بخشی از مقاله

تکنیک روایی یا فن روایت و روایتگری که در روایات آثار ادبی فاخر به عنوان یک صنعت ادبی داستانی شناخته می شود به هر یک از روشهایی گفته می شود که روایتگر از آنها به منظور القای مفاهیم استفاده می کند. به عبارت دیگر مهارتی است که در خلق روایت به منظور انتقال اطلاعات به مخاطبین و به خصوص به منظور توسعه و پیشبرد روایت برای کاملتر کردن یا پیچیدهتر کردن یا جذابتر کردن آن استفاده می شود. تکنیکهای روایی از عناصر ادبی، که ذاتاً در آثار ادبی وجود دارند، متفاوت هستند. یکی از مهم ترین تکنیک های روایت پردازی زمان است که در سه محور نظم، تداوم و بسامد مطرح می گردد.

در میان متون روایی تاریخی شاخص در زبان فارسی، نفثه المصدور زیدری نسوی،منشی دربار سلطان جلال الدین منکبرنی، آخرین پادشاه سلسله خوارزمشاهیان است که سوای اهمیّت تاریخی به دلیل صحنه پردازی های دقیق مؤلف در باب حمله خانمان سوز مغول و شیوه روایی حوادث جانکاه آن اثری ارزشمند است که نویسنده در مبحث زمان از تکنیک هایی ویژه همچون روایت گذشتهنگر و آیندهنگر برای ایجاد خلأ و تعلیق استفاده کرده است. در بخش هایی از نفثه المصدورگاهتوالی خطّی زمان به هم می خورد و زمان تقویمی به زمان روایت تغییر می یابد و زمان پریشی های گذشته نگر و آینده نگر سرانجام به گره گشایی می انجامد.

کلید واژه: نفثه المصدور، زمان، روایت، زیدری نسوی، متن 

مقدمه

.1 دیدگاه روایی

روایتشناسی به عنوان اصطلاحی ساختگرا اولین بار به وسیلهی تزوتان تودورف در سال 1969 به کار رفته است. روایتشناسی پژوهشی علمی در روایت و به عبارتی دستور زبان عملی روایت است. راجر فالر 1996 - ، - 1986 احتمالاً اولین نظریهپردازی است که از منظری زبانشناختی به روایت مینگرد. او در این راستا چهارچوبی به نام دیدگاه روایی را مطرح میکند که چارچوبی جامع و مفصل است و شامل دیدگاههای زمانی، مکانی و روانشناختی میشود. در دیدگاه زمانی از نظریه ژنت استفاده میشود. دیدگاه مکانی مقولهای کلی است که از نظریههای مختلف میتوان برای بسط آن استفاده کرد و در دیدگاه روانشناختی یک تقسیمبندی چهارگانه برای تشخیص انواع مختلف راویان ارائه میشود. فالر معتقد است که از این دیدگاهها میتوان برای بررسی و تبیین دیدگاه ایدئولوژیکی راوی استفاده کرد.

توضیح این نکته مهم ضروری است که طبق نظر بارت حد و مرزی برای تعیین اشکال روایت وجود ندارد. به همان میزان که افسانه، حکایت، حماسه، تراژدی و ... روایت هستند، پنجرههای نقشدار، فیلمهای کمدی، برنامههای خبری، گفتوگو و ... نیز روایتند. از این منظره روایت در مرز بین ساختارگرایی و ساختارشکنی قرار میگیرد و حتی میتوان بررسی آن را دستمایهای برای تحلیل کلام انتقادی که امروزه توجه فزایندهای را زبان-شناسی، جامعهشناسی، علوم سیاسی و دیگر حوزههای علوم انسانی به خود جلب کرده است استفاده نمود. به عنوان مثال ترزادولورتیس منتقد و فیلمساز فمینیست معتقد است ازآنجا که روایت جهانی است و از آن گریزی نیست، گروههایی که استفادههای خاص از روایت آنها را تحت ستم قرار داده است باید در چارچوب روایت کار کنند تا نهادها و عملکردهای آن را علیه جبرگرایی موجود در آن برانگیزند.

او بر این باور است که مهمترین کارهای فمینیستی در سینما غیر روایی نیست بلکه درست برعکس، روایی است.یکی از راههای ورود به دنیای گسترده روایت است. قبل از هر چیز، توضیح دو تقابل دوگانه ضروری است: تقابل بین داستان و روایت. داستان آن چیزی است که گفته میشود و روایت نحوه گفتن آن است. به عبارت دیگر این تقابل، تقابلی است بین وقایعی که روایت آنها را گزرش میکند و روشی که این وقایع گزارش میشوند. این تقابل را در روسی با فابیولا و سوژه در فرانسه با هیستوار و دیسکورس و در انگلیسی با داستان و متن نشان میدهند. عضو اول هر جفت از اصطلاحات بالا به وقایع یک داستان و عضو دوم به روش گفته شدن این وقایع در روایت دلالت دارد. این تقابل را میتوان با ژرف ساخت و روساخت در دستور زایشی چامسکی معادل دانست. پیتربروکس و سیمور چتمن نیز در روایت-شناسی جدید خود از این اصطلاحات استفاده کردهاند. مانفردجان با الهام از سوسور که هر نشانه را متشکل از یک دال و یک مدلول میداند، متن روایی را یک نشانهی پیچیده در نظر میگیرد که روایت - روش بازنمایی - دال و داستان - توالی حوادث - مدول آن است. - مانفرد، - 57 :2002:

.1 زیدری نسوی و نفثه المصدور

شهاب الدین محمد بن علی بن محمد منشی خرندزی زیدری نسوی، معروف به محمد زیدری یا شهاب زیدری یکی از نویسندگان بسیار معروف و از منشیان بزرگ نیمه ی اول قرن هفتم هجری است. تحصیلات او در خراسان ، در علوم مختلف زمان ، خاصه در ادب پارسی و عربی و در علم ترسل و انشا صورت گرفت و عاقبت در سال 622 به درگاه سلطان جلال الدین منکبرنی پیوست. شهاب الدین همواره در خدمت جلال الدین خوارزمشاه به سر می برد و از جمله ی رجال بزرگ و متنفذ دستگاه او بود و در غالب لشکر کشی های سلطان حضور داشت و گاهی نیز از جانب او به رسالت و حل و فصل اختلافات خوارزمشاه امرای محلی می رفت تا آنکه سرانجام در آخرین برخورد سلطان با لشکر تاتار در سال 628 او نیز پس از کشته شدن مخدوم خویش و سرگردانی در بلاد آسیای صغیر و آذربایجان به دربار الملک المظفر شهاب الدین غازی از سلاطین کرد ایوبی پیوست و در آنجا کتاب نفثه المصدور خویش را در سال 632 به پارسی و کتاب دیگر خود ، سیرت جلال الدین منکبرنی را در سال 639 به عربی نگاشت و در اوان همان سال به حلب رفت همانجا در حدود سال 647 در گذشت.

کتاب نفثه المصدور زیدری از امهات کتب تاریخ و ادب پارسی شمرده می شود. این کتاب را شهاب زیدری چهار سال بعد از اقامت در میافارقین و اطلاع از عاقبت دردناک کار سلطان جلال الدین به رسم بث شکوی و در شرح دشواری هایی که برای سلطان در اواخر عهد او و خود نویسنده پیش آمد و بیشتر در شرح مصائبی که خود تحمل کرده بود نوشت . انشاء این کتاب بسیار منشیانه و فصیح است و نویسنده در نگارش آن به افراط از زبان و ادب عربی استفاده کرده و با این حال قسمت هایی از اثر او متضمن عبارات فارسی معتدل زیبایی است و نشان می دهد نویسنده در زبان پارسی ماهر و توانا بوده است.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید