بخشی از مقاله
چکیده:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه متقابل تغییر نزولی حسابرس و مدیریت سود - واقعی و تعهدی - و پاسخ به این سؤالمیباشد که تا چه اندازه مدیریت سود میتواند انگیزه تغییر نزولی حسابرس برای مدیریت شرکت باشد.
روششناسی: برای انجام پژوهش حاضر از165شرکت نمونه در سالهای1395-1389استفادهشده است. برای آزمون فرضیاتاز رویکرد معادلات همزمان استفاده شد.
یافتهها: نتایج آزمون فرضیه اول که بررسی رابطه مثبت و معنادار بین تغییر نزولی حسابرس و مدیریت سود - واقعی و تعهدی -
میباشد، نشاندهنده عدم وجود رابطه مثبت و معنادار و درنتیجه رد فرضیه اول تحقیق میباشد. فرضیه دوم تحقیق نیز به بررسی رابطه مثبت و معنادار بین مدیریت سود - واقعی و تعهدی - و تغییر نزولی حسابرس میپردازد. نتیجه آزمون فرضیه دوم نیز عدم
وجود رابطه مثبت و معنادار بین متغیرها و درنتیجه رد فرضیه دوم تحقیق میباشد.
دانشافزایی: تغییر نزولی حسابرس میتواند انگیزههای مختلفی به دنبال داشته باشد و بنابراین که در زمینه تغییر نزولی حسابرستحقیقی در ایران صورت نگرفته بنابراین میتوان بیان نمود این تحقیق میتواند به بررسی برخی جوانب موضوع کمک نماید.
واژههای کلیدی: تغییر نزولی حسابرس، مدیریت سود واقعی، مدیریت سود تعهدی.
مقدمه
حسابرس خارجی با بهبود قابلیت اطمینان و اعتبار دهی به اطلاعات مالی، برای روند گزارشگری مالی ارزشافزوده فراهم میکند29]،.[28 از فقدان استقلال و کیفیت ضعیف حسابرسی بهعنوان مهمترین عامل ورشکستگی و فروپاشی مالی شرکتهایی نظیر انرون، ورلدکام و پارمالات در سالهای اخیر یاد میشود. به دلیل این نگرش که وقوع چنین حوادثی ناشی از ناتوانی حسابرسان در کشف و گزارش اشتباهات بااهمیت در صورتهای مالی میتواند باشد، این وقایع به شکست حسابرسی معروف شدند. عموم افراد، حسابرسان این شرکتها را متهم اصلی وقوع چنین رویدادهایی میدانند. شرکت آرتور اندرسون که یکی از پنج موسسه بزرگ حسابرسی در سطح جهان بود و کار حسابرسی انرون را عهدهدار بود بعد از فروپاشی انرون منحل شد، چراکه تلقی عموم این بود که در تخلفات حسابداری انرون دست داشته است .[31] رسواییهای بزرگ گزارشگری مالی و در رأس آنها رسوایی شرکت انرون منجر به تدوین قوانین جدید گزارشگری مالی در قالی قانون ساربینز-اکسلی گردید.
مهمترین موارد مندرج در این قانون در ارتباط با استقلال حسابرس و کیفیت حسابرسی است. این مقررات ازجمله شامل محدودیت در ارائه خدمات غیر حسابرسی به صاحبکاران حسابرسی، افزایش مسئولیت کمیته حسابرسی، استقرار هیئت نظارت بر حسابداری شرکتهای سهامی عام و همچنین تغییر اجباری شرکای اصلی هر کار حسابرسی پس از یک دوره متوالی پنجساله بود .[45] حسابرس با فشارهای زیادی در فرآیند حسابرسی مواجه است که ممکن است بر تعویض حسابرس تأثیر بگذارد. این موضوع میتواند فشار داخلی در قالب تهدید منافع شخصی باشد .[25] این فشار، بهطور بالقوه، استقلال حسابرس را کاهش میدهد، زیرا مشتری میتواند حسابرس را به موسسه حسابرسی دیگری تغییر دهد. فشارهای دیگر میتواند از سمت مدیریت باشد.
مدیریت انتظار بهترین نظر را در هر شرایطی دارد و ممکن است اقدام به تهدید حسابرس کند. این تهدید، میتواند اقدام به تغییر حسابرس باشد .[13] بهطورکلی، دو نوع تغییر حسابرسی وجود دارد که شامل تغییر اجباری و داوطلبانه است .[44] تعویض اجباری، تعویض حسابرسی در یک دوره مشخص بر اساس مقررات دولتی است، درحالیکه تغییر داوطلبانه بر اساس ابتکار عمل مشتری است 29]،.[28 ازلحاظ جابجایی داوطلبانه نیز دو نوع تغییر وجود دارد که تغییر به سمت بالا - تغییر به مؤسسات با رتبهبندی بالاتر - و تغییر نزولی - تغییر به مؤسسات با رتبهبندی پایینتر - میباشد .[35] عوامل متعددی وجود دارد که بر تعویض حسابرس تأثیر میگذارد، ازجمله عوامل مرتبط با حسابرسی، عوامل محیطی و عوامل نظارتی47]،.[37
وجود فرصتهای دستکاری در سود به معنی وجود شرایط بالقوه اختلافنظر با حسابرسان و زمینهساز شروع ذهنیت تغییر حسابرس است. هیلی[24] اعتقاد دارد که تعهدات کوتاهمدت بهصورت بالقوه انگیزه دستکاری در سود را برای مدیریت ایجاد میکند. دوفاند [17] نشان داد که وجود فرصتهای دستکاری در سود برای مدیریت زمینه تغییر حسابرس را به دنبال دارد. از دیرباز سود حسابداری، مبنای مناسبی برای تصمیمگیری بسیاری از استفادهکنندگان مانند سرمایهگذاران، تحلیلگران، اعتباردهندگان و تأمینکنندگان مالی در نظر گرفته میشود و بهعنوان یکی از بهترین شاخصها بهمنظور ارزیابی عملکرد مدیران به شمار میرود .[20] بااینوجود، مدیران شرکتها میتوانند از طریق دستکاری اقلام تعهدی و دستکاری فعالیتهای واقعی، سود را مدیریت کنند .[46] در مدیریت سود مبتنی بر اقلام تعهدی، مدیریت نه از طریق تغییر فعالیتهای اقتصادی اساسی شرکت، بلکه در پایان سال از طریق اقلام تعهدی اختیاری، سود را در جهت اهداف خویش دستکاری میکند، درحالیکه مدیریت سود واقعی با تغییر در زمانبندییا ساختار فعالیتهای واقعی واحد تجاری و مدیریت با اتخاذ برخی تصمیمهای عملیاتی همراه است .[39] لذا، برخلاف مدیریت اقلام تعهدی که ممکن است توسط حسابرس با یک روش معمول، کشف و در یادداشتهای همراه افشا شود، شناسایی مدیریت سود واقعی و قضاوت و اظهارنظر درباره آن برای حسابرسان، نهادهای قانونی و اشخاص خارج از واحد تجاری بهمراتب مشکلتر است .[42]
فرضیات پژوهش با استفاده از دادههای در دسترس شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران برای دوره بین سالهای1389 تا 1394 آزمون شدهاند. پژوهش حاضر، اولین پژوهشی است که در ایران به بررسی رابطه همزمان تغییر نزولی حسابرس و مدیریت سود - واقعی و تعهدی - میپردازد.
در ادامه، قسمت دوم مقدمهای در مورد توضیح و تبیین متغیرهای پژوهش فراهم کرده و فرضیههای پژوهش را تدوین میکند. قسمت سوم، نمونهگیری، تدوین مدل و متغیرهای کنترلی را شامل میشود. قسمت چهارم، یافتههای مربوط به آمار توصیفی و آمار استنباطی را ارائه میکند. قسمت پنجم شامل بحث و نتیجهگیری است.
مبانی نظری و پیشینه پژوهش
حسابرسی برونسازمانی از طریق اعتباردهی به صورتهای مالی منتشرشده برای عموم، عملیات کارای بازارهای سرمایه را تسهیل میکند. اما افزایش شمار و پیچیدگی قوانین گزارشگری و حسابداری، امکان تضاد بین حسابرسان و صاحبکاران را افزایش میدهد و اغلب ممکن است به کشانده شدن فرآیند حسابرسی به چانهزنی بین دو گروه یادشده بیانجامد. با توجه به اینکه درزمینه حسابرسی، ترازوی قدرتتقریباً همیشه بهطرف صاحبکاران است، در صورت وجود مجادله بین حسابرس و صاحبکار، مدیریت ممکن است از طریق تهدید به خاتمه کار با حسابرس، وی را مجبور به پذیرش رویههای حسابداری کند. درصورتیکه مدیریت در انجام این کار موفق نشود، با اعمال قدرت خود ممکن است حسابرس را برکنار کرده و حسابرس انعطافپذیرتری جستجو کند.[5]
بر اساس مطالعات پیشین، مدیران دستکم با توجه به یکی از سه رویکرد، سود شرکتهای تحت نظارت خود را مدیریت کردهاند: .1 دستکاری در اقلام تعهدی؛ .2 دستکاری در طبقهبندی و .3 دستکاری در فعالیتهای واقعی.[23] در دو نوع اول مدیریت سود، فقط سازه حسابداری تغییر میکند و تأثیری بر جریانهای نقدی آتی ایجاد نخواهد شد؛ درحالیکه در مدیریت سود واقعی با تغییر در فعالیتهای واحد تجاری، جریانهای نقدی آتی تحت تأثیر قرار میگیرند.[26] مدیریت سود واقعی در اصل، همان مدیریت سود نامناسب است که عملکرد عملیاتی واقعی شرکت را