بخشی از مقاله
چکیده
نظامی، بزرگترین منظومه سرای ادبیات فارسی و استاد مسلم در سرودن داستانهای عاشقانه در قرن ششم، با سرودن پنج منظومه بنای سرودن خمسه های پس از خود را پی ریزی کرد. اما به حق باید گفت که هیچ یک از مقلدان وی نتوانستند به شهرت و عظمت وی دست یابند. یکی از دلایل این امر را باید در کاربرد زبان وی در سرودن این منظومه ها دانست. یکی از نقشهای زبان که در زبانشناسی مطرح میشود، نقش برجستهسازی آن است که بر اساس آن مرکز توجه بر روی خود پیام است و گونههای مختلف کلام ادبی را شامل میشود.
بر این اساس در مقاله حاضر تلاش بر این است که مشهورترین اثر نظامی یعنی »خسرو و شیرین« از لحاظ کارکرد زبان تحلیل شود وسپس مقایسهای بین آن و لیلی و مجنون صورت گیرد. نتیجه این تحلیل نشان میدهد جنبه شعری منظومه » خسرو و شیرین« بیش از »لیلی و مجنون« جلوهگر است. زیرا »لیلی و مجنون« نمایانگر عشقی هوسآلود و بیپرده است و شاعری چون نظامی برای تجسم آن ناچار از کاربرد مجاز به جای حقیقت است و از سویی عیش و نوش دربار ایرانی در برابر فضای خشک صحرای عربستان تخیل بیشتری میطلبد و صور خیال در آن مجال جولان در هنریترین شکل خود را مییابد.
مقدمه
در بین نقشهای شش گانه زبان که از سوی یاکوبسن مطرح گردیده است، هر یک به یکی از جهات گوینده، مخاطب، مجرای موضوع، پیام، مجرای ارتباطی و رمز نظر دارد. در این میان، نقش ادبی توجه خود را معطوف به نفس پیام میسازد. » وقتی که ارتباط کلامی، صرفاً به سوی پیام میل میکند، یعنی وقتی پیام به خودی خود کانون توجه میشود، آن موقع است که زبان کارکردی شعری دارد« - فالر، . - 81 :1369 نقش ادبی زبان با برجستهسازی زبان بر اساس محور همنشینی و جانشینی واژگان به وجود میآید.
دکتر شفیعی کدکنی این برجستهسازی را به دو گروه موسیقایی و زبانی مرتبط میداند. - ر.ک: شفیعی کدکنی، . - 7 :1370 بی یرویش از دو گونه ساخت سخن میگوید که مطابق با تقسیم بندی دکتر شفیعی کدکنی است:ساختهای ثانوی که روی ساختهای عادی زبان قرار میگیرند و انحرافهایی که نسبت به ساخت عادی زبان ایجاد میشود - ر.ک: بی یرویش، :1363 . - 149 این تقسیمبندی توسط لیچ نام »قاعده افزایی« و »هنجار گریزی« گرفته است و ما در این مقاله بر اساس نظر دکتر کورش صفوی نام قاعده افزایی - گروه موسیقایی از دیدگاه دکتر شفیعی کدکنی و ساختهای ثانوی از نظر بی یرویش - و قاعدهکاهی - گروه زبانی از دیدگاه دکتر شفیعی کدکنی، انحرافهای زبانی از نگاه بی یرویش و هنجار گریزی از دیدگاه لیچ - را بر این دو گونه از برجستهسازی قرار میدهیم.قاعده افزایی مربوط به صورت بیرونی زبان است و قاعده کاهی صورت درونی آن را فرا میگیرد.
زبان با عوامل توازن همچون تکرار، جناس و سجع در کنار وزن، قافیه و ردیف برجسته میشود و چون این عوامل قواعدی را بیش از آنچه در زبان معیار است بر آن می افزاید، نام قاعده افزایی بر آن نهاده شده است و بر نظم و نثر هر دو حاکم است؛ اما هر اندازه توجه به آن بیشتر باشد کلام را به نظم مطلق نزدیک تر می کند - منظور از نظم مطلق کلامی است دارای وزن و قافیه و گاه بدیع لفظی که به دور از تخیل باشد - .
آنچه قاعده کاهی نام گرفته عواملی است که با آن از زبان معیار و قواعد حاکم بر آن فاصله گرفته میشود و یک نوع از آن در هم نشینی واژه ها در کلام اعمال می شود. تشبیه، استعاره، کنایه،مجاز و برخی از آنچه در بدیع معنوی مطرح است، مشمول این گونه از قاعده کاهی است. اگر بر آن باشیم که ویژگی زبان ادبی نمادین و مبهم بودن آن است - ر.ک: یارمحمدی، - 125 :1385، پس عواملی که باعث شکلگیری این ویژگیها در زبان میگردد، تخیل را در آن تقویت میکند و هر چه میزان این عوامل در کلام بیشتر باشد، آن را به شعر نزدیکتر میسازد. کاربرد صور خیال یعنی تشبیه، استعاره و کنایه نقش اساسی در ایجاد فضای شاعرانه در زبان به عهده دارد.
بیان مسأله و پیشینه پژوهش:
یکی از نقشهای زبان که در زبانشناسی مطرح میشود، نقش برجستهسازی آن است که بر اساس آن مرکز توجه بر روی پیام است و شامل گونههای مختلف کلام ادبی میشود. بر این اساس در این مقاله که به روش توصیفی-تحلیلی نوشته شده است، سعی شده تا مشهورترین اثر نظامی یعنی »خسرو و شیرین« از لحاظ کارکرد زبان تحلیل شود وسپس مقایسهای بین آن و لیلی و مجنون صورت گیرد.
تا کنون کتابها، مقالهها و پایان نامه های بسیاری در زمینه نظامی و زبان ویژهاش و هم چنین شگردهای شاعری او نوشته شده است. از جمله آنها میتوان به کنگره بین المللی بزرگداشت نهمین سده تولد حکیم نظامی گنجوی در سال 1370 اشاره کرد که مجموعه مقالات آن به چاپ رسیده و هم چنین سمینار نظامی گنجوی که یه همت رایزنی فرهنگی سفارت جمهوری اسلامی ایران در دانشگاه اسلامی تاشکند ازبکستان در سال 1385 برگزار شده و مجموعه مقالات آن در مجموعهای 122 صفحهای به چاپ رسیده است. علاوه بر اینها مقالاتی نیز هستند که به طور خاص به زبان نظانی پرداختهاند.
از جمله آنها محمد جاوید صباغیان است که در سال 1369 در مجله جستارهای ادبی مقالهای را با عنوان تصاویر خیال در خسرو و شیرین نظامی به چاپ رسانده که در آن به تصویرسازیهای او از عاشق و معشوق، مظاهر طبیعت، و در نهایت بعضی صور خیال مانند تشخیص و اغراق و مبالغه و... پرداخته است. هم چنین حیدر علی دهمرده در سال 1392 مقالهای با عنوان »زبانهای از زبان نظامی« را منتشر کرده که شعر نظامی را از لحاظ واژگان و ترکیب سازی و به کار بردن فرهنگ عامه در اشعار و اوصاف مورد تحلیل و بررسی قرار داده است. در هیچ کدام از کتب و مقالات دیده شده بدین صورت ساختار زبان این دو اثر به طور زبان شناسانه مورد بررسی و تحلیل قرار نگرفتهاند. یکی دیگر از وجوه ممیزه این مقاله جمع آوری آماری در خصوص متغیرهای زبان شناسی است که به صورت جداولی برای بررسی بهتر ارائه شدهاند.
منطق زبان نظامی در خسرو و شیرین
زبان نظامی اگر چه صورت و معنا را در آغوش هم پرورده است، اما این نکته در مورد آن قابل کتمان نیست که توجه خواننده در نگاه اول معطوف به صورت است و زمان زیادی نیاز است که با معنی همگام با صورت انس بگیرد. این نکته به حدی است که گاه گذر از لفظ به معنی بسیار دشوار است. زبان شناسان علت این امر را غلبه نقش ادبی زبان بر دیگر نقشهای آن میدانند. بدین معنی که شاعر توجه خود را بیش از آنکه به معنی قابل انتقال پیام معطوف کند، صرف نفس پیام می کند.
نظامی در سرایش »خسرو و شیرین« در درجه اول در پی خلق منظومه ای متفاوت و بی نظیر است که هیچ کس را یارای سرودن آن نباشد. نمیتوان منکر این امر گردید که حوادث و گرهها و گرهگشاییهای داستان که نظامی خالق آن است در محبوبیت این اثر نقش مهمی را ایفا می کند؛ اما از سویی باید پذیرفت که هیچ لباسی زیباتر از بافته دست نظامی، بر اندام این عروس پوشانده نشده است. با مقایسه »خسرو و شیرین« نظامی با نظیرههای آن در طول تاریخ ادبیات فارسی، چه از لحاظ صورت و چه از لحاظ معنی، این ادعا ثابت می شود. اکنون باید دید برجستهسازی در زبان نظامی چگونه سخن وی را اعتلا بخشیده و کدام یک از انواع برجستهسازی در آن نمود بیشتری دارد.
برجستهسازی در خسرو و شیرین نظامی قاعده افزایی
همانگونه که در مقدمه اشاره شد، قاعده افزایی به مجموع عواملی گفته میشود که صورت سخن و لفظ آن را از زبان معیار برجسته و آن را منظوم میکند. این عوامل را در مجموع می توان گونههای تکرار کلامی نامید که در سطح آوایی، واژگانی و نحوی باعث ایجاد توازن و نظم کلام میشود - ر.ک: صفوی، . - 160 : 1373 وزن، قافیه و ردیف که در علم عروض و قافیه به آن پرداخته میشود و نیز تکرار، جناس، سجع، موازنه، ترصیع و برخی دیگر از گونههای لفظی که در علم بدیع از آن سخن میرود، هر یک به گونه ای در این توازن در سخن سهیم است.
هر چه توجه به این عوامل در کلام بیشتر باشد سخن به نظم نزدیکتر میشود و به این خاطر نظم سخنی - که دارای وزن و قافیه و احیاناً ردیف و به دور از تخیل باشد همچون الفیه ابن مالک و بخش هایی از شاهنامه فردوسی - ، نثر منظوم - کلامی که دارای وزن و قافیه نیست، اما در آن از گونههای توازن مثل سجع وتکرار استفاده شده باشد چون مناجات نامه خواجه عبداالله انصاری - و شعر منظوم - سخن منظومی که صور خیال در آن راه داشته باشد چون غزلیات حافظ - همگی از گونههای سخنی است که به وسیله قاعده افزایی برجسته شده باشد.
گونه های قاعده افزایی در »خسرو و شیرین« وزن و قافیه
از میان گونههای قاعده افزایی دو عنصر وزن و قافیه باعث ایجاد توازن آوایی در کلام می گردد و مشخصه اصلی نظم است. از آنجا که »خسرو و شیرین« به عنوان مثنوی شناخته شده است، پرداختن به وزن و قافیه در آن ضروری نیست و بنابراین در مقاله حاضر به مواردی توجه میشود که باعث تقویت نظم و توازن صوری کلام میشود.
تکرار
تکرار در زبان شناسی به عنوان یکی از عوامل مهم برجستهسازی کلام در سطح واج، واژه، گروه، و جمله چه به صورت کامل و چه به صورت ناقص نمود پیدا میکند. به همین جهت آنچه در علم بدیع با عنوان تکرار و جناس تام نام برده میشود، در زبانشناسی مشمول همگونی کامل در سطح واژه است و گونههای دیگر جناس، سجع و در سطحی وسیعتر، موازنه و ترصیع، همگونی ناقص را تشکیل می دهد.
در مقاله حاضر برای بررسی گونههای تکرار در »خسرو و شیرین« که در زبانشناسی مطرح است، از سر فصل های علم بدیع کمک می گیریم؛ بدین معنی که جناس، سجع و گونههای مختلف هر یک را جداگانه مورد نظر قرار داده و انواع دیگر تکرار در واج، واژه، گروه و جمله را نیز در بخشی مجزا آوردهایم. تکرار: یکی از مباحث مهم علم بدیع که نقش بسیاری در آهنگ کلام به عهده دارد، تکرار به اشکال گوناگون آن است. »تکرار به گونههای مختلف در واج، هجا، واژه، عبارت یا جمله ایجادمیشود - «شمیسا، . - 79 :1381 از این میان تکرار در سطح واج و واژه فراوان است؛ اما جز مواردی نادر، تکرار در هجا، عبارت و جمله دیده نمیشود و لهذا از آوردن نمونههایی برای موارد اخیر صرف نظر میشود.
تکرار در سطح واج - واج آرایی - تکرار واج »ش«
نه شیرینتر ز شیرین خلق دیدم نه چون شبدیز شبرنگی شنیدم - نظامی، - 113 :1384 نهاده نام آن شبرنگ شبدیز بر او عاشقتر از مرغ شب آویز - همان -
وزان شیرین سخن شیرین مدهوش همی خورد آن سخنها خوشتر از نوش
- همان: - 122
تکرار واج »س«
ملک سرمست و ساقی باده در دست نوای چنگ میشد شست در شست
تکرار واج »غ« - همان: - 136
وزین غوری غلامی نیز چون قند ز غوره کرد غارت خوشه ای چند
تکرار در سطح واژه: - همان: - 107
چو از باریک بینی موی میسفت به باریکی سخن چون موی می گفت