بخشی از مقاله

چکیده:

آمایش مناطق مرزی در ایران، به دلیل وجود مرزهای طولانی و قرارگیری بیش از نیمی از استانهای کشور در مرزهای بین-المللی با کشورهای همجوار، از جایگاه ویژهای در نظام برنامهریزی کشور برخوردار است. بنابراین، هدف این مقاله، ضمن تبیین جایگاه آمایش مناطق مرزی در نظام برنامهریزی کشور؛ شناخت عناصر و مؤلفه آن، چگونگی ارتباط این عناصر با دیگر عناصر نظام برنامهریزی کشور و شناخت اهمیت و ضرورت پرداختن به آمایش مناطق مرزی است.

به تبع شرایط اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی کشور چالشها و مشکلاتی فراروی نظام ارزیابی محیط زیست کشور وجود دارد که بررسی و شناسایی آن میتواند باعث تعیین راهکار در جهت ارتقاء نظام ارزیابی محیط زیست کشور گردد. نتایج حاصل از این مطالعه نشان میدهد که خوشبختانه فرایند ارزیابی اثرات محیط زیستی در کشور از بعد قوانین و مقررات از جایگاهنسبتاً خوبی برخوردار است، لیکن در بخشهای مختلف اجرایی از قبیل دستگاههای اجرایی، مجریان طرحها و پروژهها، مشاورین و کارشناسان ضعفها و چالشهایی وجود دارد که جهت رفع این مسائل توانمندسازی نظام ارزیابی محیط زیستی کشور به صورت جامع و فراگیر در کلیه بخشهای مختلف ضرورت دارد.

استان کردستان به دلیل شرایط خاص خود چه از لحاظ سیاسی و منطقهای و چه از لحاظ طبیعی و ویژگی های اقلیمی دارای پتانسیل فوقالعادهای برای بهرهبرداریهای سیاسی و طبیعی از منطقه است. بهرهگیری از این پتانسیلها علاوه بر اینکه باعث خودکفایی منطقه از هر لحاظ و موجب نیل به توسعهی پایدار میشود. میتواند یک محیط امن برای سرمایگذاران داخلی و خارجی در همهی زمینههای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی باشد. اما متاسفانه تاکنون در نظام آمایشی و برنامهریزی کشور توجه چندانی به آن نشده است.

مقدمه:

کشور ایران دارای حدود شش دهه سابقه رسمی برنامهریزی عمرانی است و برنامهریزی در خلال این مدت بهطور عام و آمایش سرزمین به تبعیت از شرایط اقتصادی، اجتماعی و سیاسی همواره با تغییرات و دگرگونیهایی همراه و فراز و نشیبهای بسیار زیادی را شاهد بوده است. لذا شناخت این تحولات برای رسیدن به راهکارهای عملی و رفع تنگناها و موانع فراروی آمایش سرزمین بسیار حیاتی میباشد. بررسی سیر تحولات آمایش سرزمین طی سالهای گذشته از این واقعیت حکایت دارد که موضوع عدم تعادلهای منطقهای و عدم استفاده از قابلیتهای سرزمینی و به عبارتی توسعهنیافتگی بخشهای وسیعی از کشور همواره به عنوان یکی از مهمترین دغدغههای برنامهریزان چه قبل و چه بعد از انقلاب بوده است.

به همین دلیل نیز طی سالهای گذشته اقدامات گسترده چه در قالب طرحهای مطالعاتی یا تدوین قوانین و مقررات صورت گرفت، اما به دلایل مختلف، این اقدامات عقیم مانده و کماکان موضوع آمایش سرزمین و توزیع عادلانه فعالیتها و جمعیت در پهنه سرزمین در کانون توجهات برنامهریزان و تصمیمگیران کشور قرار گرفته است. توسعه و امنیت در مناطق مرزی، لازم و ملزوم یکدیگر است. همچنین، شدت عدم تعادل منطقهای میان مناطق مرزی و مناطق داخلی در ایران بر توسعه ملی تاثیرگذار است.

به عبارت دیگر، اگر چه توسعه نیافتگی در مناطق مرزی که منجر به ناامنی می- شود، اثرات خود را بر توسعه نیافتگی و ناامنی در کل کشور میگذارد. اما موانع ذهنی و عینی زیادی تاکنون باعث شده است این گونه تاثیرات منفی ادامه داشته باشد. آمایش مناطق مرزی سعی دارد این موانع را بردارد و با ارایه یک نوع برنامهریزی فضایی- راهبردی، توسعه یکپارچه و پایداری ملی را تحقق بخشد.

هدف کلی آمایش سرزمین یا برنامه ریزی فضایی سازماندهی فضایی ملی در عین بهره برداری خردمندانه از سرزمین در راستای چشم انداز بلند مدت توسعه در ابعاد گوناگون آن میباشد. در آغاز هزاره سوم، تحقق رشد اقتصادی، توجه به معضلات زیست محیطی و معادلات جدید ناشی از پدیده جهانی شدن، نیاز به برنامه ریزی فضایی را بیش از پیش محرز ساخته است. مشاهده تجربیات کشورهایی که از پیشینه طرحهای آمایش سرزمین برخوردارند و بهرهگیری از آنها می تواند در راستای تهیه طرح آمایش سرزمین و تحقق پذیری آن مؤثر واقع شود آمایش سرزمین برنامهای بلندمدت برای سازمان دهی بهینه زندگی انسان و فعالیتهای او در فضای جغرافیایی است و یکی از اسناد پایه نیل به توسعه پایدار و دربرگیرنده مجموعهی اهداف، راهبردها، سیاستها و برنامههای اجرایی است که توسط بخش دولتی، خصوصی و تعاونی در ابعاد مختلف طبیعی، انسانی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و کالبدی مطابق با جهتگیریهای کلان ملی انجام میگیرد.

هدف آمایش سرزمین، سازماندهی فضای جغرافیایی برای حفظ و بهرهبرداری خردمندانه از پهنه سرزمین است که بر پایه مزیتهای محیط طبیعی و انسان ساخت با رویکردی سیستمی و همه سونگر در چارچوب توسعه پایدار انجام می گیرد. این برنامه میکوشد جنبه های مختلف زندگی و فعالیتهای انسانی را مطالعه نماید و عدم تعادلهای موجود بین عناصر تشکیل دهنده فضای جغرافیایی را بشناسد و امکان تحقق توسعه فضایی همهجانبه و پایدار را فراهم سازد. نکته ای که در بیش از پنجاه سال نظام برنامهریزی کشور کمتر بدان توجه شده است.

متأسفانه نگرش حاکم در نظام برنامه ریزی کشور بیشتر تمرکز گرا، بخشینگر و کم توجه به توسعه متعادل مناطق کشور بر اساس ظرفیتهای طبیعی و انسانی آنها است. این روند موجب افزایش تضاد بین مناطق و درون مناطق در پهنه جغرافیایی کشور شده است. از این رو تدوین آمایش سرزمین به عنوان فرآیندی پویا، منعطف و متناسب با ویژگیهای جغرافیایی مناطق مختلف کشور یک نیاز و ضرورت اساسی است، تا این رهگذر امکان رفع نارساییهای نظام برنامه ریزی کشور، حرکت به سمت توسعه متوازن و پایدار، تحقق عدالت اجتماعی و رونق اقتصادی همه جانبه فراهم گردد.
با پیروزی انقلاب اسلامی و طبق اصل چهل و هشتم قانون اساسی توجه به توسعه متعادل و متوازن کشور دوباره مورد تأکید قرار گرفت.

بر اساس این اصل، در بهرهبرداری از منابع طبیعی و استفاده از درآمدهای ملی در سطح استانها و توزیع فعالیتهای اقتصادی میان استانها و مناطق مختلف کشور نباید تبعیض وجود داشته باشد و هر منطقه باید فراخور نیازها و استعداد خویش، سرمایه و امکانات لازم داشته باشد. آمایش سرزمین طبق ضوابطی با نگرش بازده پایدار و در خور بر حسب توان و استعداد کیفی و کمی سرزمین برای استفادههای مختلف انسان از آن، به تعیین نوع کاربری از سرزمین میپردازد. 

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید