، همان افزودن و رشد و یا تورم دورنی است.
جدای از ریشه یابی واژه تربیت، لازم است مطلبی کوتاه در مورد واژگان »تربیت« نیز گفته شود . تربیت از باب تفعیل بوده است و تفعیل در علم صرف دارای معانی : تعدیه ، تکثیر ، سلب ،تدریج ، ضد معنای باب افعال و نیز معنای ثلاثی مجرد گفته شده است .
پژوهندگان تفسیر نمونه آوردهاند : »رب در اصل به معنای مالک و صاحب چیزی است که به تربیت و اصلاح آن میپردازد و باید توجه داشت که رب از ماده »ربب« است، نه »ربو« - یعنی ماده اشتقاق آن مضاعف است و نه ناقص - . و به هر روی در معنای آن پرورش و تربیت نهفته است.
به نظر می آید در مورد تربیت ومعنای این باب که وقتی به این واژه، هنگامی که در باب تفعیل به کار برده می شود همان معنای تعدیه و یا به احتمال بیشتر، در معنای تکثیر باشد
.دلیل بر معنای تعدیه آن است که اولاً معنای غالبی این باب است و نیز »ربو« خود معنای لازمی را درخود جای داده است و از آن رو که تربیت یک امری است که مقابلی به عنوان متربی دارد و در مورد غیر صورت می گیرد، این معنا از تمامی معناهای مقابل متناسب تر است .
فلسفه تربیت در قرآن
گرچه توجه به فلسفه تربیت، پیشینه ای تاریخی به قدمت خود تربیت دارد و هر مربی و نظام تربیتی به گونه ای دیدگاه های زیربنایی و فلسفی این حوزه معرفتی را نیز به بحث گرفته است، ولی جداسازی فلسفه تربیت از روش تربیتی همچنان فلسفه سایر علوم، گذشته چندان درازی ندارد. تعریف هایی که برای - فلسفه تربیت - ارائه شده اند، به صورت روشن و تا حدودی همصدا پیوند بایدهای نظام اخلاقی را با مباحث کلی و فلسفی تردید ناپذیر می دانند، از آن جمله گفته اند:
عناصری که تشکیل دهنده یک نظام تربیتی هستند و به صورت نظامدار و منطقی با هم ارتباط دارند، در حقیقت برآمده و متأثر از پرسش ها و بحث های کلی اند که ماهیت فلسفی و وجود شناختی دارند و از چیستی انسان - موضوع تربیت - و ارزش های انسانی - محتوای قابل انتقال به تربیت شونده - که دو عنصر اساسی در نظام تربیتی می باشند، سخن می گویند.
جان دیوئی می نویسد : .... اگر بخواهیم تعلیم و تربیت را به عنوان جریان تشکیل گرایش های اساسی، عقلانی و عاطفی نسبت به طبیعت و همنوعان تلقی کنیم، در این صورت ممکن است فلسفه را به صورت تئوری کلی یا اساس فطری تعلیم و تربیت تعریف کنیم.
هاروی سیگل می نویسد: - مقصود فلسفی بودن فرد در ارتباط با آموزش و پرورش .... یعنی به دست آوردن یک احساس معنی، هدف و تعهد شخصی رضایت بخش برای هدایت فعالیت های او به عنوان یک مربی.
در تعبیرهایی از این دست، این مطلب به چشم می خورد که موفقیت یک نظام تربیتی در گرو این است که تکیه بر یک دید کلی قانع کننده در مورد هستی، انسان و چیستی مفاهیم نظام تربیتی داشته باشد. دانشی که این نیاز را برآورده می سازد فلسفه آموزش و پرورش نام دارد. شهید مطهری در مطالعات تفسیری تربیتی خویش، به این مهم به طور جدی توجه داشته و در کنار تلاش گسترده اش جهت تبیین روشن تمامی عنوان های کلیدی تربیت که محور عمده فلسفه آموزش و پرورش را تشکیل می دهند در پرتو آیات قرآن، به مطالعه انسان، جهان و آفریدگار هستی می پردازد.
تربیت پذیری انسان
از نگاه،قرآن،استادانسانمطهرایموجودی می شناسد، مرکب از بدن و روح که هویت الهی دارد - وَنَفَخْتُ فِیهِ مِن رﱡوحِی - - حجر - 29 / و این روح، زاییده عنصر مادی وجود او است، - ثم أنشأناه خلقاً آخر - ولی نباید در دامن مادر طبیعت محبوس بماند، بلکه باید راه تکامل را بپیماید
انسان در بعد الهی خود، از آغاز آفرینش، برخوردار از فطرت متعالی و انسانی می باشد. حقیقت فطرت عبارت است از ویژگی های انسانی و گرایش های فطری مانند دین خواهی، حقیقت جویی، زیبایی دوستی، گرایش به پرسش و علاقه مندی به اخلاق که بالقوه موقع تولد در انسان وجود دارند و باید به فعلیت رسیده، راه رشد را میفرماید:
- روم - 30 / پس روی خود را متوجه آیین ناب کن! این فطرتی است که خداوند، انسان را برآن آفریده، دگرگونی در آفرینش الهی نیست این است آیین استوار.
قرآن جهان را در خدمت تربیت انسان دانسته است و در پرتو مطالعه کتاب هستی، باور به غیب و شناخت عقلانی و علمی آفریدگار هستی که آمیزه ای از رشد حقیقت جویی و تقرب به خداوند است، رشد و تربیت انسان را تحقق پذیر می داند