بخشی از مقاله
چکیده:
هدف این تحقیق بررسی رابطه باورهای معرفتشناختی با سبکهای مدیریت کلاس معلمین دوره ابتدایی شهرستان نورآباد بود. این تحقیق از نظر هدف کاربردی، از نظر ماهیت توصیفی به روش همبستگی بود. جامعهی آماری این تحقیق شامل کلیه معلمین دوره ابتدایی شهرستان نورآباد به تعداد 719 نفر بود. حجم نمونه بر اساس جدول نمونهگیری کرجسی و مورگان - 1970 - تعیین و 234 نفر برآورد گردید. روش نمونهگیری به صورت طبقهای تصادفی نسبی بود. دادههای مورد نیاز با استفاده از دو پرسشنامه استاندارد معرفتشناسی شومر - 1990 - و سبک مدیریت کلاس ولفگانگ و گلیکمن - 1986 - جمعآوری و با استفاده از نرمافزار spss21 و ضریب همبستگی پیرسون مورد تحلیل قرار گرفتند.
بین بعد ساختار با سبک مدیریت کلاس مداخلهگرایانه رابطهی منفی و معنادار، با سبک مدیریت کلاس غیرمداخله گرایانه و سبک مدیریت کلاس تعاملگرایانه رابطهی مثبت و معناداری وجود دارد. بین بعد قطعیت با سبک مدیریت کلاس مداخلهگرایانه و سبک مدیریت کلاس غیرمداخلهگرایانه رابطهی مثبت و معناداری اما با سبک مدیریت کلاس تعاملگرایانه رابطهی منفی و معناداری وجود دارد. بین بعد منبع با سبک مدیریت کلاس مداخلهگرایانه رابطهی مثبت و معنادار، اما با سبک مدیریت کلاس تعاملگرایانه رابطهی منفی و معناداری وجود دارد. همچتیت بین بعد منبع با سبک مدیریت کلاس غیرمداخلهگرایانه رابطهی معناداری وجود ندارد.
بین بعد کنترل با سبک مدیریت کلاس مداخلهگرایانه رابطهی منفی و معنادار، با سبک مدیریت کلاس غیرمداخلهگرایانه و سبک مدیریت کلاس تعاملگرایانه رابطهی مثبت و معناداری وجود دارد. بین بعد سرعت با سبک مدیریت کلاس مداخلهگرایانه رابطهی معناداری وجود ندارد، اما با سبک مدیریت کلاس غیرمداخلهگرایانه رابطهی مثبت و معنادار و با سبک مدیریت کلاس تعاملگرایانه رابطهی منفی و معناداری وجود دارد. همچنین بین باورهای معرفت شناختی با سبک مدیریت کلاس غیرمداخلهگرایانه و سبک مدیریت کلاس تعاملگرایانه مثبت و معناداری وجود دارد. اما بین باورهای معرفت شناختی با سبک مدیریت کلاس مداخلهگرایانه و معناداری وجود ندارد.
واژگان کلیدی: باورهای معرفتشناختی، سبک مدیریت کلاس و معلمین دوره ابتدایی
مقدمه:
آموزش مؤثر یکی از مهمترین موضوعات روانشناسی تربیتی است. بسیاری از مطالعات تمایل دارند که عوامل مرتبط با آموزش مؤثر را مشخص نمایند. این عوامل میتوانند در زمینههای بسیاری یافت شوند، اما مطالعات متعدد پیشنهاد میکنند که اقدامات معلم در کلاس درس در مقایسه با هر آنچه مسئولان مدرسه و آموزش انجام میدهند، مهمتر است - مارانون و مارزانو1، 2003؛ به نقل از سرمدی و سیف، . - 1389 از آنجا که بیشتر اوقات دانشآموزان، در کلاس درس میگذرد، پاسخگویی به انتظارات، خواستهها و نیازهای افراد ذینفع از طریق تعامل معلم و دانشآموز در کلاس درس نمود مییابد و مردم نتایج، پیامدها، کارایی و اثربخشی نظام تعلیم و تربیت را متوجه شیوه تدریس، کلاس داری و تعامل در کلاس میدانند. دانش مدیریت و سبکهای گوناگون آن از مهمترین عوامل تعیینکننده کارآیی و اثربخشی میباشد.
از بین انواع مدیریت، مدیریت آموزشی و پرورشی از اهمیت ویژهای برخوردار است و نقشی استراتژیک دارد؛ زیرا نمای اهداف و عوامل این سازمانها متکی بر انسان و روابط انسانی است و رسالت آنها از یکسو تبدیل انسانهای خام به انسانهای صنعتگر، خلاق، خودآگاه و رشد یافته است و از سوی دیگر، تأمینکننده نیازهای نیروی انسانی جامعه در بخشهای فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی است - بخشایش و عظمیاد2، 2012؛ به نقل از علوی لنگرودی و سلیمانی، . - 1392از زیرمجموعههای مدیریت آموزشی میتوان به مدیریت کلاس درس اشاره نمود. مدیریت کلاس مقدمه و پیشنیاز آموزش است. معلم میتواند با شناخت و اجرای مدیریت صحیح، تأثیر و کارایی تدریس را افزایش و مشکلات رفتاری دانشآموزان را کاهش دهد.
هدف اصلی مدیریت کلاس، همانند هدف آموزش خود رهبر شدن دانشآموزان است - بهاری، . - 1379 موضوع مدیریت کلاس درس یکی از مباحثی است که در ارتقای کیفی نظام آموزش و پرورش تأثیر به سزایی دارد. کنترل و مدیریت بر رفتار دانشآموزان در کلاس درس تأثیرات مهمی در یادگیری و تربیت دانشآموزان ایفا میکند و معلمان هم از نظر نگرشی که نسبت به شیوهیادگیری دانشآموزان دارند و هم به لحاظ طرز اداره کلاسهای درس با یکدیگر متفاوتاند - بهاری، . - 1379با توجه به گستردگی مفهوم مدیریت، تعاریف مختلفی از آن ارائهشده است که میتوان گفت از لحاظ تأکید بر روی جنبههای مختلف کلاس درس متفاوت هستند. برخی تعاریف، مدیریت کلاس را هممعنا با واژه انضباط توصیف کردهاند.
چنانکه به بیان کوهن - 1996 - 1 مفهوم مدیریت آنچنانکه در دنیای اقتصاد بکار میرود بیانگر نقش سرپرستی و کنترلکننده در ارتباط با کارکنان است؛ ازاینرو میتوان باکمی تسامح این تعریف را در مدیریت آموزش و کلاس درس به کاربرد. مدیریت کلاس بیشتر یک برنامه انضباطی است که شامل باورها و ارزشهای معلم، راجع به انضباط میشود - داینسمور2، 2003 به نقل از سرمدی و سیف، . - 1389 همچنین دولا - 1986 - 3 مدیریت کلاس را ایجاد و حفظ نظم اجتماعی، بهمنظور آرامش و یادگیری بهتر تعریف میکند. به بیان او این واژه با اندک خوشبینی برابر با انضباط است. »درمان بدرفتاریها و اختلالاتی که در محیط آموزش رخ میدهد« - زاکرمان4، 2000؛ به نقل از محمودی اصل، . - 1381
ولفگانگ و گلیکمن - 1986 - 5 در یک تعریف جامع از مدیریت کلاس آن را دارای سه جنبه اساسی میدانند؛ به گفته آنها مدیریت کلاس، کلیه تلاشهای معلم برای سرپرستی فعالیتهای کلاس است که شامل تعاملات اجتماعی، رفتار دانشآموزان و یادگیری است؛ بنابراین مدیریت کلاس، انضباط را در برمیگیرد، ولی محدود به آن نیست - مارتین6 و همکاران، . - 1996 سبک مدیریت کلاس عبارت است از کلیهی تلاشهای معلم برای سرپرستی فعالیتهای کلاس که شامل تعاملات اجتماعی، رفتار دانشآموزان و یادگیری است - ولفگانگ و گلیکمن، . - 1986با استناد به چارچوب مفهومی ولفگانگ و گلیکمن، جنبه های مدیریت کلاس را در سه بعد سازماندهی کردهاند
1.مدیریت آموزش که شامل جنبههایی چون: نظارت بر محیط کلاس، ساختدهی فعالیتهای روزانهی برنامهی درسی و تخصیص مواد آموزشی برای دانشآموزان است؛ چگونگی انجام این وظایف و میزان نقش معلم و دانشآموز در انجام دادن آنها، در جو عمومی کلاس و سبک مدیریت کلاس تأثیری بسزا دارد - مارتین و همکاران، . - 2000
2.مدیریت افراد که این بعد به اعتقاد معلم دربارهی دانشآموزان و تلاشهای معلم برای توسعهی روابط با دانشآموزان مرتبظ است؛ به گزارش پژوهشگرانی چون ویلیام گلسر - 1986 - 7، گوردن - 1974 - 8 و وین استین - 1996 - 9 کیفیت رفتار معلم و شاگرد تأثیر بسیار خوبی بر موفقیت علمی دانشآموزان دارد. چنانکه وین استین استدلال میکند: »معلمان خوب زمانی را صرف شناختن دانشآموزان و علائق آنها میکنند و بر اساس اسن شناخت، ارتباط دوستانه در قالب یک دوست و یک بزرگسال مسئول با دانشآموزان برقرار میکنند« - مارتین، . - 2003
3.مدیریت رفتار که ارتباط تنگاتنگی با مدیریت افراد دارد، بخشی مهم از مدیریت کلاس است. این جنبه شامل استراتژیهای انضباطی است که به منظور جلوگیری از بدرفتاری دانشآموزان به کار میرود. فرایندهایی چون تعیین قوانین، تعیین ساختار پاداش و فراهم کردن فرصتهایی برای » خود-انضباطی« دانشآموزان در این حیطه جای دارد. مطالعهی کلاسیک اندرسون1 و همکارانش - 1980 - نشان میدهد که تعیین قوانین و اجرای آنها عاملی کلیدی در مدیریت اثربخش کلاس است؛ اما تا وقتی که این قوانین با همیاری دانشآموزان شکل نگیرد، نمیتواند انها را به پیروی کردن برانگیزاند. به عقیده وین استین و میگنانو - 1993 - 2 نیز، قوانین انضباطی کلاس باید به شیوهی توافقی و طی مکالمهای دوستانه تهیه شود تا موفقیت به بار آورد. به این ترتیب، ایجاد یک ساختار پاداش اثربخش و تشویق رفتار مناسب دانشآموزان ابزاری موثر در منع بدرفتاری و حفظ نظم در محیط کلاس است - مارتین و وین3، . - 2004
ولفگانگ و گلیکمن - 1986 - برای مدیریت کلاس سه سبک را شناسایی و اینگونه مشخص میکنند:
1.رویکرد غیرمداخلهگرایان: در این رویکرد بر اساس باور انسان گرایان فرض بر این است که کودک انگیزه درونی برای شناخت دنیای واقعی دارد و نیازی به تحریک بیرونی ندارد و رشد تحت غریزه پدید میآید - مارتین و همکاران، . - 2000 رویکرد انسان گرای کارل راجرز4 در روانشناسی، تأکید میکند؛ مراجع - دانشآموزان - باید خود بر رفتارش کنترل داشته باشد نه درمان گر - معلم - ؛ بنابراین معلم به دانشآموزان نمی گوید چه چیز درست و چه چیز اشتباه است یا چه کاری برای مسأله باید انجام شود؛ بنابراین معلم فرض میکند که دانشآموزان بطوراثربخشی یاد می گیرند که چگونه رفتارشان را کنترل کنند.
2.رویکرد مداخلهگرایان: این رویکرد در مقابل غیرمداخله گرایان قرار دارد؛ آنها تأکید میکنند که محیط بیرونی، رشد را شکل میدهد. تغییر رفتار، پایه تئوریک این مکتب است - مارتین، . - 2003 به عبارت دیگر یک معلم مداخلهگر از تئوری رفتارگرایی پیروی میکند. معلم رفتارگرا به منظور تعیین علت بدرفتاری دانشآموزان استدلال می کند که همه نتایج مبتنی بر مشاهده چگونگی تأثیر نیروهای محیط بیرون بر رفتار است. یکی از اولین تئوری هایی که در روانشناسی مقدماتی بوجود آمده، مکتب رفتارگرایی اسکینر و پاولوف5 است. اصطلاحات این مکتب، شرطی سازی کلاسیک، شرطی سازی فعال، تنبیه، تقویت محرک و ... می باشد.
یکی از معروف ترین مداخلهگرایان کانتر6 تئوری انضباط قاطع است؛ یک معلم قاطع بطور واضح انتظاراتش را بیان میکند و دانشآموزان را از پیامدهای ناشی از برآورده کردن این انتظارات و یا عدم رسیدن به آنها آگاه میکند و هیچ چشم پوشی ندارد. کانتر بیان میکند هر سیستم انضباطی، برای اثربخش بودن باید ارتباطات مودبانه و حمایت کننده معلم دانشآموز را برقرار کند. معلم مداخله گر تلاش میکند با اعمال کنترل و نظارت بیشتر بر فعالیتها و رفتارهای دانشآموزان و تأکید بر قوانین کلاس و رعایت انضباط، رسیدن به اهداف آموزشی را تسهیل میکند. جونز و جونز7 - 1990 - با تئوری انضباط مثبت یکی دیگر از مدافعان مداخلهگرایی است.
3.رویکرد تعاملگرایان: این رویکرد در بین دو رویکرد بالا قرار دارد، و بر فعالیتهایی تأکید دارند که افراد برای تغییر محیط انجام میدهند؛ و به همان نسبت به عوامل محیطی که بر افراد اثر میگذارد، توجه دارند. اصول نظری آنان توسط آلفرد آدلر8 و دریک رز9 توسعه یافت و ویلیام گلسر10، یک چارچوب تئوریک برای این رویکرد بوجود آورد. نظریه انضباطی مشارکتی آلبرت - 1989 - 11 انضباط قضاوتی گودرکول - 1990 - 12 هر دو نمونههایی از مدل مدیریت کلاس مبتنی بر تفکر تعاملی است - جباری و حسینی، . - 1393انتخاب و بکارگیری سبک مدیریت کلاس معلمین، بسته به نحوهی تفکر معلم، باور و نگرش های او در زمینه تعلیم و تربیت دارد. به نحوی که