بخشی از مقاله
چکیده
یکی از زیباترین، اصیلترین و غنیترین زبانهای اقوام ایرانی، زبان لکی است. این زبان، بازمانده زبان پهلوی است. آثار شفاهی لک زبانان، رکن مهمی از فرهنگ عامه - فولکلور - آنان است و در میان آثار
شفاهی این قوم، سرودههای عاشقانه از جلوه و جایگاه خاصی برخوردار است. در این مقاله برآنیم که به مبحث معشوق در سرودههای شفاهی لکی بپردازیم تا ویژگیها و مشخصههای اساسی و مبانی جمالشناسانه قوم لک در نگاه به معشوق شناخته و بدین روش، برای شناساندن ادب شفاهی گامی لکی برداشته شود. برای این کار پس از مقدمهای کوتاه درباره فرهنگ عامه و توضیح درباره زبان و ادبیات لکی، سرودههای شفاهی لکی را که سیما و رفتار معشوق در آنها ترسیم شده است، گردآوری کرده و آنها را در بخشهای سهگانه »وضع ظاهری«، »حالات و رفتار معشوق« و »تنکامه سرایی - اروتیک - « دستهبندی نموده و به روش تحلیلی-توصیفی و در مواردی نیز با شیوه بررسی تطبیقی - مقایسه ابیات لکی با سرودههای ادبیات فارسی - بدانها پرداختهایم. هر چند بسیاری از مبانی جمال شناسانه ادب شفاهی لک زبانان با ادبیات کلاسیک فارسی مشترک است، در این پژوهش به موارد متعددی نیز اشاره شده است که تفاوت نگاه و انگارههای لک زبانان را نشان میدهد.
کلید واژگان: لکی، ادبیات شفاهی، معشوق.
-1مقدمه
ایران زمین، به علت گستردگی جغرافیایی و تنوع قومیت ها، دارای خوان و گنجینهای رنگارنگ و ارزشمند از فرهنگ عامه - فولکلور - نیز هست. فرهنگ عامه که با عنوانهایی همچون فرهنگ مردم یا فرهنگ عوام و یا فولکلور نیز شناخته میشود »مجموعه عادات و سنن و معتقدات و خرافاتی است که در عمل و سینه به سینه از نسلی به نسل دیگر میرسد و رقصها وترانه ها و طبّ عامیانه - استعمال نباتات و اوراد جادویی - ، اساطیر و ضزبالمثلهای عوام را شامل میشود.« - شریفی، - 1103 :1387 یکی از زیباترین، اصیلترین و غنیترین زبانهای اقوام ایرانی، زبان لکی است. »این زبان، زبان بومی ایرانی بازمانده از زبان پهلوی اشکانی است.« - عسکری عالم، - 1 :1383 با توجه به شباهت بسیار زیاد زبان لکی به پهلوی باستان میتوان نتیجه گرفت که لکی از بازماندگان زبان مادی است. فرهنگ و ادبیات لکزبان در گذشته بیشتر شفاهی و غیرمدون است. البته در برخی آثار و اسناد به جا مانده از گذشتگان، همچون کتاب اوستا بسیاری از واژگان لکی دیده میشود. با توجه نوشتههای روی برخی سفالها و سنگنوشته ها این احتمال وجود دارد که زبان لکی زبان ایرانیان باستان و بویژه زبان ساسانیان و بیتردید زبان سلسله زندیان بوده است و در آن روزگار بهصورت مکتوب وجود داشته است.
درباره پراکندگی قوم لک و گستره جغرافیایی آنان باید گفت که لک زبانان در نواحی اطراف رود سیمره - در بخشهایی از استانهای همدان، ایلام، لرستان و کرمانشاه - زندگی میکنند. لک ها همچنین به علل مختلفی مانند تبعید و مهاجرت و... در سایر نقاط ایران همچون خراسان، کرمان، فارس، بوشهر، خوزستان مازندران، قم، آذربایجان غربی، کردستان و تهران و... سکنی گزیدهاند. لک ها علاوه بر ایران در عراق، ترکیه، داغستان و آذربایجان نیز سکونت دارند. در کتاب »کوچ نشینان لرستان« چنین آمده است: » زبان لکی یکی از گویشهای مهم در زاگرس است، این زبان اساساً در بین طایفههای سلسله، دلفان، در جلگههای الشتر و خاوه در میان طایفه بیرانوند در مشرق خرمآباد و در بین طایفههای پشتکوه - ایلام - از جمله طرهانیها ، جلالوندیها ، هلیلانیها و نیز در بین شماری از طایفه های ساکن در لرستان، کرمانشاه و کردستان رواج دارد.« - اینگه دمانت، - 87 :1375
درباره وجه تسمیه قوم لک نظرات متفاوت است؛ اما شاید درستترین آنها آن است که لک عنوان واحد شمارش - معادل صد هزار - است - ر. ک. معین، - 883 :1382 ادبیات شفاهی لکی، ادبیاتی بسیار غنی و گسترده است که جلوههای گوناگونی همچون افسانهها، متلها، مثلها، ترانههای محلی، چیستانها، لطیفهها، مور - مویه - ، هوره، لالاییها، فال چهل سرور - سرود - و... دارد که بیشتر آنها صورت مکتوب نیافتهاند و سینه به سینه از نسلی به نسل دیگر رسیده است و هنوز نیز در میان اقوام لک زبان ساری و جاری است و به همین دلیل زنده و پویا مانده است و ماندگار. این گونه آثار شفاهی، رکن مهمی از فرهنگ عامه - فولکلور - شمرده می شود. »وجود افسانه های فراوان، چیستانها، ضرب المثلها و ... در زبان لکی نشانه غنی بودن، دیرینگی، گستردگی و سالم ماندن این زبان می باشد و
گویای آن است که زبان لکی نقش و اهمیت فراوانی در تاریخ این مرز و بوم داشته است ... لکی خود
شاخه ای وسیع، گسترده و شیرین از زمان حضور زرتشتیان و ساسانیان در ایران می باشد.« - رحیمی، - 15 :1379 گردآوری و بررسی جلوههای فرهنگ عوام و بویژه ادبیات شفاهی، برای تبارشناسی اقوام و نیز جامعهشناسی، مردمشناسی، روانشناسی، تاریخ پژوهی و... آنان ضرورت دارد و در سراسر جهان اهمیت پرداختن به آن را دریافتهاند و برای همین مراکز مختلف و متعددی به این امر مهم، اختصاص داده شده است. »مسأله جمعآوری فولکلور ایرانی، پیش از آنکه ذهن ایرانیان را به خود مشغول سازد، مورد توجه اروپاییان قرار گرفت و خاورشناسانی چون ژورکوفسکی و آرتور کریستنسن - Arthur Christensen - هلندی 1945-1875 - میلادی - به جمعآوری و تحقیق درباره آن پرداختتند. از اوایل سده حاضر، عدهای از ایرانیان نیز به اهمیت موضوع پی برده، بدین کار همت گماشتند... در میان نویسندگان معاصر ایران، صادق هدایت در این راه پیشگام بود. علیاکبر دهخدا نیز با تألیف امثال و حکم در زمینه جمعآوری امثال عامیانه در این کار کوشید.« - همانجا - بعدها کسانی همچون انجوی شیرازی با تشکیل »مرکز فرهنگ مردم« و شاملو با نوشتن فرهنگ عامیانه با عانوان »کتاب کوچه« و... کوششهای ارزشمندی در این راه انجام دادند و آثار ماندگار دیگری نیز به تبع خلق شد