بخشی از مقاله

چکیده:

نقد خویشتن آن است که در شرایط "وحدت پدیدآور-منتقد" شاعر یا نویسنده در جایگاه منتقد اولیه، به نقد اثر، روش، نگرش و یا شخصیت ادبی خویش بپردازد. منتقد اولیه، در مقایسه با منتقد ثانویه تعریف میشود که هر خواننده منتقدی بهجز پدیدآور مورد نظر است. خودانتقادی ادبی انواعی دارد. خودانتقادی تذکرهای - زندگینامهای - آن است که پدیدآور اثر ادبی، نسبت به شرایط، موقعیت و مسائل زندگی خویش انتقاد کند. این نوع نقد، فصل مشترکی با شواهد بثّالشکوی دارد، اما از آنجا که شامل اعلام رضایت از موقعیت نیز میشود،

حوزه وسیعتری مییابد. در تحقیق حاضر که با روش کتابخانهای و بهشیوه تحلیلی-توصیفی انجام شده است، تلاش خواهیم کرد تا با استفاده از شواهدی که از متون نثر و نظم و سخنان پدیدآوران ادبی در مقدمه کتب، یادداشتها، مقالات و امثال آن، بدست میآوریم، تعریفی روشن از خودانتقادی تذکرهای - با توجه به هر دو جنبه مثبت و منفی آن - ارائه دهیم. چنین تعریفی دریچهای جدید را بر روی متون ادبی خواهد گشود و به ایجاد زمینهای برای تحقیقات مفصلتر در مورد تاریخ ادبیات کمک خواهد کرد.

از یافتههای این تحقیق میتوان دریافت که شعرا و نویسندگان ادب فارسی، در آثار خود، یعنی بهصورت درونمتنی، نه تنها به جنبههای ناسازگار زندگی خویش اشاره کردهاند، بلکه در موارد متعدد، چگونگی مساعدت شرایط اجتماعی با زندگی فردی خویش را نیز مورد توجه قرار داده و نسبت به آنها اظهار نظر کردهاند. قدرشناسی حاکم وقت نسبت به شاعر و موافقت معشوق با شاعر عاشق از جمله این موارد است.

1.    مقدمه:

نزد ادبای قدیم، نقد ادبی - - Criticism دانش یا هنری بوده است که بهوسیله آن، بررسی و ارزیابی ارزش آثار ادبی صورت میگرفته و بررسی مؤلفههای زیباشناختی، ساختاری و معرفتشناختی، در متون به منظور کشف بهترین و والاترین آنها، وظیفه آن بوده است. در مطالعات نوین، نقد دیگر محدود به مفهوم قدیم آن، یعنی تعیین خوبی و بدی اثر نیست، بلکه لازمه، ادامه و مکمل آن است که این وظایف را از طرق گوناگون، شامل مجموعه کنش و واکنشهای منتقد نسبت به اثر انجام میدهد. از جمله آنها، تأویل، تفسیر و حتی دور ریختن و سوزاندن اثر و خصوصاً بررسی شأن و جایگاه خویش بهعنوان یک ادیب - و از طریق مجاری ادبیات، چون شعر و داستان و... - است. - ن.ک: شمیسا، :1383 » - 22-24نقد خویشتن - Self-Criticism - «، یا »خودانتقادی - Auto-Criticism - « روشی در نقد ادبی است که طیّ آن، یک پدیدآور به نقد اثر خویش میپردازد.

- فرهنگ وبستر، ذیل - self-criticism دامنه نقد - و نیز، خودانتقادی - ، وسیعتر از متن ادبی است و خودمنتقدان - - Auto-critics ممکن است به روش و یا نگرش ادبی پدیدآور بپردازد. برای انجام عمل خودانتقادی، لازم است تا پدیدآور - شاعر و یا نویسنده ادبی - خود اقدام به نقد اثر، روش، نگرش و یا شخصیت ادبی خویش کند.  به چنین پدیدآوری »منتقد اولیّه« میگوییم که در مقابل »منتقد ثانویه« یعنی، هر منتقدی بهجز پدیدآور مذکور تعریف میشود. با توجه به محورهای سهگانه نقد - یعنی؛ نویسنده، متن و خواننده - ، آگاهی مضاعف منتقد» اولیّه« نسبت به منتقد» ثانویّه«از مؤلّفههای درونمتنی و برونمتنی اثر خویش، زوایای تاریکی از متون را روشن خواهد کرد که موجب ارتقاء آن میشود.

.1-1 بیان مسأله: خودانتقادی ادبی انواعی دارد. مسأله پژوهش حاضر ارائه تعریفی روشن از خودانتقادی تذکرهای - زندگینامهای - است، یعنی نقد خویشتنی که موضوع محوری آن، موقعیت، شرایط و مسائل و اتفاقات زندگی پدیدآور باشد، خصوصاً اگر این اظهار نظرهای انتقادی از مجاری ادبی مانند شعر و داستان صورت پذیرد.

.2-1 اهمیت و ضرورت تحقیق: چنین نقدی، دو جنبه رضایتمندی و نارضایتی شاعر از مسائل مذکور را در برمیگیرد. جنبه نارضایتمندی آن، معمولاً در مطالعه جلوههای بثالشکوی طرح شده است، اما از آنجا که نقد صحیح، شامل هر دو جنبه مثبت و منفی مسائل است و از طرفی، جنبه رضایتمندی شاعر و نویسنده ادبی در نقدهای منتقدان کمتر مورد توجه واقع شده است، معرفی این ضلع مغفول مانده، راهگشای نگرشی وسیعتر به آثار ادبی خواهد بود.

دیگر اهمیّت تعریف انواع نقد خویشتن و بهخصوص، خودانتقادی تذکرهای، در آن است که زمینهساز پرداختن پدیدآوران به این مقوله مهم میگردد و جهت مطالعات تاریخ ادبیات از منظری نوین، دریچههای جدیدی را بر روی منتقدان میگشاید. همچنین، شناخت این نوع، به انجام خودانتقادی توسط شاعران و نویسندگان با روشی سازمانیافته و نهایتاً ارتقای متون کمک میکند و موجب آشنایی پژوهشگران و علاقهمندانبا فضای بعد از خلاقیّتهای ادبی میشود.

.3-1 روش تحقیق: در این تحقیق، جمعآوری دادهها با روش کتابخانهای و بررسی دادهها با شیوه تحلیل و توصیف صورت میپذیرد. برای تحصیل این هدف، برخی شواهد خودانتقادی تذکرهای که شامل هر دو وجه موضوع است و از میان بیانات و یا اشارات شاعران و نویسندگان ایرانی - و گاهی خارجی - در خلال شعر، داستان، مقدمههای آثار، یادداشتها و مصاحبههای ایشان استخراج شدهاست، مورد مطالعه قرار داده و تلاش میکنیم راهکارهای سازمانیافته را برای مطالعه خودانتقادیهای تذکرهای فراهم آوریم.

4-1ادبیّات. تحقیق:نقد خویشتن سابقه مفصلی در تاریخ ادبیّات جهان دارد که متأسفانه چندان مورد توجه محققان قرار نگرفته است. شاعران و نویسندگان متعددی درباره شخصیت، نگرش، روش و آثار ادبی خویش سخن گفتهاند. برخی از این اظهار نظرها درون متون ادبی است و برخی دیگر را میتوان در منابع برونمتنی، مانند مقدمهها، مصاحبها، مقالات و امثال آن یافت. البته تقریباً همه این خودانتقادیها فاقد سازمان-یافتگی یک نقد خوب هستند. یحیی طالبان در مقاله »بث الشکوی در شعر خاقانی - 1372 - « به مطالعه انتقادات این شعر از زندگی خویش میپردازد.

خسرو فرشیدورد در کتابدرباره ادبیّات و نقد ادبی - - 1373، به پارهای از موارد خودانتقادی توسط شاعران قدیم اشاره میکند و برای نمونه؛ از مولوی و نقد او نسبت به قافیهپردازی مینویسد. - صص113 و . - 114 فروغ فرخزاد در مصاحبهها و نامهای خود که با عنوانِ جاودانه زیستن، در اوج ماندن - - 1375 منتشر شده است، از طرز کار، روش و شگردهای کار شاعری خود سخن میگوید. - صص181 و - 182 محمود درگاهی، در کتاب نقد شعر در ایران، بررسی شیوههای نقد ادبی در ایران از آغاز تا عصر جامی - - 1377، ذیل عنوان "نقد بیمعیار" میگوید که عمده نقدهایی که در گذشته ادبی ایران وجود دارند - که برخی از آنها نقد خویشتن است - ،

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید