بخشی از مقاله

چکیده

عناصر اربعه - آب، آتش، باد، خاک - از جلوه های مهم طبیعت و از پر کاربردترین واژه ها در شعر فارسی است که در منظومه لیلی و مجنون نظامی، نمود خاصی یافته است.

حکیم نظامی از این چهارعنصر، در تصویر سازی عاشقانه اش بهره گرفته است.

در این منظومه، به تضاد بین عناصر و دوسویه مثبت و منفی آن اشاره نموده و به آفرینش تصاویری بدیع از عنصر آب، پرداخته است، با واژه آتش، تشبیهات زیبایی خلق میکندگاه. با کاربردِ بادِ صبا ، باد را پیام آور عاشق و معشوق می داند.

در سویه مثبتِ خاک ، به افتادگی و فروتنی آن اشاره دارد و در سویه منفی، آن را نمادِ پستی و حقارت میداند.

در این مقاله، سعی شده است تا با استخراج عناصر اربعه از منظومه لیلی و مجنون نظامی کاربرد این عناصر، مورد بررسی و تحقیق قرار گیرد، تا تفکر و نگرشِ این شاعر عاشقانه سرا را نسبت به جهانِ هستی، روشن نماید.

مقدمه :

عناصر اربعه - آب ، آتش ، باد ، خاک - یکی از مظاهر و جلوه های مهم طبیعت می باشد که از دیرباز ، نزد مردم ، دارای ارزش و اعتبار ویژه ای بوده است و ریشه در فرهنگ اساطیری و باورهای اقوام کهن دارد.

اشعار فارسی در طول تاریخ ، همواره توانسته است تنوع رابطه ی انسان و طبیعت را در خود متجلی سازد.

هر چند نحوه ی کاربرد عناصر و مظاهر طبیعت و دیگر مضامین آن ، نزد شعرا ، شبیه هم می باشد ، با این همه ، حضور طبیعت در شعر هر شاعری ، رنگ و بوی ویژه و مختص همان شاعر را دارد .

» هرکسی در زندگی خود ، تجربه های خاص خود را دار ، طبعاً صور خیال او نیز ، ویژگی های خاص او را دارد ، لذا تصویرهای هر شاعر ، ویژه ی خود اوست 

حکیم نظامی گنجوی ، از شاعران بزرگ قرن ششم هجری و پیشوایِ داستانسرایی در ادبیات فارسی است .

او در » توصیف طبیعت و اشخاص و احوال ، بکار بردن تشبیهات و استعارات مطبوع و نو ، بکارگیری شیوه ی بیان ، رسا و توانا و زبانِ گوشنواز و نرمِ متناسب ، که از واژه های غنی و ترکیب آفرین ، برخوردار است و مبتنی بر حسن تألیف اجزاء کلام است مهارت ویژه ای دارد.

لیلی و مجنون نظامی ، ماجرای عشقی ناکام است که در محنت و فراق و درد و جدایی و پریشانی ، می گذرد و سرانجام با مرگ ، پایان می یابد.

شاعر ، نظم این قصه را در چهارچوبه ی محیط صحرای بادیه ی عرب ، به تصویر کشیده است و در این فضایِ آمیخته با طبیعت ، چهار عنصر - آب ، آتش ، باد ، خاک - جایگاهِ خاصی یافته و به اشعار او ، رنگ و بوی لطیفی ، بخشیده است .

نگارنده بر آن است ، در این پژو هش ، با بررسی لیلی و مجنون نظامی ، به جایگاهِ عناصر اربعه در این منظومه ی عاشقانه ونگرشِ نظامی به این عناصر ، اشاره کند ، تا دریافته شود که حکیم نظامی برای تصویرسازی های شاعرانه اش ، تا چه اندازه ، توانسته است از این عناصر ، در اشعارش بهره گیرد؟

اهمیت این پژوهش ، در آشنایی با عناصر اربعه و جایگاه آن ، در لیلی و مجنون نظامی می باشد.

عناصر اربعه :

آب ، آتش ، باد ، خاک ، چهار عنصر مهم طبیعت است که از آنها ، با نام های عناصر چهارگانه ، چهار ارکان ، چهار آخشیج ، امهات اربعه یا چهار گوهر ، یاد می شود.

» نقش این عناصر و قداست آن ، نه تنها در میان حکمای روم و یونان باستان و اقوام و آیین اساطیری ایران زمین ، که در آثار ادبی فارسی هم نمود بسیاری یافته است که گاه ، نشان دهنده ی وابستگی شاعر ، به یک نظام فکری خاص است و گاه فقط این مفاهیم ، دستمایه ی خیال شاعر در صنعت پردازی بوده است

» آب به عنوان عنصرنخستین که همه چیز از آن آفریده شده است ، در فرهنگ ایران زمین ، نماد روشنی است.

در باورِ اساطیری ، نگاه کردن به آب را مایه ی زدودن غبار غم ، از دل می دانسته اند.

پاشیدن آب بر روی زمین ، در طی مراسم تدفین ، زنده شدن شخص متوفی را در جهان دیگر ، تأمین می کرد ، همچنین ، دافعِ شرّ و مرض بود.

مورخان یونانی ، ستایش عنصر آب را به ایرانیان نسبت داده اند

باد ، پر تکاپوترین و در عین حال ، نامریی ترین عنصر طبیعت به شمار می رفته است .

» نیرویی ناپیدا که در باور اساطیری ، مرز بین زنده بودن یا نبودن را معین کرده است و بارزترین نمود بیرونی آن ، در حرکت تجسم می یافته است .

باد نیز مانند سایر عناصر ، دوچهره دارد . در نوشته های پهلوی ، باد ، هم به صورتِ ایزدباد باد و هم دیوباد آمده است . وجه دیوِ آن ، که هراس انگیز و مخرب است ، به عنوان مظهر خشم و قهر ایزدی ، شناخته می شود. 

» عنصر خاک ، در میان عناصر چهارگانه ، بی حرکت ترین و بی تکاپوترین عنصر است و به همین دلیل در جاندار انگاری اساطیری ، از کمترین پویایی ممکن ، برخوردار شده است .

در اساطیر ، نقش ماده ی اولیه را در آفرینش مادی ، عهده دار شده است .

از ترکیب آب که نماد هستی است و خاک که ماده ی ساکن و اولیه ی خلقت است ، حیات جسمانی آغاز می شود ، به همین دلیل در اغلب فرهنگ ها ، حیات انسانی نیز از خاک آغاز می شود.

خاک علاوه بر اینکه ماده ی اولیه ی آفرینش است ، نمادی از فروپاشی و اضمحلال جسمانی نیز هست.

هر یک از چهار عنصر آب ، باد ، خاک و آتش دارای ویژگی خاص خود می باشد ، که آن را از عنصر دیگر ، متمایز می کند.

غالباً هر یک از این عناصر با عنصر دیگر در تعارض است . بطور مثال ، طبع آب سردتر است و آتش گرم و خشک ، که این تضاد و تعارض ، قابلیت فناپذیری را در این عناصر بوجود می آورد.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید