بخشی از مقاله
چکیده :
بدون شک رمز صلاح،سعادت و درست کاری هر جامعه ای به وضعیت تربیت و میزان اهمیت دادن به تربیت درآن جامعه بر می گردد.با تربیت صحیح است که افراد وآحاد یک جامعه به عنوان شهروندان وظیفه شناس و عامل به وظایف انسانی و قانونی بار می آیند .البته تربیت خود ابعاد مختلف دارد که همگی به هم مرتبط هستند ویکی از این ابعاد تربیت سیاسی می باشد .چنانچه افراد یک جامعه دراین خصوص درست تربیت شوند آن جامعه از ثبات سیاسی لازم به ویژه در صحنه های حساس بر خوردار می گردد.
از آنجا که نظام تعلیم و تربیت و به ویژه عنصر مهم آن یعنی معلم نقش اساسی در تربیت افراد و آحاد جمعه دارد ولذا دراین پژوهش سعی شده است تا به اهمیت نقش و جایگاه معلمین درتربیت سیاسی دانش آموزان پرداخته شود و طی آن ضمن اشاره به معنا و مفهوم تربیت و سیاست و نیز تربیت سیاسی به واکاوی نظرات اندیشمندان و صاحب نظران پرداخته شده است .ونیز جایگاه واهمیت تربیت سیاسی در اسناد تعلیم وتربیت به ویژه سند تحول اشاره شده است ودرپایان نتایج خلاصه بیانگر جایگاه و اهمیت بسیار زیاد معلمی درتربیت سیاسی دانش آموزان میباشد.
روش تحقیق پژوهش بصورت کتابخانه ای بوده که ابزار گردآوری شده به صورت توصیفی تحلیلی و از اسناد و مدارک شامل کتاب ها ، مقالات ، و ... بوده است است دستاورد پژوهش طبق یافته ها دلالت دارد بر اینکه تربیت درست ، بموقع ، مربی مناسب و توجه به تمام ابعاد تربیت می تواند موجب پرورش و شکوفایی استعداد های متربی شود .و رسیدن به سعادت فرد را تضمین کند.
مقدمه
تربیت یک مفهوم کلی است که همه ابعاد زندگی افراد را دربرمیگیرد و برای پیشبرد اهدافی که یک جامعه در آینده می تواند برای خود متصور باشد لازم و ضروری است . یکی از مهم ترین زیرشاخه های تربیت تربیت سیاسی است که جوامع مختلف سرمایه گذاری های کلانی روی این مقوله مهم و تأثیرگذار برای آینده کشور انجام میدهند. در تربیت سیاسی نظام آموزشی همان کشور مهم ترین ارگان مؤثر راجع به این موضوع است. معلم در نظام آموزشی هر کشور در رأس نظام تعلیم و تربیت قرار دارد.
با توجه به این تفاسیر نتیجه می گیریم که معلم نقشی اساسی و بنیادی در دیدگاه های اجتماعی و سیاسی افراد جامعه ایفا می کند. از سوی دیگر با توجه به پیشرفت فوق العاده سریع تکنولوژی و فناوری اطلاعات و تبادل سریع افکار مختلف که این افکار می تواند بصورت هدفمند و تفرقه افکن متضاد با ارزش های سیاسی و فرهنگی هر کشوری باشد لذا ضرورت این امر یعنی تربیت سیاسی در جهت افزایش وحدت سیاسی و حفظ شیرازه یک جامعه بیشتر به ذهن می آید.
همچنین توسعه روابط اجتماعی و ارتباط ملت ها ،که جهان را به صورت دهکده کوچکی در آورده است ، لزوم آشنائی نسل های نو را با مسائل کلان جامعه و مسائل بین المللی ایجاب می کند. در کشور ما که نظام جمهوری اسلامی حاکم است اراده مردم در تعیین سرنوشت جامعه اهمیت به سزایی دارد. خداوند در قرآن کریم می فرماید : »إن االله لا یغیر ما بقوم حتی یغیروا ما بانفسهم« - رعد - 110/ یعنی خداوند اوضاع و احوال هیچ ملتی را عوض نمیکند مگر این که آن ها خود اوضاع خویش را تغییر دهند.
همان گونه که در این آیه شریفه ذکر شده مشیت الهی بر این است که افراد در سرنوشت جامعه خود نقش فعال و مؤثری داشته باشند. بدیهی است تحقق این نقش الهی و اسلامی بدون آشنایی افراد با مسائل مهم سیاسی روز امکان پذیر نیست. هرچند تربیت سیاسی باید در سنین مختلف مورد توجه قرار گیرد ضرورت این امر برای نوجوانان و جوانان بیشتر است. چرا که در این دوران می توان برخی امور را در قالب آموزش و پرورش در رفتار متربیان نهادینه کرد. تقویت اموری مانند حس مشارکت پذیری صحیح، رفتارهای قانونمند، افزایش ظرفیت سیاسی و سعهی صدر از جمله مسائلی است که در رفتارهای صحیح آحاد جامعه در بزرگسالی نقش بسیار مهمی دارد، جایگاه نظام تعلیم و تربیت در تأثیر مثبت یا منفی برای امور و نیز نقش بی بدیل مهم ترین عنصر تعلیم و تربیت در این خصوص در این مقاله مورد بررسی و کنکاش قرار گرفته است.
تربیت در لغت به معنای پروردن، پرورانیدن ، پروردن و آموختن و با لفظ دادن و کردن مستعمل. - دهخدا، - 550 : 1335 معنی لغوی دیگر تربیت ، پروردن ، پرورانیدن ، پرورش دادن، ادب و اخلاق به کسی یاد دادن. - عمید، - 386 : 1386 پژوهش حاظر نشان می دهد که تربیت سیاسی یکی از ابعاد مهم تربیت می باشد که نقش آن باید مورد توجه قرار گیرد. چنانچه که اگر به بعد سیاسی تربیت توجه نشود. تربیت درست صورت نمی پذیرد و در مسیر رسیدن باعث ناکامی می شود ضرورت و اهمیت تحقیق اشاره به نقش تربیت سیاسی در زندگی متربی دارد .
با توجه به مسائلی که در باره تربیت گذشت، تربیت سیاسی چیست ؟ اولین سوال تحقیق و مسئله می باشد مسئله دوم اینست که آیا تربیت سیاسی در شکوفایی استعداد های کودک نقش دارد یاخیر ؟ که در متن پژوهش حاظر به تبیین و تحلیل تربیت سیاسی بعنوان یکی از ابعاد تربیت و نقش آن در رسیدن به هدف خلقت انسان و شکوفایی استعداد های متربی اشاره می شود .هدف پژوهش حاظر بیان تربیت سیاسی و نقش آن در شکوفایی استعداد های کودک می باشد.
هرچند کتاب ها و مقالات زیادی در زمینه تربیت نگاشته شده است اما اثری که بطور خاص به این زمینه و عنوان و مفاهیم پرداخته باشد یافت نشد .پژوهشگرانی دیگر مقالاتی را در زمینه ها ی دیگر مورد بررسی قرار داده اند از جمله ابوذر دهانی - در مقاله خود با عنوان » ابعاد تربیت « ، سید موسوی - - 1384 در مقاله خود با عنوان تربیت سیاسی در پرتو انتظار ،احمد سلحشوری - 1391 - در تحقیقی با عنوان مبانی و مولفه های تربیت سیاسی از دیدگاه امام خمینی - ره - در نظام آموزشی ایران هریک از پژوهشگران تحقیقاتی را در پیرامون تربیت سیاسی از منظرهای مختلفی داشته اند ولی ما به طور کامل تر به بررسی مفهوم و تعریف و شکل گیری آن در زندگی کودک پرداخته ایم.
2 روش تحقیق
روشی که برای این پژوهش و جمع آوری اطلاعلات و داده ها و آمار استفاده نموده ایم .روش کتابخانه ای بود و اکثر اطلاعات و مطالب آن از کتب و مقالات مشهود در زمینه موضوع مورد نظر می باشد .همچنین پس از کاوش و بررسی در منابع دست اول ، اطلاعات بدست آمده با روش توصیفی تحلیلی مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار گرفت که این امر منجر به پاسخ سوال های پژوهش الف تربیت سیاسی چیست؟ ب آیا تربیت سیاسی در شکوفایی استعداد های کودک نقش دارد یا خیر ؟ شد .دامنه تحقیقاتی این پژوهش شامل کلیه ی مدارک و اسناد و کتابنامه های پژوهشی موجود شامل کتاب ها ، مقالات ،پایان نامه های علمی و آموزشی در زمینه موضوع تحقیق بوده است.
3 مبانی نظری
13تربیت :
از آن جا که واژه تربیت دارای کاربردی گسترده و نتیجه ای مهم است، شایسته است که جنبه های گوناگون آن را در کنار واژه هایی چون »آموزش« و »پرورش« و »بارآوردن« از یکدیگر متمایز می کنیم و خود واژه تربیت را تنها به معنی تحول انسان به کار بریم، با آن که این واژه ها به هم نزدیک اند و گاه نیز به جای یکدیگر به کار می روند، اگر دقیق شویم در خواهیم یافت که به هیچ رو هم معنا نیستند و چه بسا که تفاوت آن ها بس مهم و نادیده گرفتنش نارواست.
با وجود آن که آن چه »تربیت انسان« می نامیم، همیشه به یک معنی و در یک سطح نیست، و چه بسا رفتاری که با آدمیان می شود نیز همانند جانوران دست آموز و اهلی شده است، یعنی آنان را چنان بار می آورند که بی آن که به مقام فهمیدن و اندیشیدن برسند، چون ابزارهایی برای انجام هدف های معین به کار گرفته می شوند، با این همه آنگاه می توانیم براستی از »تربیت انسان« سخن بگوئیم، که به گوهر انسانی و ارزش هایی که او را از دیگر جانوران متمایز و ممتاز می کند، رونماییم، یعنی او را از حد »آدمی زاده« چون مفهوم بیولوژیک – به سوی انسان چون آرمان یعنی آن چه باید بود و به سوی ارزش ها بکشانیم. به سخن کوتاه، »کشاندن به سوی ارزش ها« معنی حقیقی در تربیت انسانی است. آن چه این تعریف »بارآوردن« متمایز می کند.
تکیه آنست بر فهمیدن ، پذیرفتن و آن گاه گرویدن آزادانه، و حال آن که در »بارآوردن« تکیه بر فهم بلکه بر ایجاد عادات و واداشتن به کارهای معین است. از این روست که حتی اگر هدف های »بارآوردن« نه نادرست و ناروا بلکه درست و پذیرفتنی نیز باشند، از آن جا که تکیه گاه آن فهم و اندیشه نیست و روش آن همانا تلقین و تکرار و واداشتن و بازداشتن است، از معنای والای تربیت، به دور است.
این معنای تربیت از آن رو ژرف و ویژه انسان است که جهان انسان از قلمرو جهان فیزیکی و محیط طبیعی فراتر می رود تا بدانجا که می توانیم بگوئیم : جهان انسان، جهان ارزش هاست، و تربیت، چون روندی که آدمی را به مقام برخورداری از فرهنگ می رساند، همانا راهی است برای گذر از قلمرو زیست حیوانی به سپهر زندگانی انسانی. به سخن دیگر، آن چه انسان را از دیگر جانوران متمایز و ممتاز می کند، امکان دستیابی اوست به فرهنگ، و فرهنگ که ارزش های پذیرفته شده و به کار بسته شده است در جلوه هایی چون دین، عرفان، ادب، هنر زیبا، آداب، اخلاق، علم و فلسفه نمایان شده و در حوزه های گوناگون زندگانی فردی و اجتماعی واقعیت می یابد. اما آن چه به این ارزش ها واقعیت می بخشد، همانا تربیت است.
در روشنگری این سخن ، یادآوری این نکته لازم است که فرهنگ و نمودهای گوناگون آن نه ثابت اند و نه یکسان آن چه فرهنگ می نامیم گاه از حد آداب و رسوم و روال زندگانی محدود محلی و قومی فراتر نمی رود، ولی گاه چنان است که هر گونه مرزی را در می نوردد و جلوگاه ارزش های والای انسانی می گردد. این که در برخورداری از فرهنگ که میراثی است معنوی و بر جای مانده از گذشته، به چه پایه ای دست یابیم، یعنی در سطح آن بمانیم و یا به ژرفای آن راه بریم ، بستگی دارد به توجه و کوشش ما، یعنی به تربیتی که یا به لطف دیگران، و یا شکر همت خویش برخوردار می شویم.
23سیاست :
فراگیر و طولانی بودن کاربرد سیاست و برداشت های متفاوت از آن، علت وجود تعاریف متعدد و گاه پیچیده ای شده است. نقل تمامی و یا بخشی از آن ها ضرورتی ندارد، زیرا که طرح و نقد آن ها خود نیازمند کتابی مستقل است. کلمه سیاست مانند بسیاری دو معنای لغوی و اصطلاحی دارد.
معنای لغوی سیاست عبارت است از : حکم راندن، ریاست کردن، اداره کردن، تدبیر کردن ، عدالت ، داوری، تنبیه ، نگهداری و حراست. - ابوالحمد،1372، ص - 29 »کلمه سیاست از ریشه »سوس« و »ساس« گرفته شده است که معنای آن تأدیب و تربیت و نیز سرپرستی امور است و در کتاب »اقرب الموارد« که یکی از لغت نامه های مهّم زبان عربی است،در تفسیر و تشریح »سیاست« آمده است: »السیاسه المدینه، تدبیر المعاش مع العموم علی سنن العدل و الاستقامه« ، سیاست اجتماعی عبارت است از تدبیر و تنظیم برنامه زندگی و معیشت عمومی مردم براساس قسط و عدالت.« ارائه هر تعریفی از سیاست به دلیل ارتباط آن با سایر علوم اجتماعی و دیدگاه های متفاوتی که نسبت به انسان، جامعه و حکومت وجود دارد نمی تواند جامع و مانع باشد. معنای اصطلاحی سیاست پس از جمع بندی و خلاصه چنین است: »چگونگی اداره و پیشبرد امور اجتماعی یک مجموعه انسانی یک کشور- ملت با حفظ مصالح و منافع آن و هدایت به سوی اهداف نظام حاکم گفته می شود. در شکل گسترده و مشروح تر سیاست چنین تعریف شده است.