بخشی از مقاله

چکیده

یکی از اساسیترین مفاهیم تربیت اسلامی و از بارزترین خصوصیات اخلاقی انسان »خوف« است که به طور ویژهای مورد توجه خداوند قرار گرفته است.خوف و خشیت، چهارمین ویژگی عبادالرحمان که به عنوان یک فضیلت اخلاقی به شمار میآید و عاملی سرنوشتساز و نقشآفرین در زندگی انسان است.روش این پژوهش، تحلیل مفهومی است که بر اساس آن، مفهوم »خوف« با استفاده از سه شیوه تحلیل مفهوم برحسب مفهوم مترادف، تحلیل مفهوم برحسب مفهوم متضاد و تحلیل برحسب شبکه معنایی - از نوع ارتباط اشراقی - مورد بررسی قرار گرفته است.

اصلیترین واژه معادل مفهومی خوف در قرآن، واژه »خشیت« است. از دیگر واژههایی که به »خوف« معنا شدهاند، میتوان از »وجله«، »رهبه«، »روع«، »رعب«،»فزع« و »اشفاق« نام برد بارزترین واژه متضاد آن، واژه »رجاء« است. هدف اصلی آن، تحلیل مفهوم خوف با تکیه برآیات قرآن کریم است.در آموزههای دینی اسلام، »خوف« از عقوبت و گرفتار آمدن به غضب الهی و »رجاء« و امید به رحمت بیکران او، هر دو، مورد توجه قرار گرفتهاند و بر ضرورت حفظ تعادل میان آنها تأکید شده است.

-1مقدمه

با اندکی تأمل بر هر فردی واضح و مبرهن است که، آفریدگاری که انسان را خلق نموده است، او را به حال خود رها ننموده و در جهت هدایت و تربیت او اهتمام ورزیده است.لذا در راستای این امر پیامبرانی را برای هدایت راهنمایی و انسان ها فرستاده است. از آنجایی که این پیام آوران الهی هم نذیر بودند و هم بشیر؛ مباحثی چون خوف و رجاء در مسائل تربیتی از ارکان و اصول اساسی تربیتی به شمار می روند. بهعنوان مثال اگر معلمی در کلاس به شاگردان خود بگوید: امسال همه قبول هستند، تنها امید بدهد و آنها را نترساند؛آنها مغرور شده و تصور میکنند که همه قبول میشوند.

در نتیجه در مطالعه و بررسی درسها، سستی و کوتاهی میکنند. بالعکس اگر معلم بگوید که امسال همه شما رفوزه هستید، با این سخن آنها را ناامید و مأیوس کرده و از نشاط و شوق رشد و حرکت محروم میسازد. در نتیجه باز آنها از مطالعه و بررسی درسها روی میگردانند و پویایی و پایایی را از دست خواهند داد.بنابراین معلم دانا و خردمند کسی است که، به سان پیامبران الهی هم نذیرباشد و هم بشیر. هم امید بدهد و هم بترساند؛ و شاگردان را در میان این دو خصلت - مثل دو الکتریسیته منفی و مثبت در جهان طبیعت - قرار دهد که تعادل و آمیختگی آنها، موجب حرکت و شور و شوق و نورانیت گردد.

آدمی همواره در مسیر بندگی خود، با موانع متفاوتی مواجه می شود که،سببِ انحراف وی از صراط مستقیم می گردد. »خوف«که نوعی خشوع و حیرت در برابر جلال و عظمت کبریائی خداوند است؛ خودعنایت و نعمتی بی بدیل از سویباری تعالی می باشد که به بندگانش ارزانی فرموده است؛ تا این مخلوق ویژه اش را در گردنههای سخت و خطرناک هادی باشد و او رادر نهایتِ سلامت و اخلاص به قله سعادت برساند. این موهبت الهی همواره با »رجا«، یعنی امید داشتن به رحمت واسعه آفریدگار، توأمان گردیده است تا، انسان بواسطه آن به یأس و نومیدی از رحمت بی کرانش دچار نشود.

-1-1 بیان مسئله

هدف اصلی دین الهی در دو مطلب کلی خلاصه میشود: »تأمین حیات حقیقی و فرا حیوانی انسانها و تضمین جامعه سالم انسانی« - جوادی آملی، . - 165 :1391 برای رسیدن به این هدف انبیاء فرستاده شدهاند تا راه تربیت را به انسان نشان دهند. تربیت در سنّت آنان خروج از ظلمات به سوی نور است و کتاب آنها کتاب تربیت است

قرآن نیز رسالت خود را هدایت ابناء بشر و راهنمایی آنان برای خروج از تاریکیها به سوی نور معرفی میکند - ابراهیم: - 1 مصادیق ظلمات در قرآن فراوانند؛ از جمله آنها: ظلمت جهالت و نادانی است که جهت رهایی از آن، قرآن انسان را به روشنایی علم، هدایت میکند. ولی ظلمتها تنها در نادانیها خلاصه نمیشوند. اگر چنین بود فلاسفه هم میتوانستند این مهم را به انجام برسانند؛ اما ظلمتهای دیگری وجود دارد که به مراتب خطرناکتر از جهالت و نادانی هستند و مبارزه با آن از عهده علم خارج است، مانند: خودخواهی و هواپرستی که فردی و اخلاقی میباشند و نیز ظلمتهای اجتماعی نظیر ستم و تبعیض؛ مبارزه با این گمراهیها و ستم و تباهی اخلاقی و اجتماعی و هدایت به سمت عدالت و خیر و روشنایی، از اهداف تربیتی قرآن است که در ساحت تربیت اخلاقی انسان قرار میگیرند.

بسیاری از اخلاقپژوهان مسلمان معتقدند مراد از تربیت اخلاقی ایجاد نوعی دگرگونی در انسان است که دامنه آن سه عنصر فکری، احساسی و عاطفی و رفتاری را در بر میگیرد و به انسان میآموزد چگونه روابطی را با خدا، خویشتن و محیط پیشه کنیم تا کمالات شایسته انسانی را به دست آوریم و به هدف غایی خلقت خویش برسیم. در میان این روابط سهگانه، رابطه انسان با خداوند از اهمیت بیشتری برخوردار است؛ چنانکه امام علی - ع - میفرماید: »هر کس رابطه خود را با خدا اصلاح کند، خداوند رابطه او را با مردم اصلاح خواهد نمود

ارتباط انسان با خدا از پر جاذبهترین و در عین حال رازآمیزترین مسائلی است که عقل و قلب بشر را به خود مشغول کرده است و در قرآن بسیار بدان تأکید شده است. هر چند این رابطه، به دلیل ریشه داشتن در سرنوشت انسان مستمر و دائمی است، ولی همیشه یکسان و یکنواخت نیست و بنا به میزان معرفت آدمی به خداوند، دارای اَشکال متفاوت و درجاتی از نقص و کمال است و آثار تربیتی خاص خود را در درجات مختلف به دنبال دارد. از جمله آنها، ترس از خداوند است که در زبان قرآن از آن به »خوف« تعبیر شده است.

»خوف در لغت به معنای ترس از خطری واقعی است که در حال یا آینده اتفاق میافتد« - راغب اصفهانی، . - 33 :1381 در قرآن خوف در برخی موارد صرفاً متعلق به امور و حالات عادی و زندگی روزمره آدمی است - بقره: - 182؛ اما در بسیاری از موارد نوعی رابطه خاص میان انسان و خداوند است که به ترس از عقوبت و گرفتار آمدن به غضب الهی اطلاق میشود - رعد: 21 و. - 28

اهمیت »خوف از خدا« به اندازهای زیاد است که قرآن آن را از جمله شرایط ایمان معرفی میکند و میفرماید: »از من بترسید اگر اهل ایمان هستید« - آل عمران: - 175 و به اولیا الهی مژده میدهد در صورت ترس از خدا، از هر گونه ترساَلا دیگریاِنﱠ اَولِیاءَایمنخواهندااللهِبود:لا»خوفٌ عَلَیهِم وَ لاهُم یَحزَنوُن« - یونس: . - 62 در روایات ائمه - علیهم السلام - نیز خوف از خداوند رأس حکمت - بحارالانوار، ج78، ص - 453 و غایت علم - غررالحکم و دررالکلم، ترجمه رسولی، ص - 344 تلقی شده است.

میرزا جواد ملکی تبریزی در کتاب اسرارالصلوه تقسیم بندی سهگانهای درباره خوف آورده است:

-1 خوف ناقص: خوفی که دل را به درد آورد، اما مانع از ارتکاب گناه نمیشود؛

-2 خوف معتدل: خوفی که انسان را به اعمال نیک و جهاد با نفس برانگیزد؛

- 3 خوف زائد یا مضر: خوفی که به یأس و ناامیدی منجر میشود و آدمی را از عمل باز میدارد

برای اینکه »خوف« به یأس تبدیل نشود؛ در مقابل »رجا« قرار میگیرد؛ انسان باید از یک طرف خائف از عذاب الهی و از طرف دیگر امیدوار به رحمت الهی باشد، از این رو در بحثهای اخلاقی دینی، این دو با هم ذکر شدهاند و بر ضرورت حفظ تعادل میان آنها تأکید شده است

بر اساس آنچه بیان شد؛ »خوف« و »رجا« دو مؤلفه مهم در تربیت انسانها و هدایت به سوی خداوند هستند که در همه امورات دنیوی و اخروی نقش آفریناند؛ از آنجا که انسان هر کار اختیاری و عقلانی را حساب شده و به امید رسیدن به خیر و نفع و یا ترس از ضرر انجام میدهد؛ اگر این بیم وامیدهای انسان جهت الهی پیدا کنند؛ و خصوصاً اینکه خوف از خدا، سبب شود از کارهای ناشایست دوری کند؛ همه بیمها و امیدهای وی در مسیر مثبت و مفید به جریان میافتند و این نکتهای که در مکتبهای تربیتی دیگر، چندان پررنگ نیست؛ زیرا آن مکاتب بیشتر، از خوشبختی به زندگی و توجه به استعدادهای انسانی دم میزنند و توجهشان به همین زندگی دنیوی و استعدادهای مادی انسان است؛ در حالی که مکتب تربیتی اسلام چنان عظمتی برای مقام روحی و معنوی انسان قائل است؛ که میکوشد با ایجاد معرفت نسبت به خداوند و استفاده از روشهایی مثل خوف و رجا به انسان کمک نماید، تا بتواند از خطراتی که درمسیر صیرورت انسان به سوی خداوند وجود دارد عبور کند و به مقام امن الهی و بهشت جاودان دست یابد؛ و در طی این مسیر جامعهای را که در آن زندگی میکند نیز، بهرهمند از مواهب برخورداری از اخلاق پاک و مهذب خویش سازد.

بدین منظور، در این پژوهش سعی میشود، با واکاوی ویژگیهای معنایی واژههای »خوف« و کشف ارتباط معنایی آن با واژههای مترادف، متضاد و تشکیل شبکه معنایی این واژهها، به روشنتر شدن مفهوم خوف از منظر قرآن پرداخته شود؛ و برای فهم بهتر آیات قرآن، از احادیث ائمه اطهار - علیهم السلام - که مفسران و عاملان راستین کتاب وحی هستند، استفاده گردد. این مهم با اهداف ساحت تربیت اعتقادی، اخلاقی سند تحول بنیادین -از جمله آنها، تلاشی است مداوم جهت ارتقای ابعاد معنوی وجودی خود و سایرین از طریق برقراری ارتباط با خداوند- نیز همنوا و همسو خواهد بود.

به این امید که نتیجه این تلاش، راهنمای دیگر بندگان حق باشد تا به سمت این نعمت بی منت روی آورند. همچنین در سایه این ترس درونی که ناشی از شناخت عظمت و جلال خداوند است؛ از گمراهی ها به سمت هدایت و از تاریکیها به سوی نور و روشنایی تغییر جهت دهند.زیرا آدمی همواره در خطر لغزش و وسوسههای شیطان لئیم قرار دارد، اما خوف از خداوند می تواند لغزش را در این مسیر به استقامت تبدیل نماید. در همین راستا، این پژوهش به دنبال یافتن پاسخ به پرسشهای زیر است.

-1 مفهوم خوف از دیدگاه قرآن کریم چه میباشد؟

-2 نسبت خوف با مؤلفهی ارزشی رجاء به استناد آیات قرآن چه میباشد؟

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید