بخشی از مقاله

چکیده

تشویق به کار بستن راهکاری تربیتی است که برای ایجاد ، اصلاح، یا تثبیت یک رفتار صورت میگیرد و تنبیه در لغت یعنی بیدار شدن و برخاستن از خواب و در اصطلاح یعنی آگاه کردن و گوشمالی دادن کسی برای واقف گردیدن برچیزی است. در این تحقیق پژوهنده با هدف میزان توجه اسلام به دو عامل تشویق و تنبیه در تربیت اسلامی به بررسی تشویق و تنبیه و میزان استفاده از تشویق و تنبیه در تربیت از نظر اسلام به روش مطالعه و کتابخانه ای پرداخته است.

بیان مسأله:

آیا اسلام تشویق و تنبیه را دو عامل محرک در تعلیم و تربیت می داند و چه سفارش هایی را در این زمینه میکند.

اهمیت موضوع:

موضوع تحقیق از این جهت حائز اهمیت می باشد که یک الگوی صحیح تعلیم و تربیتی را به مربیان تربیتی می آموزد.

ادبیات و پیشینه:

در رابطه با تشویق و تنبیه مقالاتی نوشته شده از قبیل:

-1 روش و مراحل تنبیه درداستان های قرآن توسط محمد حسین مردانی کنده نو. -2 کاربرد روش های تشویق و تنبیه در تعلیم و تربیت توسط مصطفی ایل.

اهداف پژوهش:

-1 آشنایی با دو عامل محرک در تعلیم و تربیت به نام تشویق و تنبیه. -2 آشنایی با اصول تشویق و تنبیه از نظر اسلام.

-3 آشنایی با شیوه و نوع تشویق و تنبیه از نظر اسلام.

فرضیه های پژوهش:

-1 اسلام تشویق و تنبیه را دو عامل مأثر در تعلیم و تربیت میداند.

-2 اسلام برای تنبیه و تشویق حد و اندازه ای خاص قائل میباشد و سفارش می کند در تشویق و تنبیه سن، نوع جرم و نوع تنبیه مشخص شود.

-3 متعادل بودن تشویق و تنبیه از اهداف اسلام در تعلیم و تربیت می باشد.

مقدمه

تشویق در لغت »تشویق، واژهای عربی از باب"تفعیل" و از مادهی"شوق" است و به معنای کشیده شدن نفس آدمی به سوی امری است. به عبارتی دیگر تشویق و به معنای به شوق آوردن و راغب کردن به چیزی و ستودن کسی در امری و دلگرم کردن به چیزی است. تشویق در اصطلاح روانشناختی عبارت است از:ارائه یک محرک مطلوب"از نظر متربی" پس از انجام مطلوب، به منظور افزایش، تکرار و تثبیت آن عمل در رفتار.« 

تنبیه در لغت » تنبیه، در زبان عربی به معنای بیدار شدن و برخاستن از خواب است. به عبارت دیگر به آگاه کردن و واقف کردن شخص بر امری، تنبیه گفته میشود:آگاه و بیدار کردن، واقف گردانیدن بر چیزی، مجازات کردن، گوشمالی دادن، سیاست کردن و چوب زدن. تنبیه در اصطلاح روان شناختی ارائه یک محرک آزار دهنده - ناراحت کننده - به بک ارگانیزم است که نتیجه آن، کاهش قدرت فراوانی پاسخهایی است که پیش از تنبیه انجام شده است.

جایگاه تشویق و تنبیه

»تشویق و تنبیه دو ابزاری است که برای ضمانت اجرای تعلیم و تربیت و گسترش آن و سالم سازی فضای خانه، مدرسه و جامعه و ایجاد انگیزه برای پرهیز از تخلفات، ضروری قلمداد میشود. بشارت و انذار پیامبران الهی و پاداش و کیفر و وعده و وعید دینی، بر همین روش استوار است. اسلام هر دو شیوه را در چارچوب خاص خود میپذیرد؛ زیرا نیکی و بدی را یکسان نمیبیند و به نیکوکار و بدکار، یکسان پاداش نمی دهد:"مبادا نیکوکار و بدکار نزد تو یکسان باشد، زیرا این روش، نیکوکار را از کار نیک دور ساخته، بدکردار را به کار بد سوق میدهد".

تنبیه و تشویق، در قرآن کریم از جایگاه ویژهای برخوردار است. حدود 300 آیه درباره موضوع تشویق و 600 آیه به عامل تنبیه اشاره دارد. - سوره های بقره انعام و حدید - آیات به همراه بودن تشویق و تنبیه توجه دارد. قرآن کریم با توجه به رعایت مراتب گوناگون پاداش و کیفر از عوامل مادی و غیر مادی، عاطفی برای تشویق و تنبیه استفاده کرده است. قرآن کریم با توجه به رعایت مراتب گوناگون پاداش و کیفر از عوامل مادی و غیر مادی، عاطفی و غیر عاطفی برای تشویق و تنبیه استفاده کرده است.« 

اصول حاکم بر تشویق و تنبیه

»تشویق و تنبیه زمانی نتیجه بخش خواهد بود که براساس اصول دقیق اعمال شود. در غیر این صورت نه تنها اثر تربیتی مطلوب از آنها حاصل نخواهد شد، که فرایند تربیت را دچار مشکل خواهد کرد. تشویق و تنبیه باید به کار نیک و بد فرد تعلق گیرد، نه به شخصیت فرد؛ در غیر این صورت، فرد بر اثر تشویق دچار غرور میشود و در اثر تنبیه در معرض احساس حقارت قرار میگیرد. - «

تناسب تشویق و تنبیه با رفتار

» تشویق و تنبیه باید بجا و متناسب با میزان و نوع کار باشد. نباید برای کار کوچک، پاداشهای بزرگ و تحسینهای بیش از اندازه در نظر گرفت. در مورد تنبیه هم، باید میزان خطا و جرم را در نظر گرفت. پیامبر اکرم - ع - درباره فردی که از نافرمانی خانوادهاش شکایت کرد بعد از امر به عفو و بخشش فرمود:"اگر خواستی تنبیه کنی، به اندازه گناهی که کرده است مجازات کن." تشویق و تنبیه باید بهنگام انجام گیرد تا تأثیر مشخص و مفیدی داشته باشد. فاصله میان رفتار مطلوب و پاداش، اثربخش آن را کم میکند.

همچنین اگر بین تنبیه و زمان تخلف، فاصله باشد، علت تنبیه فراموشی میشود. شخصی که تشویق یا تنبیه میشود و شاهدان این جریان، باید دلیل تشویق را بدانند. عدم آگاهی به علت، دو نتیجه نامطلوب باقی میگذارد. نخست اینکه، نمیداند کدام کار مطلوب بوده که آن را تکرار یا ترک کند. دوم این که دریافت پاداش و تنبیه در برابر کار کم اهمیت تأیید درونی او را بر نمیانگیزد و خود را سزاوار آن نمیبیند.« 

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید