بخشی از مقاله
چکیده:
بهار در کتاب سبک شناسی خود سبک را روش خاص ادراك و بیان افکار به وسیله ترکیب کلمات و انتخاب الفاظ و طرز تعبیر می داند در این مقاله تلاش شد تا تاثیر پذیري سبکی برخی قصاید او از قصاید فرخی سیستانی، مسعود سعد سلمان، خاقانی شروانی در پنج حوزه زبان، تخیل، عاطفه، آهنگ و شکل تحلیل و مقایسه بشود. یافته هاي این مقاله نشان می دهد که اصلی ترین شباهت این قصاید، دو عنصر آهنگ و شکل است. بهار وزن و بحر عروضی قصایدي از فرخی سیستانی، مسعود سعد سلمان و خاقانی که از اوزان سنگین و نسبتا دشوار است را براي قصایدش برگزیده تا به نوعی قدرت و طبع شعري خویش را نیز به رخ مخاطب بکشد. او همچنین از واژگان و تعابیر به کار رفته در قصاید این شاعران را در قصاید خویش را با واژگان و تعابیر جدید در آمیخته و به کار می برد. از ویژگی ها شاخص و مشترك نحو زبان در این قصاید، استفاده ي فراوان از جمله ي مرکب است که در این مورد نیز بهار از سه قصیده سراي کهن پیروي کرده است. از نظر شیوه تجلی عاطفه، با توجه به دغدغه هاي اجتماعی بهار در عصر مشروطه بین قصاید او و قصاید مذکور تفاوت اساسی وجود دارد. بنابراین می توان نتیجه گرفت که قصاید بهار به ترتیب در چهار حوزه آهنگ، شکل، زبان و تخیل از قصاید فرخی سیستانی، مسعود سعد سلمان، خاقانی شروانی تاثیر سبکی پذیرفته است اما از منظر عاطفه شعري با آن قصاید متفاوت است.
واژگان کلیدي:سبک شناسی، بهار، خاقانی، فرخی سیستانی، مسعود سعد سلمان
مقدمه:
در ایران هرگاه سخن از روش بیانی یک نویسنده یا شاعر به میان می آمده؛ کلمات طرز، طریقه، شیوه، نمط، سیاقت، اسلوب و مانند اینها به کار می رفته است. سبک شناسی از جمله علوم ادبی است که امروزه اهمیت خاصی دارد و یکی از شیوه هاي مهم براي پی بردن به ویژگی هاي یک اثر و به دست آوردن معیاري از روش هنري یک هنرمند، تحلیل سبک شناختی آثار او بر اساس زبان و ویژگی هاي ادبی و فکري است. واژه سبک، مصدر ثلاثی مجرد عربی است؛ به معنی گداختن، ریختن و قالب گیري کردن زر و نقره و سبکیه به معنی پاره زر و نقره گداخته و قالب گیري شده، مشتق از این واژه است. - لسن العرب، ذیل واژه سبک - در فرهنگ معین نیز سبک را روشی خاص می دانند که شاعر ي نویسنده ادراك و احساس خود را بیان می کند. همچنین طرز بیان ما فی الضمیر است. - فرهنگ معین، ذیل واژه سبک - از گذشته تا کنون تعاریف زیادي، براي این کلمه نوشته شده و یا به زبان آمده است. کهن ترین اشارات را می توان در آثار نویسندگان یونان باستان - افلاطون و ارسطو - یافت.
عبدالحسین زرین کوب درباره سبک می گوید: »سبک عبارت است از شیوه خاص در نزد هر گوینده، تعبیر صادقانه اي است از طرز فکر و مزاج طبع او. اگر طبع شاعر تند و سرکش باشد، سبک بیانش غالبا سریع و کوتاه می شود و اگر طبعی داشته باشد خیال پرور و رویایی، سبک او درآکنده می شود از استعارات و مجازات دور و دراز .... از طبع بلند، سبک عالی بر می آید و از طبع حقیر، سبک ضعیف - « زرین کوب، - 175 : 1356 همچنین می توان گفت »سبک ادبی، از ذهن نویسنده و شاعر مایه می گیرد و آنچه بدان رنگ فردي می دهد نگرش و بینش هنري و واقعیت هاي عینی و سبک زندگی فردي است. چه عملی که از نیروي خلاقه آدمی سر می زند؛ از فعالیت هاي نظري و عملی او گسسته نیست بلکه در گرو تاثیر هایی است که از جهان بیرون می پذیرد و آن ها را به رنگ نظرگاه هاي فکري یا عاطفی خود در می آورد.« - غیاثی، - 16 :1368 بنابراین » سبک گوهري ذهنی و فلسفی نیست که تعریفی فشرده شده باشد. سبک پدیده اي انسانی و همانند آدمی چند وجهی است. به همین جهت شناخت سبک خود واقعیتی محسوس و عینی؛ ولی تعریف سبک شناسی نظري است.« - همان: - 38
بهار در کتاب سبک شناسی خود سبک را روش خاص ادراك و بیان افکار به وسیله ترکیب کلمات و انتخاب الفاظ و طرز تعبیر می داند . به عقیده او » سبک یک اثر ادبی وجهه خاص خود را از لحاظ صورت و معنی القا می کند و آن نیز به نوبه خویش وابسته به طرز تفکر گوینده یا نویسنده درباره حقیقت می باشد.« - بهار، 1383، ج - 18 :3 سناپور سبک هاي مختلف را حاصل نگاه هاي متفاوت به جهان می داند. »نگاهی که هر بار چیز تازه اي را کشف می کند.« - سناپور، - 9 :1387 شمیسا » سبک را وحدتی تعریف می کند که در آثار کسی به چشم می خورد.« - شمیسا، - 13 :1374 درگاهی - منتقد ادبی - نیز »سبک را جلوه گاه درون می داند. به عبارت روشن تر، سبک نمودار روحانیت آفریننده است.« - درگاهی، - 173 : 1377 فرشیدورد نیز سبک را به رنگ و بو در گل و میوه تشبیه می کند و می گوید: » سبک هر شاعر یا نویسنده، مانند رنگ و بویی که در یک گل یا میوه وجود دارد؛ اثر او را هم به لحاظ محتوایی و هم به لحاظ نشانه هاي بیرونی آن، از دیگر آثار ادبی جدا می کند؛
یعنی تفکر و اندیشه هاي هنرمند پا به پاي زبان و تعبیر، در آثار وي حضور دارد.« - فرشیدورد، - 564 :1378 میر صادقی نیز سبک را شیوه اي می داند که » نویسنده یا شاعر آنچه را می گوید چگونه بیان می کند.« - میر صادقی، - 47 :1376 به طور کلی می توان سبک را روشی یگانه دانست که نویسنده یا شاعر براي بیان مفاهیم خود در اثر ادبی به کار می برد. بر این اساس سبک نه تنها بازگو کننده افکار انسان و جلوه گاه درون اوست؛ بلکه در ارتباط مستقیم با عناصر زبانی و امکانات بالقوه آن است. گفتنی است سبک یک اثر، مجموعه ویژگی ها و عناصري است که آن اثر هنري – ادبی را از دیگر آثار متمایز می سازد و از نظر میزان کاربرد نیز بسامد بیشتري دارد.
همان طور که از تعاریف گوناگون بزرگان این دانش بر می آید؛ واقعیت این است که سبک شناسی مانند بسیاري از مسائل قابل تعریف جامع و مانع نیست و نظریات مختلفی در آن طرح شده است. این اختلافات، ناشی از زاویه دید سبک شناسان به عوامل محتوایی یا صوري است؛ در حالی که سبک نه به ویژگی هاي شکلی منحصر می شود و نه صرفا از محتوا سرچشمه می گیرد. بلکه تجلی عناصر شکلی و محتوایی و چگونگی ترکیب آن، مشروط به شرایط بیرونی - محیط اجتماعی، تاریخی - و شرایط درونی - شخصیت هنرمند و ... - است. سبک چگونگی در هم تافتن و وحدت یافتن شکل و محتواست و تفکیک شکل و محتوا در واقعیت آثار هنري غیر ممکن است. - امین پور، - 179 :1384
نکته بسیار مهم در سبک شناسی توجه به بسامد است. اصولا سبک از طریق مقایسه قابل ادراك است؛ چنانکه رنگ ها در تقابل یکدیگر خود را نشان می دهند. در مطالعه نرم و انحراف از آن، وجود یک یا چند عنصر سبکی چندان اهمیت ندارد؛ اما بسامد عنصر سبکی اهمیت دارد. به عنوان مثال کاربرد دو حرف اضافه براي یک متمم از ویژگی هاي سبک خراسانی است؛ اما از مختصات غزل حافظ نیست. هر چند که در دیوان حافظ به کار رفته باشد؛ زیرا بسامد آن اندك است. هر سبکی نسبت به سبک دیگر داراي انحراف است و این یعنی سبک. مثلا دیوان سعدي یک هنجار یا نرم است و غزل صائب در مقایسه با آن خارج از نرم است؛ اما هر دو سبک دارند. از این جاست که برخی در تعریف سبک می گویند: سبک یعنی عدول از نرم. - شفیعی کدکنی، - 38-37 :1379مساله اصلی در این مقاله بررسی تاثیر پذیري سبکی ملک الشعراي بهار از برجسته ترین قصیده سرایان فارسی است. بدین منظور قصایدي که ملک الشعرا در پیروي از سبک فرخی سیستانی، مسعود سعد سلمان و خاقانی سروده به تفکیک در پنج حوزه زبان، تخیل، عاطفه، آهنگ و شکل بررسی و مقایسه می شوند.
تاثیر پذیري سبکی بهار از فرخی سیستانی:
براي بررسی تاثیر پذیري بهار از فرخی سیستانی ، مشخصه هاي سبکی قصیده بهار با مطلع: مکن حدیث سکندر که اندرین کشور »فسانه گشت وکهن شد حدیث اسکندر«
- بهار، - 461 :1379با قصیده اي از فرخی سیستانی با مطلع زیر مقایسه می شود: