بخشی از مقاله

چکیده:

آموزش عالی امروزه در سرتاسر جهان بعنوان یک سرمایه گذاری در خصوص منابع انسانی که خود رکن اصلی توسعه پایدار می باشد به شمار می آید .این موضو ع موقعی مهم تر می شود که توسعه پایدار خود نیز برای رفاه وسعادت انسانها به کار گرفته می شود یعنی هم از منابع انسانی به عنوان پیشنیاز توسعه پایدار وهم به عنوان یکی از اهداف توسعه پایدار می توان نام برد.لذا آموزش عالی با خالقیت خود در خصوص آموزش ،پژوهش ،خدمت،محصول وفرایند نقش به سزایی را در کارایی نیروی انسانی بازی می کند که این کارایی منابع انسانی در اثر هماهنگ شدن با سایر عوامل منجر به توسعه پایدار می گردد.بعالوه خالقیت، توانایی فرد برای تولید ایده را باال برده و با مهندسی مجدد فرایندها،موجب گسترش وترویج دانش می گردد. از این رو در این مقاله سعی بر این شده است تا مفهوم وجایگاه خالقیت در آموزش عالی ونقش آن در توسعه پایدار تبیین گردد.

واژه های کلیدی: خالقیت،آموزش عالی،توسعه پایدار

مقدمه:

امروزه بسیاری از محققان بر این باورند که توسعه باید شرایط خاصی را دارا باشد از جمله: بر اساس نیازهای مادی وغیر مادی باشد، داخلی بوده و از درون جامعه سرچشمه بگیرد، از نظر منابع انسانی، طبیعی، فرهنگی خود اتکا باشد وتغییرات ساختاری اقتصاد،جامعه،جنسیت و روابط قدرت را مد نظر داشته باشد.دانشگاهها از دو جهت بر روند شکل گیری و نیز موفقیت توسعه در کشورهای مختلف تاثیرگذارند از یك سو از نظر پرورش نیروی انسانی کارآمد و دیگر از جهت گسترش تکنولوژی، بر این اساس دانشگاهها به عنوان مرکز تحقیق و پژوهش، مکان نوسازی اجتماع و حرکت به سمت توسعه همه جانبه و پایدار هستند . دانشگاه ها بعنوان رکن اسلی در فرایند توسعه ، در زمینه های تولید دانش وتوزیع وتسهیم دانش وارائه پروژه های کار آمد برای حل مشکالت روزانه جامعه نقش منحصر به فردی دارند وبه دلیل نقشهای جدید آموزش عالی چون تجاری سازی دانش و توسعه فناوری و... این اهمیت در توسعه پایدار دو چندان می گردد.

همچنین باید توجه داشت که آموزش عالی از اساسی ترین ارکان خیزش به سمت جهانی شدن محسوب می شود. نیروی انسانی ماهر اصلی ترین شاخصه ی پیشرفت و توسعه کشورها و از مهمترین عوامل قدرتی آنها محسوب می گردد. در این راستا توسعه علمی و تقویت نهادهای آموزشی و پژوهشی می تواند تمهید کننده راه به سمت تحقق در سایر زمینه های توسعه باشد. نیروی انسانی ماهر به طور عمده از طریق آموزش عالی کارآمد و مؤثر قوام می یابد. بنابراین شایسته است اصلی ترین نقش دولت در زمینه آموزش عالی، توسعه علوم تحقیقات و فن آوری، تقویت روحیه تحقیق و تتبع و ترویج تفکر خالق و ارتقای فرهنگ علم دوستی باشد.

همچنین باید اشاره کرد که توسعه ، مجموعه تغییر هایی است که موجب می شود یک نظام اجتماعی از شرایط خاصی از زندگی که نامطلوب تشخیص داده می شود به سوی شرایط بهتر حرکت کند یا به عبارت دیگر، توسعه فرآیند جامع و فراگیری است که به وسیله انسان آغاز می شود و هدف آن بهبود بخشیدن به شرایط زیستی کلیه افراد جامعه است .آموزش عالی معرف نوعی سرمایه گذاری در منابع انسانی است که با فراهم نمودن و ارتقا دانش ها، مهارتها و نگرشهای مورد نیاز فراگیران، به توسعه جامعه کمک می کند .آموزش عالی به طور قطع نه تنها موجب ترویج دانش می شود، بلکه با پیشرفتهای تحقیقاتی و علمی، دانش جدید نیز به وجود می آورد و این دانش جدید مدیون تفکر خالق منابع انسانی است - ایران منش ،. - 1393

تجربیات چند دهه گذشته برخی جوامع صنعتی وتوسعه یافته بیانگر آن است که نه تنها تامین منابع مالی وامکانات رفاهی دست اندر کاران آموزش عالی برروی خالقیت ایشان تاثیر گذار بوده است بلکه با کار مستقیم روی این استعداد از طریق آموزش تکنیک های خالقیت در زمان کمتر وبا هزینه کمتری بدون انجام سعی وخطا می توان به اهداف توسعه پایدار در پرتو قدرت ابداع وخالقیت افراد به نتایج خیره کننده ای دست یافت. حال برای برای مقابله مناسب با توسعه نیافتگی، به افرادی نیاز داریم که با اتکا به نیروی اراده و عقل خود، منطقی و خالق بیاندیشند .موضوع خالقیت و نوآوری اخیرا توجه بسیاری از اندیشمندان و مسئوالن جوامع مختلف وبه ویژه جوامع در حال توسعه را به خود جلب کرده است.از جمله در کشور ما که مدتهاست ذهن مسئولین به مساله خالقیت در آموزش عالی و همچنین نقش دانشگاهها ومراکز آموزش عالی در جهت توسعه پایدار معطوف شده است.لذا با توجه به آنچه بیان شد هدف از نگارش این مقاله بررسی نقش خالقیت در آموزش عالی ودر نتیجه کمک آن به توسعه پایدار می باشد .

تعریف ومفهوم خالقیت:

مدت زمان مدیدی است که تحقیقات گونا گونی بر روی خالقیت افراد انجام شده است و هر یک از صاحبنظران بسته به دیدگاه های خود تعریفی از خالقیت را ارائه نموده اند:گیلفوردخالقیت را با تفکر واگرا - دست یافتن به رهیافتهای جدید برای حل مسائل - در مقابل تفکر همگرا به دست یافتن به پاسخ صحیح مترادف می دانست - مدنی پور، شهرآرای ،.1375ص. - 38الرسون - - 2662 استاد رفتار سازمانی، خالقیت را به وجود آوردن تلفیقی از اندیشه ها و رهیافتهای افراد و یاگروهها در یك روش جدید، تعریف کرده است. بارزمن خالقیت را فرآیند شناختی از به و جود آمدن یك ایده،مفهوم، کاال یا کشفی بدیع می داند.

خالقیت همچون عدالت، دموکراسی و آزادی برای افراد دارای معانی مختلف است ولی یك عامل مشترك در تمام خالقیتها این است که خالقیت همیشه عبارتست از پرداختن به عوامل جدیدی که عامل خالقیت در آنها موجود بوده و به عنوان مجموع میراث فرهنگی عمل می کنند ولی آنچه که تازه است ترکیب این عوامل در الگویی جدید است - دیویس، - 1888 تالشهای خالقیت وسیله ای برای نوآوری است . خالقیت بیشتر یك فعالیت فکری و ذهنی است و نوآوری بیشتر جنبه عملی دارد و در حقیقت محصول نهایی عمل خالقیت است - فرنودیان،.1396ص. - 0

برخی دیگر از تعاریف ارائه شده از خالقیت نیز عبارتند:

تونی بازان : رسیدن به ایده های جدید به منظور حل مشکالت، با به کارگیری نیروی ذهن و قوای جسمانی در پرداختن به انبوه تصورات و رفتارها - بازان،. - 1391

ویسبرگ ومیر: توانایی حل مسایل به روشی که فرد قبال حل آن رانیاموخته باشد - خلیلی، - 1392 کرافت:فعالیتی تخیلی، به منظور ایجاد نتایجی که هم ناب و اصلی و هم باارزش باشد - کرافت،. - 2666

ورنن:توانایی فرد برای تولید ایده ها، نظریه ها، بینشها یا پدیده های جدید و بدیع و بازسازی مجدد در علوم و سایرزمینه هاست که از نظر علمی، زیبایی شناسی، تکنولوژی واجتماعی با ارزش تلقی شود - ورنن، - 1898

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید