بخشی از مقاله
چکیده :
هدف از پژوهش حاضر تعیین رابطه میان هوش هیجانی - EQ - و میزان موفقیت در اجرای مدیریت کیفیت جامع در صنایع استان قم بوده است . روش تحقیق ، توصیفی از نوع پیمایشی است و جامعه آماری شامل کلیه کارکنان صنایع مختلف استان قم می باشد که کل جامعه آماری 35842 نفر بوده است روش نمونه گیری در این پژوهش تصادفی است . حجم نمونه تعداد 172 نفر از کارکنان صنایع مختلف استان قم می باشد .
ابزار تحقیق پرسشنامه ی محقق ساخته است . جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آمار توصیفی و استنباطی - آزمون های من ویتنی ، آزمون همبستگی کندال و آزمون فریدمن - استفاده شده است .
نتایج نشان داد که :فرضیه ی فرعی اول مبنی بر تائید مولفه های درون فردی هوش هیجانی بر اجرای مدیریت کیفیت جامع ، فرضیه ی دوم یعنی اثر مولفه های سازگاری هوش هیجانی بر اجرای موفق مدیریت کیفیت جامع نیز ، فرضیه ی فرعی سوم یعنی وجود اثرات مثبت مولفه های خلق و خوی عمومی هوش هیجانی بر اجرای موفق مدیریت کیفیت و فرضیه ی فرعی چهارم این پژوهش مبنی بر اثرات مثبت مولفه های میان فردی هوش هیجانی بر اجرای موفق مدیریت کیفیت جامع با اطمینان 99 درصد مورد تائید قرار می گردد . این رابطه به میزان 43/7 درصد می باشد که در سطح خطای یک درصد معنادار می باشد .. بنابراین وجود ارتباط میان این دو متغییر یعنی هوش هیجانی و مدیریت کیفیت جامع پذیرفته می شود .
مقدمه :
مدیریت کیفیت جامع یکی از مفاهیم مدیریتی نوین است - بایزیت ،TQM . - 2003 فلسفه ای از مدیریت است که رضایت مشتری ، بهبود مستمر ، کار تیمی و خود شکوفائی را تسهیل می نماید - ویلیامز ،. - 1994 و در جستجوی بهبود مستمر کیفیت عملکرد در کیفیت همه ی فرایندها ، محصولات و خدمات یک سازمان با این هدف بنیادین که به رضایت و وفاداری مشتریان دست یابد می باشد
بعد از ارائه TQM در ژاپن ، بسیاری از سازمانها در دیگر کشورها به اقتباس از این فلسفه مدیریتی پرداختند - فردریکسون ،. - 2004 اقتباس این رویکرد به آن دلیل بود که اعتقاد موجود ، کیفیت را به عنوان یک سلاح استراتژیک اثربخش برای بهبود بهره وری می دانست
اگرچه در مورد TQM به عنوان یک فرایند اثربخش برای بهبود عملیات سازمانی توافق وجود دارد ولی بحث بر سر آن است که ارزشها و اصول اساسی آن هنگامی تضمین خواهد گردید که فرایند اجرای آن بر مبنای مطالعات دقیق و جامع باشد . به همین دلیل محققان در حال مطالعه جهت چگونگی ارتقای اجرای موفق TQM هستند - پاکارد،. - 1995 محققان بسیاری بر اهمیت ذهنیت انسانی در TQM نه صرفا به عنوان یک بزار تاکید کرده اند . در حقیقت عامل انسانی در بسیاری از مواقع تغییر را اگر غیر ممکن نسازد می تواند آن را با مشکل مواجه نماید .
مولفه های اصلی هوش هیجانی و اجتماعی وعوامل تشکیل دهنده آنها براساس دیدگاه بار-اون عبارتند از:
الف - مولفه های درون فردی - شامل : خودآگاهی عاطفی ، جراتمندی، حرمت نفس ، خود شکوفائی ، استقلال عمل -
ب - مولفه های سازگاری - شامل : آزمون واقعیت ، انعطاف پذیری ، حل مساله -
ج - مولفه های خلق و خوی عمومی - شامل : خوش بینی ، نشاط -
د - مولفه های میان فردی - شامل : هم حسی ، مسئولیت اجتماعی ، روابط بین فردی -
ه - مولفه های کنترل تنش ها - شامل : تحمل تنش ها ، کنترل تکانه ها -
اهمیت و ضرورت تحقیق :
پیشرفت حرفه ای سازمان مرتبط با مفاهیم هوش عاطفی می باشد . ارزش خودآگاهی و خود مدیریتی ایجاد رابطه ، دریافت شهودی و عوامل احساسی در زندگی کاری غیر قابل تردیدند . در سازمان های امروزی جائی که تیم های کاری برای موفقیت حیاتی هستند . مدیران و کارکنان می توانند روحیه تیمی و توانمندسازی محیط کاری را با بهبود مشخصه های هوش عاطفی ایجاد کنند .
اهداف تحقیق :
هدف اصلی این پژوهش عبارت است از : تعیین رابطه ی ابعاد هوش هیجانی با میزان موفقیت مدیریت کیفیت جامع فرضیه های تحقیق :
الف - فرضیه اصلی : هوش هیجانی بر فرایند کیفیت جامع اثرگذار است .
ب - فرضیات فرعی :
-1 هرچه میزان مولفه های درون فردی هوش هیجانی در کارکنان بیشتر باشد فرایند مدیریت کیفیت جامع موفقیت بیشتری خواهد داشت .
- 2 هرچه میزان مولفه های سازگاری هوش هیجانی در کارکنان بیشتر باشد فرایند مدیریت کیفیت جامع موفقیت بیشتری خواهد داشت .
- 3 هر چه میزان مولفه های خلق و خوی عمومی هوش هیجانی بیشتر باشد فرایند مدیریت کیفیت جامع موفقیت بیشتری خواهد داشت .
- 4 هر چه میزان مولفه های میان فردی هوش هیجانی در کارکنان بیشتر باشد فرایند مدیریت کیفیت جامع موفقیت بیشتری خواهد داشت .
- 5 هر چه میزان مولفه های کنترل تنش در کارکنان بیشتر باشد فرایند مدیریت کیفیت جامع موفقیت بیشتری خواهد داشت .
مفاهیم و اصول مهم و اساسی مدیریت کیفیت جامع مدیریت کیفیت جامع فرایندی است متمرکز بر روی مشتریها ، کیفیت محور، مبتنی بر حقایق ، متکی بر سیستم ها که برای دستیابی به اهداف استراتژیک یک سازمان از طریق ارتقای مستمر فرایندها ، توسط مدیریت ارشد سازمان رهبری می شود
متعاقب ارائه مدیریت کیفیت جامع در ژاپن ، بسیاری از سازمان های کشورهای دیگر این فلسفه مدیریتی را اتخاذ نمودند
مدیریت کیفیت جامع به این دلیل اتخاذ می گردید که در مجموع بر این عقیده استوار بود که کیفیت سلاح استراتژیک اثربخشی برای بهبود بهره بری است
در حالیکه بر این نکته که مدیریت کیفیت جامع فرایندی اثربخش برای بهبود عملیات سازمانی است توافق وجود دارد ولی آقای پاکارد اینگونه بحث می نماید که ارزش مدیریت کیفیت جامع زمانی می تواند تضمین شده به حساب آید که از یک فرایند اجرای سنجیده و جامع عبور نماید . بنابراین محققان در حال بررسی این موضوع می باشند که چگونه می توان اجرای مدیریت کیفیت جامع را ارتقا داد .
مفهوم کیفیت :
ریشه در کار متخصصین صنعتی دارد . اهمیت کیفیت در صنعت در دهد های 1940 و 1950 مورد توجه قرارگرفت . تلاش های اولیه روی بخش تولید متمرکز بود ، بعدها بخش های خدماتی را نیز در بر گرفت . فیگنبام در سال 1951 تعریف گویایی از کیفیت ارائه داد :
کیفیت مفهوم وسیعی دارد که تمام بخش های مختلف سازمان نسبت به آن متعهد هستند و هدف آن افزایش کارائی کل مجموعه است به طوری که مانع پدید آمدن عوامل منحل کیفیت شود و هدف نهایی آن مطابقت کامل با مشخصات مورد نیاز مشتری با حداقل هزینه برای سازمان است که منجر به افزایش قابلیت رقابت می شود
جدول 1-1 اصول ، رویه ها و فنون کیفیت جامع