بخشی از مقاله

چکیده

در این پژوهش با روش تحلیلی انتقادی، قصهی موسی و خضر در سورهی کهف از قرآن کریم واسازی شده است. هدف از این بررسی مشخص سازی احاطه ی ایدئولوژیک بر دال های مألوف در ذهن بشر است. بنابراین مهم ترین ویژگیهای اجزای کل قصّه را با مرجعیّت مرکزگرادر ذهن موسی و مرکزیّت صبر تطبیق داده ایم. در این بررسی ابتدا سه نوع گفتگو در قصه مشخص شده است:

نخست گفتگوی امر واقع که بین دو شخصیت موسی و خضر صورت گرفت؛ دوم گفتگوی قرآن کریم با مخاطبان خود و سوم نیز گفتگوی درونی هر یک از خوانندگان این متن با خود است. در این پژوهش با رویکرد واسازی به تحلیل معنای گفتگوی اول و سوم پرداخته شده است. یافتهها نشان می دهد آنچه خضر به دنبال آن بوده، برانداختن هژمونی و غلبه ذهن موسی و خواننده ی تاریخی است که در نهایت بیانگر چگونگی همراهی انسان بر پایه ی صبر است.

نقطه عزیمت این شیوه، تلاش برای روشنی و وضوح دالهای زبانی در جهت دریافت مدلولهای ممکن است. در این پژوهش همچنین تلاش شد تا با برخی ابعاد نقد واساختی، وجوهی از عناصر مفهومی و صوری صبر به عنوان جزئی همپوشان در تقابل های دو جزئی ساختار دهنده ی معانی قصه ی خضر و موسی بررسی شود. هدف از این پژوهش پاسخ به دو مسأله است: آیا احاطه ی ایدئولوژیک بر دالهای مألوف موجب پیش معنایی در قصّه های قرآنی میشود؟ دیگر اینکه تعارض تعیّن ناپذیر صبر از نظر شالوده ی زیبایی شناسی چه لایه ایی از معنا و رفتار را در قصّه های قرآنی پدید آورده است؟

مقدمه

قصه گویی در قرآن کریم یکی از شگردهای پیام رسانی و هدایت است. در این کتاب الهی بسیاری از قصه های پیامبران به اجمال یا تفصیل روایی خاص نقل شده است. بررسی ساختار و چگونگی شکلگیری قصه های قرآن از جمله موضوعات قابل تأمل در نحوه ارائه سرگذشت پیامبران و امم پیشین است. ساختار این قصه ها با محتوای آن تناسب قابل تأملی دارد. اشارات قرآن کریم بر نوع روایت، زاویه دید، شخصیت پردازی، تعلیق و.. بیانگر رواج چنین شگردهایی برای انتقال مفهوم بوده است. تأمل در عناصر بیان روایت به منزله درک بشری ما از نحوه انتقال پیام بوده است حال آنکه هدف قرآن غیر از گزارش تاریخی یا داستان سرایی بوده، زیرا توجه قرآنکریم معطوف به هدایت بشر است. بنابراین »هر آنچه در داستانهای قرآن موجود است، بشری است، تنها چیزی که الهی است، شیوه روایت، اسلوب بیانی و زبان داستانهاست

قرآنکریم با بیان زندگی پیامبران گذشته جنبههای دشوار رسالت و همراهی را برای پیامبر ترسیم میکند . در قصه خضر و موسی جنبههای گوناگونی از علم آموزی مطرح میشود

برخی نیز با استناد به آیه120 سوره هود هدف از طرح قصههای پیامبران پیشین در قرآن کریم را اطمینان بخشی بیشتر به قلب پیامبر و شیعیان وی برمی-شمارند.

محتوای واقع گرا و ساختار پلکانی حوادث به گونه ای است که می توان بسیاری از ظرفیتهای روایی را به همان ترتیب که در روایت های بشری یافت میشود، دریافت نمود. یکی از این قصههای ممتاز قرآنی همراهی موسی با خضر است. نقطه محوری این قصه، درسآموزی موسی است که بر عنصر شکیبایی و ولایت پذیری با زبانی تمثیلی و رمزی2 تأکید دارد.

از منظر این قصه، به نظر میرسد خضر به عنوان دانای الهی تلاش کرده است تا موسی برای رسیدن به شکیبایی ساختارهای ذهنی خود را فرو بریزد و به بازسازی آن با الگوی معرفت الهی بپردازد. البته - همان گونه که در این قصه خواهیم دید- رویکرد خضر، نفی و طرد موسی نیست، بلکه وی درصدد واژگون سازی برساختهای مألوف ذهنی و در عین حال اتخاذ روشی ایجابی و اثباتی است. وقتی موسی درخواست می کند که با خضر همراه شود، این استاد الهی در نخستین سخن خود بر عنصر صبر در همراهی خود تأکید میکند:

 با بررسی واسازانه عنصر صبر و تصوری که موسی از مرکزیت دالهای رفتاری خضر دارد، می توان غلبه مرجعیت مرکزگرا در ذهن و رفتار موسی را بازیابی نمود. همچنین نوسازی رفتاری خضر، شیوهای درسآموز به عنوان معلم الهی است تا شخص با اعتماد به وعده های الهی درصدد بازخوانی لایه های پنهان نگه داشته شده ذهن خود باشد. این روش - قاعده، مکتب - همان است که در واسازی »تدقیق و تحلیل موشکافانه یک بافت« یا کنش حیرانی یا حیرتی مستمر« نام برده میشود

در این پژوهش با روش تحلیلی،انتقادی در نظر داریم مهم ترین ویژگیها اجزای کل قصه را با مرکزیت صبر مورد بررسی قرار دهیم. نقطه اتکای پژوهش بر این اصل استوار است که به زعم زبانشناسان »زبانی که متنی را پدید میآورد، هرگز کامل یا محدود نیست، بلکه همیشه از معانی مختلفی که برایش تصور می رود، فراتر می رود

این ویژگی قابلیت و توانایی را متوجه زبان می داند. از نظر دریدا نیز حذف مدلول موجب خلاقیت زبان می شود. بنابراین ما در سخنان خضر با موسی با متنی مواجه هستیم که با حذف مدلولها یا پیش معناها بستر مناسب برای تعامل معناهای دیگر فراهم میشود.

در بررسی های به عمل آمده تاکنون عمده پژوهش های صورت گرفته با رویکرد واسازی به متون ادبی و بلاغی اختصاص داشته است و تاکنون پژوهشی با رویکرد بررسی واسازانه قصهای از قرآن کریم صورت نگرفته است.

گزارشی از قصه

داستان همراهی موسی با خضر از آیه 66 سوره کهف شکل میگیرد. اما پیش از این آیات اشاره میشود که موسی به همراه دوست خود برای رسیدن به »محل تلاقی دو دریا« تلاش میکردند. عنصر کشف و دستیابی به حقیقت در آغاز قصه به گونه ای ترسیم می شود که در هنگام دستیابی به دریا عنصر تعلیق پدید میآید: آن ها وقتی به محل تلاقی آن دو دریا رسیدند، ماهی خود را -که برای تغذیه همراه داشتند-فراموش کردند - آیه:. - 61 موسی اصرار دارد که به ماهی دست یابند، اما ماهی به طرز شگفتآوری راه خود را در دریا پیش گرفت! . - 63 - « آن ها برای رسیدن به ماهی از همان راه بازگشتند و سپس بندهای از بندگان خداوند را یافتند که رحمت و علم فراوانی1 از سوی خداوند به او داده شده بود - . - 65 موسی به خضر می گوید: »آیا ]اذن میدهی که[ من تو را ]در این هدف[ پیروی کنم که از آنچه به تو آموختهاند، مایه رشدی به من بیاموزی؟« - آیه. - 66 پاسخ خضر منفی است، زیرا از نظر وی موسی فاقد شکیبایی است - آیه. - 67 دلیل پاسخ منفی خضر این است که »چگونه میتوانی در برابر چیزی که از رموزش آگاه نیستی شکیبا باشی؟! - 68 - « اما موسی تعهد می کند که شکیبا باشد. خضر برای او در همراهی خود شرطی قائل میشود. اینکه از اعمال وی پرسش نکند و صبر پیشه کند. تا خود آنچه را از رموز پنهان میخواهد به او بگوید.آن ها ابتدا سوار کشتی میشوند. خضر شکافی در کشتی ایجاد کرد. موسی میگوید: آیا آن را شکافتی تا سرنشینانش را غرق کنی؟ به راستی که کاری بسیار زشت کردی! - آیه . - 71 خضر نیز به او تعهدش را گوشزد میکند و موسی از فراموشکاری خود پوزش میخواهد.

پس از آن به نوجوانی رسیدند، خضر او را کشت. موسی بار دیگر گفت: آیا شخص بیگناهی را بدون آنکه کسی را کشته باشد، کُشتی؟ به راستی که کاری بسیار ناپسند مرتکب شدی! - آیه . - 74 خضر هر بار در پاسخ به ابهامات موسی وی را به شکیبایی دعوت می کند. بار دیگر به راه می افتند تا به روستایی می رسند. آنها از مردم روستا خواستند که به ایشان غذا دهند؛ ولی اهالی روستا از مهمان کردن آن دو خودداری کردند؛ - بااین حال - در آنجا دیواری یافتند که میخواست فروریزد و خضر-آن مرد عالم- آن را برپا داشت. - موسی - گفت: - »لااقل - میخواستی در مقابل این کار مزدی بگیری!. - 77 -

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید