بخشی از مقاله
چکیده
مدیریت منابع انسانی معطوف به سیاستها ، اقدامات و دستگاههایی است که رفتار ، طرز فکر و عملکرد کارکنان را تحت تأثیر قرار میدهند. بنابراین میتوان گفت مدیریت منابع انسانی فرایندی شامل چهار وظیفه جذب ، توسعه ، ایجاد انگیزش و نگهداشت منابع انسانی است. نیروی انسانی سازمان که همان کارکنان آن سازمان میباشد اگر بهصورت برنامهریزیشده مدیریت شود هدف مدیریت منابع انسانی تحقق پیدا میکند.
همانطور که میدانیم مهمترین دارایی یک سازمان نیروی انسانی آن میباشد که اگر این نیروی کار به نحو مناسب مدیریت شوند و آموزشها و مهارتهای لازم را فراگرفته باشند به نفع سازمان میباشد . آموزش کارکنان مستلزم صرف زمان و هزینه میباشد ولی باید برای هر هدف و فعالیتی ، هزینه و زمان صرف شود تا مقصود حاصل گردد. ولی برای نگهداشت این منابع هم باید برنامه ریزی های سازنده ای اتخاذ شود .
سازمان یا نهادی که نیروی کار ماهر و متخصص دارد در هر رقابتی موفق خواهد بود مدیریت منابع انسانی نه تنها رویکردی از روی سودآوری به مدیریت کارکنان است بلکه رویکردی ویژه به روابط کارکنان با تاکید بر تعهد و دو طرفه بودن ارتباط دارد.
مقدمه
برای دهها سال ، اجرای وظایف انتخاب ، آموزش و جبران خدمت کارکنان ، وظایف اصلی حوزهای به نام مدیریت کارکنان بود ؛ این وظایف بدون توجه به اینکه چگونه به یکدیگر مرتبط هستند انجام میشدند . اما اکنون حوزهای به نام مدیریت منابع انسانی مطرح شده است ؛ مدیریت منابع انسانی آنطور که در حال حاضر درک میشود ، بهجای رد یا حذف ، تعمیمی از نیازمندهای سنتی اداره اثربخش کارکنان است . در این حوزه درک مناسبی از رفتار بشری و مهارت استفاده از این درک و بینش نیاز است . همچنین داشتن دانش و درک از وظایف مختلف کارکنان و آگاهی از شرایط محیطی ضروری است .
مدیریت منابع انسانی در دهه 1980 ظهور کرد و توسط طرفداران آن به عنوان فصل جدیدی در مدیریت نیروی انسانی تکامل یافت . اکنون این توافق وجود دارد که مدیریت منابع انسانی جایگزین مدیریت کارکنان نمیشود بلکه به فرایندهای مدیریت کارکنان از منظر متفاوتی مینگرد . همچنین فلسفههای اصلی آن تا حد قابل ملاحظهای متفاوت از مفاهیم سنتی مدیریت کارکنان است . با این همه برخی از رویکردهای خاص مدیریت کارکنان و روابط کارکنان میتوانند تحت عنوان رویکردهای مدیریت منابع انسانی توصیف شوند زیرا در راستای فلسفه اساسی مدیریت منابع انسانی هستند
مدیریت منابع انسانی رویکردی جامع به مدیریت استراتژیک منابع کلیدی سازمان یعنی منابع انسانی است .
تعریف مدیریت منابع انسانی چیست :
مدیریت امور کارکنان حوزهای است که به اندازه کل حوزه مدیریت قدمت دارد اما به طور طبیعی دستخوش تغییر و تکامل شده است . نقطه عطف این تغییر و تکامل جایی است که به جای مدیریت کارکنان ، مدیریت منابع انسانی مطرح میشود . مدیریت منابع انسانی علاوه بر دارا بودن مبانی و مفاهیم مدیریت کارکنان ، رویکردهای کلیتر و جدیدتری را در مدیریت نیروی انسانی در نظر میگیرد .
تعاریف گوناگونی از مدیریت منابع انسانی ارائه گردیده که در ذیل به پارهای از آنها اشاره می نماییم : مدیریت منابع انسانی معطوف به سیاستها ، اقدامات و سیستمهایی است که رفتار ، طرز فکر و عملکرد کارکنان را تحت تاثیر قرار میدهند
مدیریت منابع انسانی یعنی مدیریت کارکنان سازمان
مقصود از مدیریت منابع انسانی ، سیاستها و اقدامات موردنیاز برای اجرای بخشی از وظیفه مدیریت است که با جنبههایی از فعالیت کارکنان وابستگی دارد ؛ به ویژه برای کارمندیابی ، آموزش دادن به کارکنان ، ارزیابی عملکرد ، دادن پاداش و ایجاد محیطی سالم و منصفانه برای کارکنان سازمان.
به عنوان نمونه این سیاستها و اقدامات دربرگیرنده موارد زیر میشود : تجزیه و تحلیل شغل - تعیین ماهیت شغل هر یک از کارکنان - . برنامهریزی منابع انسانی و کارمندیابی .
گزینش داوطلبان واجد شرایط .
توجیه و آموزش دادن به کارکنان تازه استخدامشده . مدیریت حقوق و دستمزد - چگونگی جبران خدمت کارکنان - . ایجاد انگیزه و مزایا .
ارزیابی عملکرد .
برقراری ارتباط با کارکنان - مصاحبه ، مشاوره و اجرای مقررات انضباطی - . توسعه نیروی انسانی و آموزش .
متعهد نمودن کارکنان به سازمان .
عوامل موثر بر مدیریت منابع انسانی کدامند ؟
این پارامترها به دو گروه تقسیم میشوند : -1 عوامل بیرونی -1-1 قوانین و مقررات -2-1 بازار نیروی کار -3-1 فرهنگ جامعه -4-1 سهامداران -5-1 رقابت -6-1 مشتریان -7-1 فناوری -2 عوامل درونی
-1-2 اهداف اساسی یا رسالت سازمان
-2-2 خطمشیها
-3-2 جو و فرهنگ سازمانی
فلسفه و رویکردهای مدیریت منابع انسانی کدامند ؟
فلسفه مدیریت منابع انسانی - آرمسترانگ ، - 1993 در بیان فلسفه مدیریت منابع انسانی در سازمان میتوان به موارد ذیل اشاره نمود :
-1 منابع انسانی مهمترین دارایی یک سازمان است و مدیریت اثربخش آنها کلید موفقیت سازمان است .
-2 چنانچه سیاستها و رویههای مربوط به کارکنان سازمان با یکدیگر تطابق داشته و سهم قابلملاحظهای در دستیابی به اهداف سازمان و برنامههای استراتژیک داشته باشند ، دستیابی به موفقیت سازمانی محتملتر است .
-3 فرهنگ و ارزشهای کلی ، شرایط سازمانی و رفتار مدیریتی که از آن فرهنگ نشات میگیرد تاثیر زیادی بر دستیابی به تعالی مطلوب میگذارد ؛ چنین فرهنگی نیازمند مدیریت شدن است بدین معنی که باید تلاشی مستمر برای ایجاد پذیرش و انجام آنها صرف شود .
-4 دستیابی به یکپارچگی نیازمند تلاش مستمر است ؛ منظور از یکپارچگی این است که تمام اعضای سازمان با داشتن حسی از مقصود مشترک با یکدیگر کار کنند .
رویکردهای مدیریت منابع انسانی - آرمسترانگ ، - 1993 دو رویکرد کلی در مدیریت منابع انسانی وجود دارد : رویکرد سخت و رویکرد نرم .
-1 رویکرد سخت : به کارکنان مانند دیگر منابع نگاه میشود که باید معادله ورودی- خروجی برقرار شود و به صورت کارآمد اداره شوند.
-2 رویکرد نرم : بیشتر به این حقیقت توجه میکند که نمیتوان با کارکنان مانند دیگر منابع رفتار کرد ؛ زیرا برخلاف دیگر منابع ، منابع انسانی فکر کرده و عکسالعمل نشان میدهند . در این رویکرد بر استراتژیهایی برای دستیابی به تعهد ، از طریق آگاه ساختن کارکنان از ماموریت ، ارزشها ، برنامههای سازمان و شرایط محیطی ، مشارکت کارکنان در تصمیمگیری در مورد چگونگی انجام امور و گروهبندی کارکنان در تیمهای کاری بدون نظارت رسمی تاکید بیشتری میشود .
در واقع رویکرد سخت بر فرایند مدیریت امور کارکنان تمرکز میکند در حالی که رویکرد نرم بر طرز تلقی کارکنان و چگونگی رفتار با آنان تاکید میورزد . رویکرد سخت ، سیستمها ، رویهها و دستورالعملها و چگونگی انجام فرایندها را مورد بررسی قرار میدهد و رویکرد نرم عوامل انسانی و رفتاری را در نظر میگیرد