بخشی از مقاله

چکیده

دیوان حکیم سنایی غزنوی با بیش از سیزده هزار بیت مشتمل است بر سرودههایی در قالبهای قصیده، ترکیببند، ترجیع بند، مسمط، غزل، قطعه، و رباعی. سرودن تغزل و گرایش به مجادلههای عاشقانه و جاذبههای آن، گاه و بیگاه شاعر را به خود مشغول میدارد. مقدمه قصاید مدحی سنایی که به توصیف معشوق پرداخته است، هرچند که از لحاظ شمار ابیات، یکدست نیست و غالباً بین7 تا 29 بیت است ولی جایگاهی درخور در قصاید مدحی وی به خود اختصاص داده است.

در این مقاله سعی شده است ضمن معرفی اجمالی جنبههای مختلف توصیف معشوق از قبیل ساحت اباحی و معنوی یا گزارشگر صورت و تشبیهات حسی و عقلی و. . .، سیمای معشوق سنایی با تأکید بر تحول فکری شاعر، بررسی و تحلیل شود؛ بنابراین ابتدا مهمترین و ویژهترین رویکردهای سنایی در ترسیم سیمای معشوق، استخراج و در هشت گروه، دستهبندی شده است و سپس با مطالعه و بسامدیابی واژهها و ارائه نمودار، اهمیت، چگونگی کاربرد و جایگاه آنها و نحوه تحول فکری در تصویرآفرینی سنایی از سیمای معشوق در تغزلات قصاید مدحی وی تحلیل شده است. حضور مشخصههای سبک خراسانی و رگههایی از تحولی که بعدها چراغ راه شاعران در زمینه پرداختن به معشوق می شود از برجستگیهای تغزلات قصاید مدحی سنایی است که در این پژوهش به آن پرداخته می شود.

B1مقدمه

سنایی یکی از شاعران ارجمند اواخر قرن پنجم و ششم هجری و بنیانگذار شعر عرفانی است. همانطور که از اشعارش پیداست او کسی است که باعث تحول شگرفی و عظیمی در شیوه گفتار و بیان پس از خود شد. اینکه وی گشاینده راه شعر عرفانی است و راهنمای شاعران عرفانی دوره های بعد از خود یعنی سبک عراقی شده است و این نیز که شخصیّت» چند بعدی وی تا اواخر دوران زندگی و شاعری با وی همراه بوده است - .« شفیعی کدکنی، 1390، - 45 مورد تأیید جمهور ادیبان می باشد.

بخش اعظم دیوان وی قصاید است که مملو از موضوعات متنوعی چون حکمت، پند، توصیف، مدح، عرفان، شکایت، مرثیه، تعزیت و توحید است. قصاید وی به زبانی یکسان سروده نشده است همانطور که از» نظر مضمون و محتوا در سخن وی تنوع دیده می شود از نظر قالبِ شعری و عناصر آننظیرِ قافیه، ردیف، کاربرد آرایهها، الگوهای دستور و. . . نیز تنوع چشمگیری دارد.« - طغیانی، 1382، - 2 تغزل به عنوان یکی از اصلیترین بخشهای قصیده، جایگاه مهم و ثابتی در قصیدهها داشته و به عنوان یکی از تأثیرگذارترین قسمت های قصیده، از آغاز ظهور در گستره شعر فارسی حضور داشته است.

تمایل قصیدهسرایان به این بخش در دوره های مختلف، آنان را بر آن داشته تا متناسب با مفاهیم هر دوره و همچنین برای سازگار کردن این بخش با بخشهای دیگر قصیده، تحول و تغییراتی متناسب با شرایط سرایش در آن ایجاد کنند . یکی از شاخصترین موضوعات موجود در مقدمههای قصاید، توصیف معشوق بوده است. نخستین بارقههای تحول در تغزلات قصاید را میتوان در قصاید سنایی یافت.

نگاه شاعران قبل از سنایی به معشوق در تغزلات قصاید، نگاه یکسانی است و تا آن زمان شیوه ای ثابت در برخورد با معشوق جاری و ساری بوده است ولی همانطور که در این پژوهش به آن پرداخته شده است می توان در تغزلات قصاید مدحی که به معشوق پرداخته است، شیوه ای هرچند ضعیف یافت که سنایی در پی آن بوده تا در تغزلات خود نیز تغییراتی ایجاد کند که بعدها همین اندک تلاش و کوشش، راه روشنی را در پیش روی شاعرانی گذاشت که به معشوق و توصیف آن پرداخته اند. دست یابی به این تلاش و تغییراتبرون، دادِ این پژوهش است.

در این مقاله سعی خواهد شد تا با بررسی جنبه هایی از چگونگی توصیفات معشوق در تغزلات قصاید مدحی سنایی و دادن آمار و ارقام و تحلیل آنها به رگه هایی از تحول در تغزلات وی دست یافت و اینکه پرداختن به ساحت معنوی در کنار ساحت اباحی معشوق تا چه میزان توانسته است باعث تحول فکری در توصیف معشوق شود؟ و دیگر اینکه آیا شخصیّت دو بُعدی سنایی ارتباطی با نگاه های مختلف وی به توصیف معشوق در تغزلات قصاید مدحی اش دارد؟

B2 زمینه تحقیق

سنایی با داشتن 203 قصیده یکی از قصیده سرایان بنام ایران است. در این میان، قصایدی هستند که با مقدمه آغاز نشده اند و سنایی بدون آوردن مقدمه، به سراغ تنه اصلی رفته است. از 203 قصیده سنایی 70 قصیده آن، مدحی است که در مدح افراد مختلفی سروده شده است. 16 قصیده از این قصاید مدحی دارای مقدمههایی است که در توصیف معشوق است. تعداد کل ابیات این 16 قصیده 561 بیت میباشد که از میان این ابیات، 243 بیت آن، مقدمه است که به توصیف معشوق و ملائمات آن پرداخته است و این قسمت، پژوهش ما را دربرمیگیرد. از آنجا که معشوق یکی از عناصر مهم تغزلات وی است نیاز به بررسی وی در قصاید مدحی سنایی احساس شد.

طولانی ترین مقدمه قصیده مدحی سنایی که به معشوق پرداخته است29 بیت است که در مدح خواجه محمد بن خواجه عمر سروده شده است و کمترینِ آن، 7 بیت است که در مدح دولتشاه آمده است و میانگین تعداد ابیات مقدمه قصاید مدحی که خاص توصیف معشوق است 18 بیت می باشدمقدمه. آن قصایدی که در مدح بهرامشاه سروده است طولانی است هرچند که خودِ قصیده هایی که در مدح وی سروده غالباً کوتاه می باشد. مأخذ این پژوهش دیوان سنایی به اهتمام پرویز بابایی، 1375، نشر نگاه می باشد.

B3 سیمای معشوق در تغزلات قصاید مدحی سنایی

از آن جا که تحلیل جایگاه معشوق در تغزلات قصاید مدحی سنایی تنها با بررسی آثار او ممکن است؛ در این قسمت، ابتدا اجزای سیمای معشوق بسامد یابی شده و سپس به دسته بندی و چگونگی جایگاه آنها پرداخته میشود. نموداری که در ادامه خواهد آمد با ارائه بسامد حضور هر یک از اجزای سیمای معشوق در تغزلات قصاید، ما را در قضاوت بهتر درباره سیمای معشوق سنایی یاری می دهد. توصیفات مربوط به معشوق در تغزلات مدحی سنایی را در یک نگاه کلی می توان به سه بخش تقسیم کرد. نخست؛ توصیف ملموس و جزئی معشوق مانند لب، چشم، روی و ملائمات آن. بخش دوم، اجزائی را شامل می شود که به اندام کلی تر معشوق مانند قد و قامت می پردازد. بخش سوم؛ مرتبط با تصاویری است که در آنها تنها به کلیت سیمای معشوق و حسن و زیبایی او مانند تشبیه وی به بت، صنم، ماه تمام و غیره توجه شده است.

:3B1 توصیف ملموس و جزئی معشوق: توصیف جزئی و ملموس در تغزلات مدحی سنایی در مجموع با 76 بار استفاده و%72/38 از کل توصیفات از نظر اهمیت، نخستین دسته از جلوه معشوق را به خود اختصاص داده است. در این دسته، واژه » روی« با 17 بار و واژه »زلف« با 13 بار و واژه »چشم« با 9 بار اشاره، مهمترین عضو این دسته به شمار میآیند و واژه »دهان« با 3 بار و واژه های »موی« و »مژه« و »زنخ« و »مژگان« هر کدام2 بار و واژه های »خال« و »غبغب« و »بوی« و »سینه« و »بر« و »خط مشکین« و » میان« و »بناگوش« و »عذار« هرکدام با 1 بار کاربرد، کمترین حضور را در توصیفهای معشوق در تغزلات مدحی سنایی دارند.

داده لب و خال او را بی خدمت کفر و دین    کرده رخ و زلف او را بی منت روز وشب

- سنایی، 1375، - 67

ما در طلب زلف تو چون زلف تو پیچان    ما در هوس چشم تو چون چشم تو بیمار

- سنایی، 1375، - 142

خط مشکینش بر آن عارض کافور نهاد    چون بدیدم جگرم خون شد و خونم چو جگر

- همان، - 161

3B2کلیّت: سیمای معشوق و حسن وزیبایی او: در این بخش، توصیفات کلی معشوق جای دارد و مشبهبههایی یافت می- شوند که کلیت معشوق به آنها نسبت داده شدهاند. این دسته از سیمای معشوق با 27 بار کاربرد و با %25/71 در جایگاه دوم قرار دارد. مشبهبهایی مانندِ بت، صنم، ماه، پری، تنگ شکر، شمع، نگار، خرمن گل، ترک خندان، کبک دری. سنایی در تغزلات قصاید مدحی خود هنوز در بند توصیف معشوق زمینی است.

معشوق در دورههای نخستیندبیات ما نتوانسته است خود را از زمین جدا کند و تقدس و آسمانی بودنِ خود را در سدههای ششم به بعد تجربه میکند. این معشوقی که در سبک عراقی بسیار مورد احترام عاشق است در دوره غزنوی، »کنیز شاعر است و برای شاعر رود مینوازد و آواز میخواند.« - شمیسا، 1382، - 47 گاهی هم »ترکی لشکری یا شاهدی ختنی بوده است .« - محجوب، 1350، - 501 هرچند سنایی با تشبیه معشوق به واژه هایی مانند » پری« حرکتی برای معشوق نیمه مقدس در تغزلات خود برداشته است ولی بسامد کلیتر، از آنِ معشوق زمینی است و این آغاز می شود برای شاعران بعدی چون انوری که »در تغزلات قصاید خود بیشتر به معشوق نیمه مقدس روی آورده است - .«کرمی، 1389 ، - 16 پری »یکی از ایزدان بوده که در زمانهای کهن ستایش می شد - .

«لاهیجی، 1371، - 290 ولی بعدها به دلایل سیاسی و اجتماعی، این باور کمرنگ شد هرچند خاطره ایرانیان آن را در ناخودآکاه خود پروراند و حتی »در شعر مولانا پری الهه شعر شد - .«حسینی، 1386، - 8 در این دسته واژه »ماه.« با 8 بار پربسامدترین و واژه »ترک خندان « و »بت« هرکدام با 3 بار جایگاه دوم و واژه »تنگ شکر« و »بهار« با 2 بار در جایگاه سوم و واژهایی مانند: »شمع« و »نگار« و »خرمن گل« و »سمن تازه« و »پیکر رخشنده« و »پری« و »خورشید« و »کبک دری« و »صنم« هرکدام با 1 بار در رتبه آخر این دسته جای گرفته اند.    

خورشید نماینده بتی ماه جبینی                کافور بناگوش مهی مشک عذاری

- سنایی، 1375، - 309

اینک که یکی هفتست کان ماه دو هفته        کرده ست کناره زپی بوس و کناری

- همان، - 313 :3B3 توصیف اندام کلیتر معشوق: دسته دیگر از توصیف ها که در تغزلات مدحی سنایی چندان پر بسامد نیست تصاویری است که به معرفی اندام کلی تر معشوق او مانندِ »قد« و »قامت « می پردازد. »این گونه از توصیف ها در تغزلات سامانیان و غزنویان با بسامد قابل توجه دیده می شود.« - محجوب، 1350، - 637 و این عجیب است که سنایی هرچند در آن زمان می زیسته است ولی توصیف اندام کلی تر معشوق وی در تغزلات مدحی، بسامد بسیار کمی دارد. دراین دسته با ذکر 2 مورد و با %1/90 در جایگاه سوم توصیف سیمای معشوق قرار دارد.

قد چو سرو که دیدست که روید به چمن آفتاب و شکر از سرو بن غاتفری - سنایی، 1375، - 313 سنایی در تغزلات مدحی خود در توصیف معشوق، بیشترین نگاه را با 76 مورد بر توصیف های ملموس و جزئی تر معشوق داشته است که پرکاربردترین عضو آن واژه »روی« است و در مرتبه دوم به توصیف کلیت سیمای معشوق و زیبایی او با 27 مورد نظری انداخته که دراین مورد واژه »ماه« پرکاربردترین عضو می باشد. در رتبه سوم توصیف اندام کلی تر معشوق است که با ذکر 2بار »جمال« و » میان«کم ترین بسامد را از آنِ خود کرده است. سرانجام اینکه سنایی در توصیفات معشوق در مقدمه قصاید مدحی، هنوز خود را از توصیفات بیرونی و زمینی سبک خراسانی رها نکرده و همچنان در وصف معشوق بیرونی و ملائمات آن است.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید