بخشی از مقاله
چکیده
زبان و فرهنگ کُردی دارای، ادبیّات شفاهی وسیعیاست که علاوهبر قدمت و غنای آن، در درک نکات باریک و مبهم برخی از شاعران کمک به سزایی خواهد کرد. نظامی گنجوی، یکی از همان شاعرانیاست که تحت تأثیر زبان و فرهنگ مادری خود یعنی زبان و ادبیّات کُردی قرار گرفته است و در جایجای خمسه او قراین و نشانههای این تأثیرپذیری به چشم میخورد. نظامی در مثنوی لیلی و مجنون با به استخدام در آوردن ترکیبات و مفردات زبان کردیو نیز فرهنگ عامه مردم کُرد از یک-سو و از دیگر سو، عدم درک آن توسط کاتبان و شارحان، ابیات این مثنوی را در بوته ابهام کشانده است. در این جستار، بر آنیم تا با ارائه شواهدی از فرهنگ و باورهای زبان کُردی و مطابقت آن با لیلی و مجنون، ابهامی را از یک بیت دشوار نظامی، برطرف سازیم.
.1 درآمد
با آنکه داستان لیلی و مجنون، بر اثر سادگی و نداشتن وقایع عجیب، فرصت حاشیه رفتن را از نظامی سلب کرده است؛ امّا گاهی او فرصتی بهدست میآورد و مطلب را تا حد اطناب ملالانگیزکِش میدهد. نظامی در ابتدای منظومه لیلی و مجنون، بر تنگ بودن مجالِ سخنآرایی اشاره کرده است:
دهلیز فسانه چون بود تنگ // گردد سخن از شد آمدن لنگ
میدان سخن فراخ باید // تا طبع سواریی نماید
باید گفت که نظامی از آن دست شاعرانی است که میخواهد تمام اطّلاعات و معلومات خود را در طول آثارش به خواننده نشان دهد. شاید از این جهت است که در آثار او میتوان مسائلی از قبیل فقه، عرفان، منطق، ریاضی و نجوم و هندسه را دید. در بندها و فصول داستان لیلی و مجنون، فصلی با نام »نیایش کردن مجنون به درگاه خدای تعالی« وجود دارد که مجنون در یکی از شبهای فراق با خداوند مناجات میکند. این بند لیلی و مجنون، از آن بندهایی است که نظامی فرصت توصیف شب را پیدا میکند و طی تصویرگری خود از شب، اصطلاحات نجومی، منازل قمر و منطقه البروج و ستارگان آسمانی را بیان میکند.
ثروتیان در خصوص همین بند میگوید: »این بند کتاب حالت عادی ندارد و تعلیقات آن با تعلیقات بندهای دیگر، یکدست نیست. در این بند گویی شاعر یکی از کتب صور کواکب و نجوم قرن ششم را پیش دست نهاده و هرچه از منازل قمر و نامهای ستارگان در آن دفتر بوده به نظم کشیده است بهطوری که فهم این ابیات برای خواننده بدون مراجعه به کتب نجومی امکان پذیر نخواهد بود. در میان این ابیات به بیتی برمیخوریم که شارحان لیلی و مجنون با تردید و صیغه تمریضیه از آن صحبت کردهاند. نگارنده این سطور بر آن است تا با توجّه به فرهنگ مادری نظامی، مشکل بیت را مرتفع سازد.
.2 بحث
سزاوار است که در بحث چگونگی کاربرد عناصر زبانی و بلاغی، به مطالعه محیط اجتماعی شاعران پرداخته شود. این یک مسأله بدیهی است که شاعر به عنوان یک فرد، تحت تأثیر محیط اجتماعی، آداب و سنن و آرمانهای جامعه خویش قرار بگیرد. بنابراین میان آفرینش هنری و واقعیّت بیرونی رابطه وجود دارد و این رابطه به اندازهای تنگاتنگ است که با تغییر و تحول اجتماعی، تغییر و تحول پیدا میکند. »همه تحولات اجتماعی بر آثار هنری مؤثرند چه تحول در نتیجه جنگ یا کشور-گشایی باشد یا تحول سیاسیو ... همه بر ساختار و محتوای هنر و ادبیّات تأثیر میگذارند
بسیاری از نظریهپردازان جامعهشناسی نظیر لوکاچ، گلدمن و آدورنو معتقدند که »هنر تحت تأثیر ساختار وجودی جامعهای است که در آن پای به عرصه میگذارد، به عبارت دیگر، شرایط وجودی، نقش تعیین کننده در چگونگی ظهور هنر دارند
بر همین اساس، میزان استفاده از این تصاویری که زاییده ذهن شاعر است و اینکه به کدام یک از این عناصرتوجّه بیشتری داشته بستگی به تجربیات شخصی ، محیط جغرافیایی ، اجتماعی ، سیاسی و ذوق و استعداد او دارد. یکی از همین عوامل بیرونی، فرهنگ و زبان مادری است. درمورد نظامی گنجوی این نکته و دقیقه صادق است؛ نظامی نیز مانند خاقانی تحت تأثیر فرهنگ و زبان مادری خود است.
.3 نظامی و فرهنگ مادری
نظامی - ؟-525 ؟ - 614 در منطقه ارّان، شهر گنجه، در خانوادهای کُرد به دنیا آمد . نام پدرش یوسف و به ظاهرتُرک و نام مادرش رئیسهکُرد بوده است. با این اوصاف، باید گفت که نظامی دورگه بوده و خود او نیز در خسرو و شیرین از اکدش بودنش میگوید:
نظامی اکدشی خلوت نشین است // که نیمی سرکه نیمی انگبین است
اغلب نظامیپژوهان معاصر نیز براین موضوعاذعان دارند که نظامی دورگه است و از سمت مادر، تباری کُرد دارد. ثروتیان در ابتدای کتاب خسرو و شیرین درمورد زبان مادری نظامی مینویسد: »زبان مادری نظامی گنجهای، در معنی خاص آن کُردی بوده است و نظامی نیز با نهایت سرافرازی در این باب سخن میگویدعمداًو کلمه کُرد را در قافیه قرار میدهد تا تعبیر و تحریفی پیش نیاید
نظامی در لیلی و مجنون با افتخار از خانواده مادریاش و داییاش، عُمر به عنوان یک حاکم اشرافی و مقتدر، یاد میکند و در همان لیلی و مجنون، بر ایشان ماتم میگیرد؛ این در حالی است که از تبار پدری-اش با همان شور و حال سخن به میان نمیآورد و به صورت سطحی از آنان میگذرد
در جایجای خمسه او نشانهها و ردّپای فرهنگ و زبان کُردی دیده میشود که بحث درمورد آن از حوصله این جستار خارج است و خود مقالات و جستارهای مستوفایی میطلبد.
.4 تحلیل بیت مانحنفیه
نظامی در بند یاد شده، پس از ذکر برخی از منازل قمر، به این بیت میرسد:
جدی سر خود چو بز بریده // کافسانه سر بزی شنیده
شارحان لیلی و مجنون، در شرح خود، با دیده تردید به بیت نگریستهاند. برای روشن شدن موضوع، لازم است ابتدا شروح مختلف را مورد بررسی و مداقه قرار دهیم تا دریابیم شارحان، در کدام قسمت بیت دچار شک و تردید شده اند.
.1-4 بررسی نظر شارحان
وحید دستگردی در شرح بیت مینویسد: »مقصود از این جدی، شاهالمذبوح است که در میان دو ستاره صورت ذابح واقع شده است. افسانه سر بزی آن است که در پیش میمون، بزی را برای آنکه بافندگی نمیتواند[!] سر میبرند؛ پس میمون از ترس بافنده میشود. مأخذ افسانه اینک بر نگارنده معلوم نیست
ثروتیان در توضیح بیت دست به گمانهزنی میزند. ایشان مینویسند: ]»ظ[ یاداشت، افسانه سربزی معلوم نشد کدام افسانه است، لیکن در اساطیر مصر و در سرگذشت اوزیریس، در میان خدایان جنگل به »پن« خدای بز برمیخوریم که دارای زندگی پرشکوه خدایان است و ایزیس را رهنمایی میکند تا اوزیریس را بازیابد، شاید این افسانه را شاعر شنیده بوده و باتوجّه به هدایت راهگمکردگان از سوی ستاره قطبی جدی، به همان افسانه اشاره میکند
برات زنجانی با اینکه بر بسیاری از ابیات این مثنوی شرح نوشته است؛ درمورد این بیت سکوت کرده است. حمیدیان نیز دقیقاً مطالب وحید را در پاورقی خود انعکاس داده است . سایر شارحان، آیتی، بهمنیمطلق و احمد-نژاد در گزیدههای خود، بیت را حذف کردهاند. شاید دلیل حذف بیت، همین ابهامی باشد که از آن صحبت میکنیم.
.2-4 نظر نگارنده درمورد بیت
شکل و ضبط بیت در همه نسخهای خطّی و تصحیحهای موجود به همین شکل است و نسخهبدلی برای آن وجود ندارد؛ پس با توجّه به شکل ظاهری بیت مشکل حل نخواهد شد. باید گفت که گره و مشکل بیت، تعقید معنوی آن است. به عبارت دیگر، عدم درک و شناخت آن چیزی که نظامی از آن با »افسانه سر بزی« یاد کرده است بیت را پیچیده و مغلق کرده است. با نگاهی به شرح شارحان محترم، در مییابیم که با قطعیّت در مورد بیت سخن نمیگویند. افسانههایی که برای »افسانه سر بزی« ذکر میکنند مبتنی بر حدس و گمانهزنی است و معنی کافی از توضیحات ایشان حاصل نمیشود و مخاطب را رهنمون و گره گشا نیست. نگارنده در باب بیت مانحنفیه، نظری دیگر دارد که در ادامه به توضیح و تبیین آن میپردازد.
.1-2-4 تداوم تصویر
اگر محور عمودی کلام و تداوم تصویر را در این بند از داستان لیلی و مجنون در نظر بگیریم در مییابیم که نظامی، بروج و صورتهای فلکی را التزام کرده است. نظامی پس از بیت مزبور، از بروج و منازل دلو و حوت سخن میگوید:
دلو از کلههای آفتابی // خاموش لب از دهن پُرآبی
خاتون سما ز ناقه داری // با بطنالحوت در عماری...
همین ابیات، قرینهای بهدست میدهد که بیت مورد بحث، معنا و تفسیری خاص داشته باشد. به اعتقاد نگارنده، نظامی در این بیت، تحت تأثیر فرهنگ و باورهای کُردی است.