بخشی از مقاله

چکیده:

توسعه سیاسی، به همراه خویش، کاهش فقر، بیکاری، نابرابری ، ایجاد نظام اجتماعی مبتنی بر عدالت و افزایش مشارکت مردم را بهدنبال دارد.طبقه تهیدستان یا حاشیهنشینان در ایران با رشد شهرنشینی و تمرکز کار و سرمایه در شهرهای بزرگ ایران رشد یافت. وضعیت معیشتی بد و ضعیف این طبقه موجب میشود که این طبقه آرمانی جز بقا برای خود متصور نباشد؛ از همین رو سوءاستفاده از این طبقه، توسط نخبگان صاحب قدرت و فاسد به راحتی امکانپذیر است. از منظر مشارکت سیاسی نیز این طبقه صرفاً به شکلگیری جامعه تودهای در ایران مدد رسانده است و در ظهور جامعه مدنی که به صورت ضربهگیر قدرت در مقابل حکومت عمل کند، مؤثر نبوده است. این مقاله با طرح این سؤال که تهیدستان چه نقشی در توسعه سیاسی در ایران بعد از انقلاب اسلامی داشته اند؟ این فرضیه را مطرح میکند که تهیدستان در گذار از گفتمان سنتی به مدرن و ساخت دموکراتیک نهتنها مؤثر نبودهاند، بلکه به دلیل فقدان فرهنگ مشارکتی- مدنی در آنها همواره بهعنوان مانعی جهت دستیابی به توسعه سیاسی به شمار آمدند.

واژههای کلیدی: توسعه، توسعه سیاسی، طبقه تهیدست،مدیرت شهری،مشارکت.

مقدمه:

توسعه به معنایپیشرفت و تغییر از جامعه سنتی به صنعتی به صورتی کاملاً فراگیر بعد از جنگ جهانی دوم مطرح شد؛ هرچند طرح اولیه آن متعاقب رنسانس و انقلاب صنعتی در کشورهای غربی آغاز شده است؛ اما بعد از جنگ جهانی دوم و شروع روند استعمارزدایی در کنار ظهور دولتهای جدید بهطور گسترده مورد بررسی قرار گرفت.توسعهی سیاسی یکی از شاخههای توسعه به حساب می آید که هدف ان در راستای هدف کلی توسعه؛ یعنی رسیدن به پیشرفت، رفع فقر و ایجاد تغییر و تحولات زیربنایی در تمام بخشهای جامعه میباشد تا شرایط بهتری در مقابل شرایط نامطلوب گذشته را برای همهی شهروندان جامعه ایجاد نمود.

ازآنجاییکه مسیر توسعهی سیاسی از جادهی اقتصاد میگذرد و رشد اقتصادی به همراه پیشرفت تکتولوژیکی ظهور طبقهای تحصیلکرده و شهرنشین را که خواستار ارزش ها و هنجارهای جامعهی مدرن است - طبقه متوسط - را به همراه دارد، این طبقه در توسعهی سیاسی که از نظر برخی دانشمندان در راستای توسعهی اقتصادی قرار دارد، نیز نقش مهمی ایفا می نماید و تحقیقات فراوانی نیز در این خصوص از سوی پژوهشگران و اندیشمندان این حوزهها صورت گرفته است. لیکن در آنسوی طبقه متوسط، طبقهی تهیدست قرار دارد که نقش آن در تحولات سیاسی و اجتماعی و بهخصوص در مباحث توسعه و توسعهی سیاسی مورد غفلت واقع شده است.در تحولات اجتماعی ایران بعد از انقلاب اسلامی مباحث توسعه سیاسی مورد توجه گسترده قرار گرفته است و در این راستا طبقه متوسط در جنبههای متعدد توسعه نقش تعیین کنندهای داشته است.

اگرچه تاکنون آثار متعددی در مورد توسعه سیاسی در ایران مطرح شده است اما این مطالعات تنها به نقش طبقه متوسط در توسعه سیاسی پرداخته است و تحقیق در خصوص نقش طبقه تهیدست در توسعه سیاسی صورت نپذیرفته است.ازاینرو با توجه به اهمیت موضوع، این تحقیق با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی میتواند با بررسی دقیق نقش تهیدستان در توسعه سیاسی، نقش این قشر مغفول مانده - لمپن ها و حاشیهنشینهای شهری - را بهطور دقیق روشن نماید تا بتوانیم خلأ پژوهشی مورد نظر را پر کرده و نقش این قشر پایین و نادیده انگاشته را در روند توسعهی سیاسی مورد تجزیه وتحلیل قرار دهیم؛ بنابراین سؤالی که در اینجا مطرح میشود این است که تهیدستان چه نقشی در توسعه سیاسی در ایران داشتهاند؟تهیدستان در گذار از گفتمان سنتی به مدرن و ساخت دموکراتیک نهتنها مؤثر نبودهاند بلکه به دلیل فقدان فرهنگ مشارکتی-مدنی در آنها همواره بهعنوان مانعی جهت دستیابی به توسعه سیاسی به شمار آمدند.

-1حاشیهنشینی:

یکی از گروههای موجود در کشورهای پیرامونی، طبقه وابستگان یا همان تهیدستان شهری است. اگرچه نمیتوان تعریفی جامع و مانعی از تهیدستان شهری به دست داد، شاید بتوان با احتیاط، فقر را یکی از مشخصههای این گروهها تلقی کرد. لوید پیتر کات یکی از مهمترین ویژگیهای تهیدستان شهری را منشأ دهقانی آنها دانسته که پس از مهاجرت به شهرها، به دلیل فقدان تخصص، به کارهایی با درآمدهای کم روی میآورند، ولی عده کمی از آنها موفق به پیدا کردن شغل ثابت با مزدینسبتاً خوب میشوند. - پیترکات, - 95:1381 ویژگیهای اینچنینی موجب می شود که این افراد به حاشیه شهرها رانده شوند و در وضعیتی نامناسب به گذران زندگی بپردازند که این حاشیهنشینی متعاقب خود اثراتی را به دنبال دارد. مفهوم حاشیهای شدن حاکی از وجود یک پیرامون اقتصادی یا اجتماعی است و حکایت از آن دارد که مردم »خارج از نظام« زندگی میکنند.

در این زمینه مسئله مهم، تأثیر کاربریهای شهری در قشربندی اجتماعی و اقتصادی است.کشورهای توسعهنیافته و در راه توسعه به دلیل رشد سریع جمعیت و درهم شکستن اقتصاد معیشتی مبتنی بر کشاورزی یا فرآیند صنعتی شدن با رشد شهرنشینی شتابانی مواجه میشوند. درعینحال در اینگونه کشورها منابع محدود و نابرابریهای طبیعی و جغرافیایی موجود، باعث بیش بهرهمندی بخشی از گروههای اجتماعی و کنار گذاشت شدن سایر گروهها بهویژه مناطق روستاییگردیده است. لذا بخشی از جامعه که از مواهب اولیهی توسعه بهره مند نشدهاند، با توجه به تخصیص امکانات اقتصادی و اجتماعی در مناطق توسعهیافتهتر، به نواحی برخوردارتر روی میآورند تا جزئی انداموار از مجموعهی اجتماع و اقتصاد آنها گردند. - نصیری, - 123

جامعه شناسان »مکتب شیکاگو« نظیر پارک - - 1968، مهاجرت و حاشیهنشینی را از منظر بیسازمانی اجتماعی که پیامد استیلای صنعت، تحرک و تراکم بالای جمعیت است مورد توجه قرار می دهند و بر این باورند که چنین تغییراتی در درون حوزههای کلانشهرها، ارزشها و سنتهای بزهکارانه و جنایی را توسعه میدهند. - ربانی افشارکهن, - 93:1381 افرادی که در مناطق حاشیهنشین زندگی میکنند، از ساخت قدرت و سیاست عمومی جامعه جدایی یافتهاند و بهعنوان گروهپَست اجتماعی تلقی میشوند. حاشیهنشینان از نظر اجتماعی دارای موقعیتی ضعیف بوده و در طبقه پایین اجتماعی قرار دارند.

بسیاری از محققان لیبرالیست - که از معتقدان و مبلغان مکتب کارکردگرایی هستند- علت عمده حاشیهنشینی را ناشی از کارکرد جاذبههای شهری و دافعههای روستایی به شمار میآورند . به نظر آنها افزایش جمعیت یکی از علل مهمی است که زمینه را برای مهاجرت مازاد نیروی کار روستایی فراهم میآورد. »عدم دسترسی مهاجرین به مشاغل اقتصادی شهری، همراه با فقر اقتصادی و عدم تخصص آنها موجب می شود که آنها مجبور شوند آلونکها و زاغههایی را که در اغلب موارد، فاقد هرگونه تسهیلات شهری از قبیل آب و برق و تلفن است، برای زندگی برگزینند - .«عابدیندرکوش, - 122 :1372 حاشیهنشینان دارای مشخصاتی هستند که میتوان بر اساس آن به ارزیابی این قشر اجتماعی پرداخت. از ویژگیهای تهیدستان و حاشیهنشینان شهری میتوان به موارد زیر اشاره کرد.

-حاشیهنشینهااکثراً مهاجر هستند. البته حاشیهنشین بومی نیز داریم. -حاشیهنشینها از نظر سواد در سطح پایینی هستند و بیسواد در بین آنها زیاد است. اکثراً- فاقد مهارت هستند.

-درآمد آنها پایین است و به مشاغل سطح پایین اشتغال دارند. -بیکاری و کارها و مشاغل متفرقه در آنها زیاد است.

-مناطق حاشیهنشین دارای جمعیت زیاد است.

-انحرافات و بزهکاری در مناطق حاشیهای فراوان است. بهبیاندیگر، حاشیهنشینی منبع اصلی جرم و جنایت است. -حاشیهنشینها با امور ناهنجاری ازجمله قاچاق مواد مخدر و خشونتهای جنسی سروکار دارند.

-حاشیهنشینها در سکونتگاههای غیرمتعارف زیست می کنند.

-فقر، عدم بهداشت و درآمد پایین از مشخصههای حاشیهنشینی است. بهطورکلی، آنها از طبقه پایین هستند.

-2توسعه سیاسی:

توسعه در مفهوم کلی و لغتنامهای خود به معنای »ترقی کردن و فراخ کردن« است؛ اما مفهوم »توسعه سیاسی« به طور ویژه، از دیدگاهها و نگرشهای مختلف تعریف شده و به بحث و بررسی گذاشته شده است. گروهی با نگرش کمی و برخی با نگاهی کیفی و ساختاری به توسعه سیاسی پرداختهاند؛ برخی نیز با رویکردی خاص در برشمردن شاخصها و پارامترهایی مشخص برای تلاش کردند.از نظر »ساموئل هانتینگتون« توسعه عبارت است از آفرینش نهادهای سیاسی دارای پیچیدگی، انسجام، استقلال برای جذب و تنظیم مشارکتهای جدید و ترویج تغییرات اقتصادی و اجتماعی در جامعه - نظری ، 1380، » . - 1زیگلمن1«، توسعه سیاسی را اینگونه تعریف میکند:»توسعه سیاسی دستیابی به موقعیتی است که طی آن یک نظام سیاسی به جستجوی آگاهانه و

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید