بخشی از مقاله

خلاصه
شهر مجموعه اي مرکب از عوامل طبيعي ، مصنوعي ، اجتماعي و محيط هاي ساخته شده به وسيله انسان است .
وجود عوامل طبيعي و مصنوعي دروني و پيراموني شهر ها و سياستهاي شهرسازي اعمال شده بر شهر ها تاثير بسزايي در شکل و فرم شهر به لحاظ انسجام و پيوستگي بافت شهري يا عدم پيوستگي و پراکندگي بافتهاي شهري و يا حتي انفکاک قسمتهاي مختلف شهر دارد. از سوي ديگر اين انسجام يا پراکندگي ويا انفکاک که ناشي از هريک از عوامل مذکور مي باشد ، مي تواند درکالبد شهر آثار مثبت و منفي بر روي رفتارهاي اجتماعي ، اقتصادي ، زيست محيطي ، ترافيکي و به طور کلي کيفيت زيست و سکونت ساکنان آن شهر يامنطقه بگذارد. در اين نوشتار سعي گرديده تا با روش تحقيق کاربردي،استقرايي،کيفي،توصيفي ، و با انجام مطالعه موردي کتابخانه اي وتوزيع پرسشنامه بصورت ميداني به بررسي زواياي مختلف و اثرات بزرگراه آيت اله سعيدي و خط آهن تهران جنوب که باعث انفکاک در بافت شهري چهاردانگه گرديده به عنوان نمونه موردي بپردازد . در اين راستا اقدام به توزيع ٣٨١ پرسشنامه در سطح محلات شهر نموده که بر اساس تحليل انجام پذيرفته نتايج حاصله مبين اين موضوع است که عبور بزرگراه ها و جاده هاي بين شهري از درون شهر ها هرچند باعث رونق اقتصادي شهر ميگردد ، ليکن چنانچه به هنگام برنامه ريزي شهري آثار مثبت و تبعات منفي آن تواما مورد ملاحظه قرار نگيرد و براي آن راهکارهاي اجرايي ارايه نگردد، تاثيرات مخرب و ماندگاري را در محيط باقي مي گذارد.
واژه هاي کليدي: انفکاک بافت شهري، پراکندگي بافتهاي شهري ، کيفيت زيست و سکونت ، شهر چهاردانگه
١. مقدمه
شهر مجموعه اي مرکب از عوامل طبيعي ، مصنوعي ، اجتماعي و محيط هاي ساخته شده به وسيله انسان است . که بنا به مقتضيات و نياز هاي بشري در محلي با توجه به پتانسيل هاي آن منطقه به فرم و اشکال مختلف احداث و ايجاد مي شود . وجود عوامل طبيعي و مصنوعي درون و پيرامون شهر ها وسياستهاي شهرسازي اعمال شده بر شهر ها و مسايل اقتصادي،اجتماعي تاثير بسزايي در شکل و فرم شهر به لحاظ انسجام و پيوستگي بافت شهري يا عدم پيوستگي و پراکندگي بافتهاي شهري و يا حتي انفکاک قسمتهاي مختلف شهر دارد. از سوي ديگر اين انسجام يا پراکندگي ويا انفکاک که ناشي از هريک ازعواملمذکور مي باشد ، مي تواند درکالبد شهر آثار مثبت و منفي بر روي رفتارهاي اجتماعي ، اقتصادي ، زيست محيطي ، ترافيکي و به طور کلي کيفيت زيست و سکونت ،ساکنان آن شهر يامنطقه بگذارد .
امروزه توجه به محيط هاي سکونت گاهي انساني به عنوان زيستگاه اصلي مردم ، روز به روز در حال افزايش است به طوري که اين محيط ها در وهله اول ابزار مهمي براي توسعه انواع شاخص هاي زندگي نظير سلامت ، خانواده ،کار يا فراغت و ... را فراهم مي آورند . دوم اينکه ،جمعيت زيادي در نواحي به شدت شهرنشين شده زندگي مي کنند و يا در آينده اي نزديک زندگي خواهند کرد که مي بايست به کيفيت محيط سکونت آنها توجه ويژه شود
(رفيعيان ،١٠،١٣٩١). رشد سريع شهر نشيني دردهه هاي اخير و بي توجهي به ابعاد کيفي زندگي انسان ، پيامدهاي نامطلوبي بر سطح سلامت فردي و اجتماعي جامعه و زندگي شهري گذاشته است .سنجش وضعيت موجود کيفيت زندگي در شهرها با توجه به عوامل بيروني نظير فناوري توليد ، زير ساختها ، روابط اجتماعي ، نهادهاي اجتماعي
(عوامل دروني ) ، محيط زيست و مانند آنها تحت تأثير قرار مي گيرد . به طور کلي ، کفيت زندگي ، علاوه بر مسائل اقتصادي ، نگراني هاي اجتماعي و محيط زيست را نيز مد نظر قرار مي دهد . با وجود اين انديشمندان برنامه ريزي به ويژه برنامه ريزان شهري اعتقاد دارند برنامه ريزي ها بايد همسو با بهبود کيفيت زندگي باشند . از طرفي ، بهبود کيفيت زندگي مي تواند زمينه هاي ديگر توسعه مانند توسعه اجتماعي ، اقتصادي ، کالبدي و خدماتي را به همراه داشته باشد .
چون بهبود کيفيت زندگي در هر جامعه اي ، يکي از مهمترين اهداف سياست هاي عمومي آن جامعه است . در طول سه دهه اخير ، کيفيت زندگي ، به عنوان جانشيني براي رفاه مادي ، به اصلي ترين هدف اجتماعي کشورهاي مختلف تبديل شده است . (فرض علي سالاري سردري و همکاران ،١٣٩٣ ،٥٣) کيفيت محيط نه تنها به حوزه ي برآورده سازي نيازهاي مادي انساني توجه دارد ، بلکه تامين و ارتقاي ظرفيت هاي اجتماعي و توسعه هاي اجتماعات براساس الگو هاي رفتار اجتماعي را در نظر دارد . بنا بر اين بهبود و ارتقاي کيفيت محيط سکونت ، به مثابه يکي از اهداف اصلي سياست گذاران و برنامه ريزان شهري در پايش سياستهاي عمومي تبديل شده است ( خادم الحسيني و ديگران ،١٣٨٩،١) .
مساله اصلي که در اين تحقيق مورد بررسي و پژوهش قرار مي گيرد ، ارزيابي اثرت ناشي از انفکاک و پراکندگي بافتهاي شهري بر روي فاکتورهاي مربوط به کيفيت زيست و سکونت است ، در اين نوشتار، شهر چهاردانگه از آن جهت که يکي ازنزديک ترين نقاط سکونتي اقماري شهر تهران است مورد مطالعه ، تحقيق و بررسي قرار مي گيرد . شهر چهار دانگه از توابع شهرستان اسلامشهر با حريمي به وسعت ١٩٠٠ هکتار و محدوده ٥٥٠ هکتاري مي باشد. بزرگراه آيت اله سعيدي (جاده ساوه ) از عناصر اصلي و استخوان بندي شهر با عرض متغير ٤٥ الي ٨٦ متر (٨٦ متري اصلاحي )مي باشد، که به موازات خط آهن تهران جنوب ازشمال شرق به جنوب غرب شهر امتداد دارد. که عملا شهر را به دو بخش جداگانه تقسيم کرده است . اين دو عامل تاثيرات اجتماعي، اقتصادي ، ترافيکي بر روي زندگي ساکنين و شهر گذاشته است .
بنا بر اين با توجه مطالب مطرح شده موضوع اصلي و پرسش اين تحقيق اين است که انفکاک و پراکندگي بافتهاي شهري چه آثاري بر ابعاد مختلف کيفيت زيست و سکونت ساکنين شهر ها دارد ؟
٢. روش تحقيق
در فرايند تحقيق حاضر از مجموعه اي از روشها استفاده شده است . روش تحقيق به لحاظ هدف از انجام اين پـژوهش کاربري و به منظور ارايه راهکاريي براي کاهش اثرات منفي انفکاک بافتهاي شهري مـي باشـد. و بـه لحـاظ فراينـد اجـراي پژوهش از روشهاي کيفي استفاده شده است . همچنين از منظر منطق روش تحقيق اين پژوهش اسـتقرايي اسـت ، و روش پژوهش توصيفي از نوع مطالعات موردي بوده که بدين منظور شهر چهاردانگه در نظر گرفته شده است . همچنين به منظـور جمع آوري اطلاعات از دو روش کتابخانه اي و تنظيم پرسشنامه و عمليات ميداني استفاده شده است .
٣. انفکاک و پراندگي بافت شهري
پس از جنگ جهاني دوم عمده ترين الگوي رشد شهري ، الگوي شهر ماشيني وبه صورت پراکنش شهري بوده است ؛ الگويي که به صورت کم تراکم و گسترش حومه اي رخ داده است و پيامد هاي ناگوار زيادي را همچون نابودي زمينهاي کشاورزي و مشکلات خدمات رساني و زيست محيطي به دنبال داشته است .بروز اين نارسايي ها سبب شده است تا کشورهاي توسعه يافته از دهه ي ١٩٧٠، به منظور انطباق با پارادايم توسعه ي پايدار درجستجوي الگوي پايدار تر شهر باشند . در همين راستا جهت دستيابي به تراکم هاي بالا ، توسعهي دروني شهر ها ، کاهش مصرف زمين ، کاهش مصرف انرژي ، کاهش آلودگي هاي زيست محيطي ودسترسي کامل شهروندان به خدمات شهري ،الگوي شهر فشرده معرفي شده است (رهنماوعباس زاده ،١٣٨٧ :٦١ ).
بسياري از افراد عقيده دارند که پراکندگي شهري يک پديده جديد و معاصر است ، اما در واقع قدمت آن به عصر کهن برميگردد. رابرت براگمن (٢٠٠٥) در کتاب خود تحت عنوان تاريخچه جمع و جور چنين ادعا مي کند که پراکندگي شهري همواره همراه ما بوده است . تراکم کم ، مناطق مسکوني برنامه ريزي نشده ، از انقلاب شهري تا به امروز بيان گر اين موضوع است . براگمن بيان ميکند طبقه مرفه سلسله مينگ به عنوان يکي از طولاني ترين سلسله هاي چين در قرن چهاردهم خارج از شهر و در حومه آن و به شکل زندگي ويلايي سکونت داشته اند که اين ويژگي با رم باستان مشترک بوده است .
اوينگ (١٩٩٤) ، در تحقيقي با عنوان " ويژگيها ،علل ،واثراتپراکندگي: بررسيمنابع . مسائل محيطشهري" به اين نتيجه رسيده که پرآکندگي شهري اثرات منفي در کيفيت هوا و بهداشت عمومي ، که بر سلامت انسان تاثير گذار است ، دارد. و مردم بر اثر آن با مشکلات سلامتي مانند آسم ، بيماريهاي قلبي و ريوي مواجه شده و رنج مي برند.
اوينگ و همکاران (٢٠٠٣)، در پژوهشي تحت عنوان " رابطه پراکندگي شهري و فعاليتهاي بدني ، چاقي و عوارض آن " به اين نتيجه ميرسد که اکولوژيک فرم شهري ميتواند به طور قابل توجهي با برخي از انواع فعاليتهاي بدني و برخي از نتايج سلامت همراه باشد.
رشد شتابان شهر نشيني باعث عدم انسجام در ساختار فضايي و قطبي شدن يک يا چند کانون شهري شده است . اين تغييرات نحوه چيدمان کاربري ها درشهر ، تراکم ساختماني و جمعيتي ، شبکه حمل ونقل را شامل مي شود .درنتيجه الگو هاي شهري متفاوت با ساختار فضايي و سيستم حمل و نقلي مرتبط با آن بوجود مي آيد
( ٢٠٠٩,Rodrigue et al)
شهر هاي پراکنده با تراکم نسبي پايين ، عدم پيوستگي فضايي فعاليت ها ، مسافت طولاني سفر ها و در نتيجه وابستگي به اتومبيل کيفيت زندگي را در محيط هاي شهري کاهش مي دهند و هزينه هاي اجتماعي اقتصادي و زيست محيطي نظير مصرف بيش از حد انرژي و آلودگي هوا و صدا ، هزينه سفرهاي روزانه وتأمين زير ساختهاي عمومي رابه دنبال دارد رويا اطمينان و علي سلطاني (١٣٩٢) در پژوهشي تحت عنوان " تاثير توسعه پراکنده مناطق شهري بر الگوي سفرهاي روزانه ساکنين شهرها " انجام داده اند به اين نتيجه رسيده اند که شاخصهاي پراکندگي شهري (فاصله محل سکونت تا محل کار ، فاصله محل سکونت تا مراکز خريد ، فاصله محل سکونت تا محل تفريح ) در افزايش استفاده از خودرو شخصي نقش بسزايي داشته است . اين امر نقش مديران و برنامه ريزان شهري در اتخاذ تصميمات شايسته و توجه به توسعه پايدار شهر ي درجهت کاهش سفر با وسايل نقليه موتوري را تأييد ميکند .
از جمله مسايل تاثيرگذار بر موضوع کيفيت زيست و سکونت که خود متاثر از گسستگي و پراکندگي بافتهاي شهري است ، تراکم جمعيتي است در مطالعه اي که بر اساس تحقيقات ملي در انگلستان انجام شد اين نتيجه حاصل آمد که در مناطق شهري با تراکم جمعيتي پايين تناوب سفرها بيشتر و در مناطقي با تراکم جمعيتي بالا تناوب سفرها کمتر مي باشد از سوي ديگر مطالعه ديگري بيانگر عدم وجود رابطه بين تراکم جمعيتي و تناوب سفر بوده (٢٠٠٢, Ewing and et al).
پس از انقلاب صنعتي ، رشد جمعيت و هجوم روستاييان به شهر ها موجبات ايجاد کلان شهر ها و رشد و توسعه بافتهاي شهري را پديد آورد . که عمدتا بصورت پراکنده و در جهت گسترش افقي شهر ها شکل گرفت . توسعه ي پراکنده و گسترش افقي شهرها سبب بروز اختلالات مختلف اجتماعي اقتصادي و کالبدي در پيکره ي شهرها شده است .بنابراين طي دهه هاي اخير فرم هاي مختلف شهري در کانون توجه برنامه ريزاني قرار مي گيرد که همگي درحرکت به سمت توسعه ي پايدار اتفاق نظر دارند و الگوي زندگي شهري را هرچه بيشتر به سمت الگوي زندگي ماشين مدار سوق داد به نحوي که ساکنين شهر ها براي انجام فعاليتهاي اجتماعي روز مره خود مانند آمد شد در مسير محل کار تا سکونت و يا محل تحصل و خريد ناچار به استفاده از خودرو و اتو مبيل گردند. مطالعات متعدد انجام شده درکشور نشان دهنده ي تسلط مدل رشد و گسترش افقي بر روند توسعه شهري در شهرهاي ايران است که منجر به شکل گيري شهر هاي پراکنده شدهاست .يکي از مهمترين نتايج اين مدل توسعه ،بلعيده شدن اراضي زراعي و باغي پيرامونشهري مي باشد. (کرامت اله زياري و همکاران ،
١٣٩١،٢١٥).بر اساس بررسي هاي انجام شده در شهر يزد در ارتباط با وضعيت توسعه ي فيزيکي شهر ، جمعيت شهر يزد از سال ١٣٣٥ تا ١٣٨٠ حدود ٦ برابر شده ، اما مساحت آن به بيش از ١٦ برابر افزايش يافته است (شماعي،١٣٨٢،١٩) گسترش افقي شهر در طي دهه هاي اخير به گونه اي رخ داده است که نيمي از مساحت اين گسترش کاذب بوده و نياز ي به آن نبوده است و براي ٢٥ سال آتي نيز اين شهر به هيچ گونه افزايش و سعتي نياز ندارد ( تقوايي و سرايي ، ١٣٨٥ ، .(195
پراکندگي ، اصطلاحي ا ست درمعناي رشد سريع و پراکنده ي نواحي شهري ، که در برخي موارد تا نواحي روستايي کشيده ميشود . اين الگو گرد هم آمدناتفاقيمسکنباتراکمکمرانشانميدهد( رهنماو عباس زاده ، ١٣٨٧). پراکندگي در تعريفي ديگر عبارت است از پراکنده شدن بافت رشد يافته ي يک شهر و حومه هاي آن برروي اراضي روستايي اطراف يک ناحيه شهري (عباس زادگان و رستم يزدي ، ١٣٨٧، ٣٤) . در جايي ديگر از تعبير پراکنده رويي چنين تعريف ميگردد که پراکنده رويي شهري نوعي گسترش افقي شهر است که گاه سياست گذاري فضايي را با چالش مواجه مي نمايد . ( پارسي و فرمهيني فراهاني ، ١٣٩٣ :٥٠).
رابرت کوان پراکندگي و انفکاک بافت شهري را ساخت و سازهاي کم تراکم و عمدتا مسکوني که بعنوان توسعه بيروني يک منطقه شهري ايجاد مي شوند و توسعه اي که در فاصله اي دور تر از فاصله امکان پذير براي پياده روي ايجاد مي شود ، دانسته است (کوان ، ١٣٨٩ : ٦٣١-٦٣٣). با توجه به اينکه تعريف مشخص و واحدي براي پراکندگي بافتهاي شهري نمي باشد ، بسياري از نظريه پردازان اقدام به ارايه الگوهايي براي پراکندگي نموده اند که براي نمونه مي توا ن به الگوي فانگ و همکارانش اشاره کرد ، فان و همکارانش ، چهار الگوي پراکنده رويي را در شهر پکن کشف کرده اند :
١) توسعه هاي تصادفي در لبه هاي شهر ٢) توسعه هاي نواري در طول و ميان بزرگراه ها ٣) توسعه هاي پخش شده در زمين هاي صنعتي ٤)توسعه هاي جسته گريخته و گره وار مناطق مسکوني و صنعتي (٤٧٠-٢٠٠٧٤٦٩,.Fang et al).
در اين پژوهش مراد از پراکندگي بافت شهري انفکاک محلات شهري و عدم ارتباطات شهري و جدايي کالبدي بين محلات است به نحوي که يا محلات فاقد دسترسي هاي مناسب بين يکديگر بوده و يا حد فاصل دو محله شهري با کاربريها و اراضي غير شهري پرشده باشد و يا به واسطه عوامل طبيعي يا مصنوعي بافت شهري به دو يا چند پاره تقسيم شده باشد مي باشد.
٤. کيفيت زيست و سکونت
زيستگاه انساني هنگامي مي تواند بيشترين مطلوبيت را براي انسان دربر داشته باشد ، که انتظارات وي را در ابعاد مختلف ، زيست محيطي ، اجتماعي ، کالبدي ، اقتصادي و ... برآورده سازد . چنانچه هر يک از اين عوامل ، در محيط زندگي يک فرد ، فاقد کيفيات مطلوب باشند ، بر احساس و ادراک وي از فضا و در نتيجه بر سطح رضايت مندي او از محيط زندگي تاثير گذار خواهد بود. (براتي و کاکاوند، ١٣٩٢ : ٢٥) کيفيت زيست وسکونت از جمله کميت هايي است که به منظور ارزيابي آن مي بايست از شاخص هاي ذهني حاصل از ارزيابي ادارک و ميزان رضايت شهروندان از زندگي شهري و محيط سکونت آنان بدست آورد. تا از اين روش بتوان به وسيله اي براي اندازه گيري ميزان رضايت مندي و بهره مندي شهروندان از ويژگي هاي محيطي ، اجتماعي ، فرهنگي ، اقتصادي و کالبدي محيط سکونت دست يافت . بهبود کيفيت زندگي در هر جامعه اي ، يکي از مهمترين اهداف سياست هاي عمومي آن جامعه است .در طول سه دهه اخير ، کيفيت زندگي ،به عنوان جانشيني براي رفاه مادي ، به اصلي ترين هدف اجتماعي کشورهاي مختلف تبديل شده است .(Schmitt,2000 )
با مراجعه به فرهنگ لغات ملاحظه مي کنيم ، معناي لغوي واژه کيفيت در فرهنگ زبان فارسي عميد " چگونگي ، چوني ، صفت و حالت چيزي " عنوان شده است . (عميد ، ١٣٦٣، ١٠٢٤) فرهنگ زبان انگليسي آکسفورد نيز چهار معنا براي واژه کيفيت ارايه کرده که عبارتند از : ميزان خوبي و ارزش چيزي ؛ درجه خوبي و کمال چيزي به طور کلي ، مشخصات و خصوصيات ؛ جنبه هاي ويژه و متمايز (١٩٨٩,١٠٢٣, Oxford).
کيفيت محيط را مي توان به عنوان بخش اساسي از مفهوم گسترده تر کيفيت زندگي تعريف کرد
( ١٣, ٢٠٠٢ , RIVM ) . کيفيت محيط نه تنها به حوزه برآورده سازي نيازهاي مادي انساني توجه دارد ، بلکه تامين و ارتقاي ظرفيت هاي اجتماعي و توسعه اي اجتماعات بر اساس الگوهاي رفتار اجتماعي را در نظر دارد . بنا بر اين بهبود و ارتقاي کيفيت محيط مسکوني ، به مثابه يکي از اهداف اصلي سياست گذاران و برنامه ريزان شهري در پايش سياست هاي عمومي تبديل شده است ( خادم الحسيني و ديگران ، ١٣٨٩ ، ١). کيفيت محيط شهري عبارت است از شرايط اجتماعي - فرهنگي و کالبدي محيط شهري که نشاندهنده ي ميزان رضايت يا عدم رضايت شهروندان از آن محيط مي باشد ؛ در واقع يک محيط باکيفيت بالا ، حس رفاه و رضايتمندي را به جمعيتي که در آن ساکن اند به واسطه ويژگي هايي که ممکن است فيزيکي ، اجتماعي يا نمادين باشند ، منتقل مي کند .( Lansing and Marans به نقل از ١٩٩٩٧,Van poll؛ بهرامي نژاد ، ٤٤، ١٣٨٢).
از جمله مسايل تاثيرگذار بر موضوع کيفيت زيست و سکونت که خود متاثر از گسستگي و پراکندگي بافتهاي شهري است ، تراکم جمعيتي است در مطالعه اي که بر اساس تحقيقات ملي در انگلستان انجام شد اين نتيجه حاصل آمد که در مناطق شهري با تراکم جمعيتي پايين تناوب سفرها بيشتر و در مناطقي با تراکم جمعيتي بالا تناوب سفرها کمتر مي باشد (اطمينان و سلطاني، ١٣٩٢، ٦٥ ) از سوي ديگر مطالعه ديگري بيانگر عدم وجود رابطه بين تراکم جمعيتي و تناوب سفر بوده (٢٠٠٦ , in Hall , ١٩٩٦ , Ewing )
در اين پژوهش منظور از کيفيت زيست و سکونت در واقع همان بررسي ميزان رضايت مندي ساکنين از محيط سکونت از نظر رفاه اجتماعي ،امنيت ، دسترسي به خدمات عمومي ، و ميزان لزوم استفاده از خودرو شخصي در کارهاي روزمره مي باشد.
٥. موقعيت مکاني شهرچهاردانگه
 قرارگيري در جنوب غربي شهر تهران ، دربخش چهاردانگه از توابع شهرستان اسلامشهر
 مساحت حريم شهر١٩٠٠هکتارو محدوده آن ٥٥٠ هکتار
 ساختار و شکل گيري شهر چهاردانگه : به صورت خطي و مجاور بزرگراه آيت اله سعيدي
٥.١. ويژگي هاي شهر چهاردانگه :
ساختار شهر چهاردانگه را به سه بخش مي توان تقسيم کرد.
 فضاي سبز ( باغات و اراضي کشاورزي ) بخش شمال و شمال غربي .
 بافت پر شهري (مسکوني و فعاليت ) وکارگاه ها و صنايع که در پيرامون جاده ساوه ( بزرگراه آيت اله سعيدي ) و ريل راه آهن شکل گرفته اند.
 باغات واراضي کشاورزي که به همراه صنايع خرد در بخش هاي جنوبي محدوده قانوني واقع شده اند.
موقعيت شهر چهاردانگه در استان تهران و شهرستان اسلامشهر
٥.٢. بررسي وضعيت کالبدي شهر چهاردانگه

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید