بخشی از مقاله

چکیده

تحقیق حاضر به دنبال بررسی رابطه تفکر استراتژیک مدیران بر بهره وري کارکنان در پتروشیمی امیر کبیر است. در این تحقیق از مدل جین لیدکا با پنج مولفه نگرش سیستمی، تمرکز بر هدف، تفکر در زمان، فرصتجویی هوشمندانه و پیشروي با فرضیه براي متغیر تفکر استراتژیک و از مدل هرسی و گلداسمیت براي متغیر بهره وري استفاده شد. که این متغیرها به ترتیب با پرسشنامه هاي 26 و 31 گویه اي که روایی آن با نظر اساتید و کارشناسان و نیز پایایی آن از روش آلفاي کرونباخ، 0/90 و 0/83 مورد تایید قرار گرفتند، ارزیابی شدند . تحلیل نتایج به کمک آزمون هاي کولموگروف- اسمیرنوف، ضریب همبستگی پیرسون و آزمون فریدمن صورت گرفت و در نهایت مشخص شد که بین پنج مولفه تفکر استراتژیک و بهره وري کارکنان رابطه معنی دار مثبت و همچنین بین اهمیت عوامل تفکر استراتژیک تفاوت معنی داري وجود دارد.

واژگان کلیدي: تفکر استراتژیک، مدل جین لیدکا، بهره وري کارکنان، مدل آچیو، مدیران شرکت پتروشیمی امیر کبیر

مقدمه

امروزه نه تنها جهان و محیط خارجی درحال تحول است، بلکه اقتصاد و بازارهاي کشور نیز در حالت گذار قرار دارد .در این شرایط ، بسیاري از فرصت هاي گذشته از بین می رود و فرصت هاي تازه ایجاد می شود .فقدان تفکر استراتژیک در مدیران ارشد بنگاه ها و سازمان ها ي حکومتی اثر گذار، ما را از بهره برداري از فرصت هاي جدید محروم میسازد .لذا مجهز شدن مدیران ارشد به رویکرد استراتژي، ضروري و بلکه حیاتی به نظر می رسد.محیط کسب و کار امروز با ویژگی هایی همچون تغییرات پیچیده و غیر خطی، تحولات ناپیوسته و جهشی، تغییرات پیوسته در زوایاي فکري و رقابت بدون حیطه بندي، قابل تعریف است و این خصوصیات، صحت پیش بینی براي محیط آینده را به شدت تضعیف می کنند .

مبناي برنامه ریزي استراتژیک، پیش بینی محیط - فرصت ها و تهدیدات - آینده است و در مواردي که بین پیش بینی - در زمان برنامه ریزي - و واقعیت - در زمان اجرا - تفاوت زیادي وجود داشته باشد،اثربخشی از بین می رود .برنامه ریزي استراتژیک به محیطی پایدار، عواملی متعادل با تغییرات پیوسته، و کنش و واکنش قابل فهم و قابل پیش بینی نیاز دارد و در فقدان چنین شرایطی ازکارکرد مؤثر باز می ماند .شرایط محیط کسب و کار امروز براي صرفا استفاده از برنامه ریزي استراتژیک، مناسب نیست ،بلکه براي تقویت آن "تفکر استراتژیک" پیشبینی شده است .

.1 بیان مساله

اندیشه و تفکر کارکنان و مدیران در حوزه مدیریت استراتژیک به تفکر استراتژیک شناخته می شود.از دیدگاه مینتزبرگ1  ،تقویت تفکر استراتژیک به تدوین استراتژیهاي بهتر منجر می شود.او معتقد است مدیرانی که مجهز به قابلیت تفکر استراتژیک هستند قادرند،سایر کارکنان را به یافتن راهکارهاي خلاقانه براي موفقیت سازمان ترغیب کنند.آنها سازمان را به گونه اي که باید باشد می نگرند و نه به گونه اي که هست. تحقیقات در زمینه بهره وري و عوامل موثر برآن در کشور ما نشان می دهد که پایین بودن شاخص بهره وري به سبب حاکم نبودن تفکر ونگرش بهره وري در کشور است. بدون بهره گیري از تفکر استراتژیک مناسب با نزول و کاهش بهره وري در سازمان مواجه خواهیم بود.

چرا که یک تفکر استراتژیک می تواند محرك بهره وري باشد.در واقع تفکر استراتژیک به کارکنان القاء می کند که چه مقدار بایستی تلاش و کوشش کنند یک تفکر استراتژیک قوي می تواند محرك بهره وري باشد یا بازدهی کارکنان را محدود کند . از دیدگاه کلی، تفکر استراتژیک یک »بصیرت و فهم از وضعیت موجود و بهرهبرداري از فرصتها« است.. بهبود بهره وري در سازمانها موجب میشود نیروي انسانی بتواند بهتر فکر کند، بیندیشد، بیافریند، نوآوري کند و نگرش سیستماتیک پیدا کند، تفکري که هدف گیري آن به جاي حال و گذشته خلق و ساختن آینده است . در بسیاري از سازمانها مدیران بیشترین وقت خود را متوجه انجام فعالیتهاي جاري سازمان می کنند در حالیکه لازم است وقت بیشتري را صرف برنامه ریزي، هدایت و کنترل فعالیتها براي افزایش بهره وري کنند .

امروزه بهره وري ارزشمند ترین جایگاه را نزد مدیران دارد وهمه درجستجوي بهره وري افزون ترند ودستاوردهاي جدید علم مدیریت، نیل به بهره وري بالا درسازمان ها را مرهون توسعه ي منابع انسانی می داند از طرفی از آنجا که منابع انسانی اساس ثروت واقعی یک سازمان را تشکیل می دهد و بین سرمایه انسانی و بهره وري رابطهاي مستقیم وجود داردلذا می توان منابع انسانی را مهمترین عامل در افزایش بهره وري در سازمان به شمارآورد. بنابراین لازمه دستیابی به هدفهاي سازمان و ارتقاء بهره

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید