بخشی از مقاله

جایگاه آینده پژوهی در آموزشهای کاردانش و فنی و حرفه ای

چکیده

هدف این مقاله، تببین جایگاه آینده پژوهی در آموزشها ی کار دانش و فنی و حرفه ای می باشد.
در فعالیتهای آموزشی پیش گرفتن بر نیازها ضروری است. زیرا مانع عقب ماندگی و رکود پیشرفت همه جانبه جامعه میگردد. به همین لحاظ پیش بینی اوضاع و شرایط درچشم انداز قابل حصول و در آینده (دوریانزدیک) ضروری است.می بایست نیازهای آینده جامعه برآوردشده و متناسب با اهداف پیش بینی شده اقدام به سیاستگزاری و برنامه ریزی نمود. برآوردهای آموزشی نباید صرفا براساس حدس و گمان استوارباشد . بلکه باید نتیجه یک فرایند جدی، عقلانی، تحقیقات بیطرفانه، فعالیت دقیق علمی، دادهها، شواهد

æ قراین، تجزیه و تحلیل عینی و نه صرفا براساس مدلهای ذهنی و ظنی یا شهودی پژوهشگر باشد. پیش بینی و تخمین یا احتمال سازی، به عنوان راهکار دیگر مطرح است. استفاده از اینترنت در کلاس درس در کلاس ها و کارگاههای آینده،ضرورتاًمستلزم تسلط معلمان به زبان انگلیسی و مهارت های کامپیوتر است. بنابراین مربیان علاوه بر تخصص در رشته ی علمی خود، مهارت ارتباطی را نیز خواهند داشت به علاوه آموزش از محدوده ی کلاس درس خارج خواهد شد روش های آموزش در طول زندگی اشاعه می یابد و زمان بندی آموزش بسیار قابل انعطاف است. آموزش های نیمه وقت و آموزش ضمن کار و قابلیت های خودآموزی توسعه خواهد یافت. بنابراین آموزش های فنی و حرفه ای از حیطه های عمل خارج خواهد شد و همه مراکز، در زمینه آموزش، مشارکت می نمایند. سطح آماده کردن و تربیت مربیان کارآمد و متعهد در دهه های آینده تغییر خواهد کرد. همینطور دارای مهارت کافی برای استفاده از وسایل آموزشی الکترونیکی، وسایل کمک آموزشی الکترونیکی، وسایل پیشرفته صوتی و تصویری داشته باشند. از آنجاییکه مدیران کسب و کار و تجارت و صنعت پیش بینی های ویژه ای خواهند داشت، آموزش و پروش از انحصار مربی و کلاس درس خارج می شود

æ نقش مربی در آینده، در ارائه و انتقال اطلاعات کمتر خواهد بود، بلکه بیشتر به صورت راهنمایی یادگیرنده به سوی کسب منابع اطلاعات خواهد بود.

کلید واژه ها

آموزشهای فنی و حرفه ای و کاردانش ، برنامه ریزی درسی، آموزش و پرورش، مهارت آموزی ، آینده پژوهی


مقدمه


معاونت آموزشی و پژوهشی ،مدیریت امور پژوهشی آموزشکده فنی و حرفه ای سما واحد چالوس

آموزش باید متوجه آینده باشد و به چشم اندازهای آینده بنگرد، زیرا اگر آینده را نشناسیم و نتوانیم آن را تعریف یا ترسیم نماییم، چگونه میتوانیم ورودیهای جدید سازمان را برای دنیای ناشناخته فردا تربیت کرده و آماده سازیم؟ از این رو، از با اهمیتترین مبانی برنامهریزی آموزشی، پیشبینی و آینده نگری وقایع و فعالیت سازمان ها است. پیش بینی در چارچوب برنامهریزی آموزشی و استراتژیک به منظور ایجاد حیات درازمدت و ترسیم افق برنامهها، فعالیتها و منابع در هر سازمان لازم و ضروری است. پیشبینی، شناخت محیط آتی و عوامل موثر بر آن و یافتن تهدیدها، تنگناها، موقعیتها و فرصت های سازمان در آن محیط است. از اینرو، آگاه بودن نسبت به فرصتهای آتی داخل و خارج از سازمان، نقطه آغاز برنامهریزی آموزشی است و عدم توجه به آن، محصول برنامهریزی آموزشی را با آسیب پذیری روبه رو میسازد . اگر قرار باشد که محصول برنامههای آموزشی، بر موقعیتهای جدید منطبق یا مسلط شوند، چالشها و چشم انداز آینده سازمان باید در مرحله نیازسنجی آموزشی تا حد امکان روشن و تبیین گردند. (حمیدزاده و فتحی واجارگاه ، ( 1388 ظهور اقتصاد دانش محور1 در کشورهای صنعتی در دهه های آخر قرن گذشته و به دنبال آن در برخی از کشورهای جنوب شرقی آسیا و

آمریکای لاتین نشان داد که سرمایه انسانی2 نقشی محوری در توفیق این کشورها برای ورود به اقتصاد جدیدایفاء نموده است . به علاوه می توان گفت که آموزشهای فنی وحرفه ای3 به دلیل توام نمودن آموزشهای نظری و عملی از توانایی زیادی در تشکیل سرمایه انسانی و تربیت کارگردانش مدار4 برخوردار می باشند. (سلیمی فر، (1384 آموزشهای فنی و حرفه ای نقش مهمی در تشکیل سرمایه انسانی از طریق تربیت نیروهای ماهر مورد نیاز بازار کاردر کشورهای مختلف جهان

ایفا می کنند. این آموزشها در کشورهای در حال توسعه نه تنها عهده دار تربیت نیروی کار مورد نیاز بخشهای مختلف اقتصاداین کشورها می باشند، بلکه ازطریق بستر سازی خود اشتغالی، به حل مشکل بیکاری نیز کمک می نمایند. به علاوه، این آموزشها راه میان بری در مسیر تربیت نیروی انسانی نیزبه شمار می روند، چرا که از یک سوبا توجه به بهره مندی این آموزشها از مبانی علمی و استفاده از روشهای پذیرفته شده آموزشهای کلاسیک راه خود را از یادگیری بر مبنای تجربه عملی صرف جدا کرده وازاین طریق راه درازمدت و غیر علمی این نوع فراگیری را کوتاه نموده و این توانایی را در آموزش دیده فراهم می کنند تا به تواند خود را در مقابل تغییرات تکنولوژیکی به آسانی هماهنگ نماید. از سوی دیگر این آموزشها با توام نمودن آموزشهای نظری و عملی این امکان را برای آموزش دیده فراهم می نمایند که همسویی بیشتری با نیازهای بازار کار داشته و از این طریق امکان بیشتری برای جذب آنها در فعالیتهای اقتصادی- اجتماعی فراهم گردد.(سلیمی فر، (1384 این آموزشها همچنین از مزیت بازدهی در کوتاه مدت ویا میان مدت برخوردار می باشند. در حالیکه آموزشهای کلاسیک به دلیل هزینه بالا،

طولانی بودن دوره آموزش، سهم زیاد آموزشهای نظری در آنها و درنتیجه بهره مندی اندک از عملیات کارگاهی، از جهت هماهنگی با نیازهای بازار کارو لذا جذب در آن دچار مشکل می باشند. به همین دلیل کشورهای جهان توجه روزافزونی را به آموزشهای فنی وحرفه ای مبذول داشته اند، به طوریکه این آموزشها حتی به درون سیستم آموزشهای آکادمیک این کشورها نیزنفوذ کرده است.

مزیت هایی که برای آموزشهای فنی وحرفه ای مورد اشاره قرار گرفت منوط به وجود برخی شرایط درارائه این آموزشها می باشد که از آن جمله می توان به ضرورت برنامه ریزی مدون برای این آموزشها، برخورداری از امکانات و تجهیزات کارگاهی مناسب، انتخاب کارآموزان بر اساس تواناییهای عمومی و انگیزه های قوی، استفاده از مربیان مجرب و علا قه مند، سهم مناسب آموزشهای عملی و نظری در این دوره ها و طراحی زمان مناسب برای هر یک از دوره ها اشاره نمود.

از آنجا که هدف اصلی آموزشهای فنی وحرفه ای تربیت نیروی کار مورد نیاز بخشهای مختلف جامعه می باشد، به نظر می رسد یکی از روشهای موثر در افزایش توفیق این مراکز در این مسیر، ارتباط تنگاتنگ آنان با بخش های مرتبط درجامعه می باشد. این ارتباط( همان طور که گفته شد) می تواند از طریق انجام بازدیدها و یا عقد قرارداد هایی با این بخشها به منظور تربیت نیروی انسانی مورد نیاز آنان انجام گیرد.

بخشهامی توانند در زمینه تجهیزبیشتر مراکز فنی و حرفه ای کمک نموده و درمقابل مراکز مذکور نیروی کار ماهر مورد نیاز آنان را تربیت
کرده و در اختیار آنان قرار دهند.

نقش محوری انسان در توسعه و نیل به موفقیت در زمینههای گوناگون، لزوم توجه به تعلیم و تربیت متناسب با اهداف تعیین شده را به تصمیم گیران و سیاستگزاران تاکید مینماید. در جهان متغیر امروزی آموزش و پرورش به عنوان مولفهای تاثیرگذار در اداره آینده کشور به دلیل پیچیدگی روابط و تعاملات و تغییر عوامل محیطی و سازمانی مستلزم رعایت ملاحظات متعددی است. شناخت و آگاهی نسبت به شرایط آینده تعلیم و تربیت، نیاز اساسی سیاستگزاران و مدیران عالی این نهاد مهم ا ست. امروزه این نیاز از طریق مطالعات آینده پژوهی پاسخ داده میشود. سازمان آموزش و پرورش کشور از این حیث مستثنی نبوده و مطالعات آینده پژوهی میتواند امکان جدیدی برای مسؤولان و مدیران این سازمان در زمینه افزایش کارایی آموزشی با استفاده از پیشرفتهای علم و فن آوری ایجاد نماید. (صفدری ،(1391 میل به آگاهی و شناخت آینده همواره در طول زندگی انسان از گذشتههای دور وجود داشته است. اهمیت و نیاز به اطلاع از حوادث مستقبل

در طول تاریخ، با ظهور افرادی در هیأت پیشگو و طالعبین بروز یافته و پاسخ داده شده است. در گذشته به واسطه نازل بودن سطح دانش و معرفت این میل محدود به زمانهای کوتاه در آینده بوده ولی امروزه با رشد علم و توسعه فنآوریها، انسان به دورههای بلندمدت میاندیشد. تبلور این نیاز در عصر حاضر به صورت مطالعات آینده در سطح سازمانها با عنوان آیندهشناسی و آیندهپژوهی قابل ملاحظه است زیرا ادامه بقاء و چگونگی کیفیت آن در آینده از دغدغههای سازمانهای امروزی محسوب می شود.

توجه به میزان افزایش علم در چند دهه اخیر نسبت به گذشته و حرکت شتابان جهان کنونی براساس دانش محوری، تصمیمگیران سازمانها را ملزم به شناخت آینده و مطالعات آیندهشناسی میکند. سازمانهای آموزشی با توجه به نقش خطیر خود در زمینه تعلیم و تربیت نسلهای آینده، نیازمند نگرش و توجه جدی به آینده نه تنها به منظور آمادگی برای بهرهگیری از امکانات جدید، بلکه تلاش در زمینه ساختن آینده مطلوب هستند. ظهور مفاهیم جدید فرهنگی و اجتماعی، ارزشهای فرهنگی در حال تغییر و سرعت تغییرات که تابعی از تاثیر رشد فناوریهای ارتباطی و همچنین اقدامات نهادهایی چون دولت، مجلس، گسترش ضریب نفوذ رسانهها اعم از تصویری، نوشتاری و شنیداری در سطوح داخلی وخارجی است، کارایی این سازمانها را با مسائل متنوع و پیچیدهای مواجه نموده است. علاوه براین انتظار جامعه در خصوص تربیت نیروی انسانی کارآمد، توانمند، بانشاط و متعهد به ارزشهای مذهبی و ملی، ضرورت توجه به مسایل آینده را در آموزش و پرورش دوچندان میکند. اکنون سوال اصلی مطرح این است که آینده پژوهی چه نقشی در کارایی آموزشهای کار دانش و فنی و حرفه ای کشور دارد؟ و چگونه میتواند در تحقق اهداف این سازمان ایفای نقش نماید؟

پاسخ به سوال بر این پایه استوار است که مطالعات آینده از آنجاکه فرصتی ساختار یافته برای نگاه به آینده و بررسی نقش عوامل موثر در ایجاد آینده فراهم می نماید، امکان ایجاد چشم انداز مطلوب برای تصمیم گیران و سیاستگذاران سازمان به وجود میآورد. افقهای نوین از طریق شناسایی و ایجاد ظرفیتها و توانمندیهای جدید، امکان بهرهگیری از فرصتها در زمان آینده را میسر میسازد. ضمن آن که با این رویکرد، مشکلات و نارساییهای ناشی از شرایط آینده قابل احصاء و رفع آنها امکان پذیرتر خواهدبود. (صفدری ،(1391

پیشینه آیندهپژوهی

علاقه فطری انسان به آینده و اندیشه پیرامون آگاهی از وضعیت نهایی جهان، از سوی ادیان الهی نیز مورد توجه قرار گرفته است. قرآن کریم در زمینه سرنوشت آینده جهان، مستضعفین را وارث و حاکم زمین وعده فرموده (قصص: (50 و همچنین تصریح میفرماید: »خداوند کسانی از شما بندگان که ایمان آورد و نیکوکار گردد وعده فرموده که در زمین خلافت دهد چنانچه امم صالح پیمبران سلف، جانشین پیشینیان خود شدند و علاوه بر خلافت، دین پسندیده آنان را بر همه ادیان تمکن و تسلط عطا کند و به همه مؤمنان پس از خوف و اندیشه از دشمنان ایمنی کامل دهد که مرا به یگانگی بی هیچ شرک و ریا پرستش کنند و بعد از آن هر که کافر شود به حقیقت همان فاسقان تبه کارند.« (نور: (55 با پیدایش حوزههای معرفتی گوناگون در علوم طبیعی و انسانی و رشد تخصصگرایی و افزایش عوامل و مسائل اجتماعی، آیندهپژوهی پا به

عرصه و دوران نوینی گذاشت و پس از تلاشهای »اچ.جی. ولز« در پیشبینی و طراحی آینده، فلیچهایم آیندهنگر آلمانی در سال 1943 اصطلاح آیندهشناسی را در زمینه برنامههای مربوط به جهتگیری جوامع نسبت به آینده ارایه نمود. به تدریج آیندهپژوهی به حوزه مسایل

نظامی نیز کشیده شد. تئودور کارمان در آثاری نظیر »به سوی افقهای تازه« و »درباره جنگ گرما هستهای« به این دیدگاه پرداخت. در گامهای بعدی دانشمندان همچون »برتراند دوژوونل« آیندهپژوهی را به سوی کسب شالودههای عقلانی و فلسفی سوق دادند.

در آثار برخی از اندیشهگران معاصر نیز نظریاتی در قالب آیندهپژوهی مطرح شده است. تافلر در کتاب شوک آینده به این موضوع اشاره میکند. برنامهی ریزی برای آینده دور بر معنای وابسته کردن خود به برنامههای خشک و جزمی نیست. برنامهها را میتوان طوری تنظیم کرد که حالت آزمایشی و سیال داشته باشد و بتوان آنها را پیوست مورد تجدیدنظر قرار داد. ولی انعطافپذیری به معنای کوتهبینی نیست. برای فرا گذاشتن از تکنوکراسی، افقهای زمان ما از نظر اجتماعی باید از فراز دههها و حتی نسلها بگذرد و به آینده پرواز کند. این کار بیش از طولانیتر کردن برنامههای رسمی نیاز دارد. باید یک آینده آگاهی اجتماعی جدید را به صدر تا ذیل جامعه تزریق کرد.

آنچه را که امروز فعالیت آینده نگاری مینامند نخستین بار توسط ژاپن در سطح ملی به کار گرفته شد. ابداع روش دلفی توسط محققین مؤسسه رند در دهه 1960 میلادی، به ظهور روش علمی و کارا جهت پیش بینی پیشرفتهای علمی و فناوری منجر گردید. در اواخر این دهه و اوایل دهه 1970 ژاپن با استفاده از تجربه متخصصان این مؤسسه، روش دلفی را به صورتی گسترده پیش بینی وضعیت علم و تکنولوژی تا سال 2000 میلادی به کار گرفت. هدف در ابتداصرفاًپیش بینی وضعیت علم و تکنولوژی بود . اما در خلال انجام این فرآیند که هر 5 سال در این کشور انجام میشود به نتایجی فراتر از پیش بینی دست یافتند. به گونهای که قادر به جهتدهی نسبی وضعیت تحقیقات و توسعه علمی و تکنولوژیکی جامعه خود گردیدند. بدین ترتیب دیگر مفهوم پیش بینی بیانگر این فعالیت نبود در عمل مفهوم جدید به نام آینده نگاری که به معنای ایجاد آینده مورد نظر میباشد خلق گردید. (صفدری ،(1391

مفاهیم و تعریف آینده پژوهی

مانند بسیاری از اصطلاحات، اتفاق نظری درخصوص مفهوم آیندهپژوهی وجود ندارد. »آینده اندیشی که برای آن معادلهای مختلفی نظیر آینده پژوهی، آینده شناسی، آینده نگاری، آینده نگری، مطالعات آینده و امثالهم در زبان فارسی پیشنهاد شده، یک قلمرو معرفتی پرتکاپو در کشورهای پیشرفته و نیز در کشورهایی است که با شتاب در تلاش رسیدن به گردونه کشورهای پیشرفته قرار دارند. هر یک از این معادلهای فارسی به نوبه خود ترجمه یکی از اعضای مجموعه متنوع واژگانی است که در زبانهای اروپایی برای تأکید بر جنبههای مختلف قلمرو فراخی به کار گرفته شده که در حوزهها و عرصههای گوناگون به روندهای آینده نظر میکند و میکوشد از میان روندهای ممکن و محتمل، مطلوبترینها را شناسایی کند و برای تحقق آن از هم اکنون زمینه سازی و برنامه ریزی کند.

مفروض آیندهنگری آن است که آیندهها متعددند و در انتخاب آنها، انسانها تا حدی آزادی عمل دارند. آیندهالزاماً تداوم گذشته نیست زیرا در شکلگیری آینده بازیگران بسیاری دخیلاند که عملکرد امروز آنان به طرحهای آینده بستگی دارد.

برخی از محققان برای آینده پژوهی در حوزههای مختلف تعاریف متفاوتی ذکر کرده اند. بن مارتین عضو مؤسسه تحقیقات سیاستگذاری علم و تکنولوژی آینده پژوهی تحقیقات را اینگونه تعریف کرده است:

»آینده نگاری تحقیقات فرآیندی است شامل تلاش سیستماتیک به منظور نگاه به آینده بلندمدت علم، تکنولوژی، اقتصاد و جامعه با هدف شناسایی حوزههای تحقیقات استراتژیک و تکنولوژیهای عام نوظهور که احتمالاً به بیشترین منافع اقتصادی و اجتماعی منجر گردد.« »کشور ژاپن به عنوان پیشتاز مطالعات آینده نگاری تعریف زیر را ارائه کرده است: »آینده نگاری فرآیندی است که طی آن درک کامل تری از

نیروهای شکل دهنده آینده بلندمدت پیدا میشود. آن نیروهای شکل دهنده در تدوین و تنظیم سیاستها، برنامه ریزیها و تصمیمگیریها در نظر گرفته میشوند. آینده نگاری همچنین شامل ابزارهایی کمی و کیفی برای پایش سرنخها و شاخصهای شکلگیری روند و توسعههاست. آینده نگاری نیازها و فرصتهای آینده را به ما نشان میدهد. آینده نگاری سیاست دولتی را تعیین نمی کند بلکه به تعدیل آن کمک میکند تا در مقابل تغییرات شرایط زمانه مناسبتر، انعطاف پذیرتر و مقاوم تر باشد.« در مجموع با در نظر گرفتن سایر تعاریفی که توسط افراد، مؤسسات و نهادهای گوناگون ارائه شده است. میتوان تعریف مفهومی زیر را مطرح
نمود: »آینده نگاری میکوشد تا معرفت و اندیشهای آینده نگرانه را در میان بخشهای تجاری، دولت و نهادهای دانش برای درک فرصتها و

تهدیدهای محتمل طی 10 تا 20 سال آینده در عرصه بازار و تکنولوژیها ایجاد کند و آنگاه با ایجاد و تقویت همکاری میان این سه بخش به جهتدهی فعالیتهای آنان در راستای اهداف تعیین شده بپردازد.« (صفدری ،(1391

رویکردهای آینده پژوهی

سه رویکرد اصلی در آیندهپژوهی مطرح است که هر رویکرد بنابر نگرش و نیاز محققین در مطالعات آینده ومرتبط با موضوعات، میتواند مورد توجه قرارگیرد:

-1 آینده پژوهی اکتشافی باتوجه به روندهای فعلی، آینده میتواند چگونه باشد؟

این رویکرد، نقطه عزیمت خود را »زمان حال« قرار میدهد و بر مبنای شواهد و روندهای موجود، به پیشبینی آیندههای محتمل (وضعیتهای محتمل آینده) میپردازد. روندیابی و سناریوسازی، از مهمترین تکنیکها در این رویکرد محسوب میشوند. پیش بینی روش مواجهه با اینده در این رویکرد است.

- 2 آینده پژوهی هنجاری (تجویزی) باتوجه به اصول، ارزشها و هنجارهای ما، آینده باید چگونه باشد؟

این رویکرد، نقطه عزیمت خود را ”آینده“ قرار میدهد. آیندهپژوهانِهنجاری بهطور مجازی به دنیای آینده سفر میکنند؛ در ایستگاه زمانی مورد نظر 10)، 20، یا 30 سال دیگر) میایستند؛ سپس عینک »ارزشها و اصول بنیادی« را به چشم میزنند و از خود میپرسند که آینده مطلوب در این نقطه از زمان »باید« چگونه باشد؟

وقتی آینده مطلوب تعریف شد، آیندهپژوهان به زمان حال مراجعت میکنند تا الزامات و راهکارهای تحقق آینده مطلوب را با توجه به شرایط موجود و احتمالات آینده، شناسایی نمایند.روش برخورد با آینده در این رویکرد آینده نگاری است. (صفدری ،(1391

روشها و فنون آینده پژوهی

مطالعه روشهای آینده پژوهی بیانگر وجود فنون و تکنیکهای متعددی است که به نمونهای از رایجترین روشهای آن اشاره میشود.
- 1 دیده بانی: دیدهبانی به معنای پایش مستمر تغییرات جهانی در زمینههای مختلف است که بوسیله یک اندیشکده یا یک گروه علاقمند به آینده پژوهی انجام میگیرد. دیده بانی که یکی از سادهترین و در حین حال موثرترین روشهای آینده پژوهی است، نوعا بر پایه بررسی نظام مند محتوای مطالب روزنامهها، مجلات، پایگاههای اینترنتی و دیگر رسانهها، به منظور کشف علامتهای تغییرات صورت گرفته، انجام میشود و دارای نتایج ارزشمندی است.

-2 تحلیل روند: منظور از تحلیل روند، مطالعه یک روند مشخص به منظور کشف ماهیت، علتهای بروز، سرعت توسعه و پیامدهای بالقوهی آن است. تحلیل روندها باید بسیار دقیق باشد، زیرا یک روند مشخص میتواند تاثیرات بسیار متفاوتی برابعاد گوناگون زندگی ما داشته باشد که شاید بسیاری از این تاثیرات در نگاه اول قابل کشف نباشد.

-3 پایش روند: روندهایی که در یک جامعه، صنعت یا بخش مشخص اهمیت ویژه دارند، باید به دقت پایش شوند. بعنوان مثال، نرخ رو به رشد بیکاری یا ظهور یک بیماری جدید که میتواند آثار چشمگیری بر سازمانها و جامعه داشته باشد.

-4 برون یابی روندها: در این روش آینده پژوهان میکوشند با رسم نمودار تغییرات روندها و استفاده از اطلاعات آماری و برون یابی نمودار، بر پایه نرخ کنونی، تغییرات آینده را پیش بینی کنند.

-5 توسعه و تحلیل سناریو: سناریو پیش بینی قطعی و دقیق جهان آینده نیست، بلکه توصیفی از رویدادهای ممکن و چند گانه است که امکان وقوع آنها در آینده وجود دارد. به بیان دیگر، سناریوها آمیزهای از پیش بینیهای تخیلی و در عین حال واقع گرایانه از رخدادهای احتمالی آینده هستند با استفاده از سناریوها میتوانیم درباره آنچه که باید بعدها انجام دهیم، بطور جدی بیاندیشیم. در مواردی شاید بخواهیم از چنین رخدادهایی جلوگیری کنیم، در موارد دیگری شاید بخواهیم تمهیداتی برای وقوع آنها بیاندیشیم و در مواردی هم شاید بخواهیم که وقوع آنها را تسریع نماییم.

- 6 نظر خواهی و مشاوره: در این روش با استفاده از گفتگو، مصاحبه و پرسشنامه، نظرات کارشناسان وافراد خبره نسبت به آینده جمع آوری میشود و با استفاده از روشهای مختلفمثلاً(روش دلفی ) پیشبینیهای دقیقتری از آینده صورت میگیرد.

-7 مدلسازی: رویدادهایی را که ممکن است در جهان آینده رخ دهند، میتوان به شیو ههای گوناگونی تقلیدو باز آفرینی کرد و از این طریق درک بهتری نسبت به آنها به دست آورد؛مثلاً به کمک ماکت، مردم میتوانند درک کنند که شهرهای آینده و ساختمانهای آن چه شکلی خواهند داشت.

-8 شبیه سازی یا بازی: این مدل در واقع نمایش ایستایی از یک حالت معین است، اما مفهوم همزاد وپویای آن، شبیه سازی است. رزمایشهای جنگی، در حقیقت نوعی شبیه سازی هستند که در آن فرمانده هان جنگی میتوانند راهبردها و تاکتیکهای خود را در شرایطی نزدیک به واقعیت آزمایش کنند.

-9 شبیه سازیهای رایانه ای: نظامها و سامانههای پیچیده، مانند اقتصاد کشور را م یتوان با استفاده ازمعادلات ریاضی و انتقال آنها به رایانه، شبیه سازی کرد. طبق این روش، اطلاعات مربوط به وضعیت موجود کنونی به رایانه داده میشود و رایانه، تغییرات حاصله را نمایش میدهد. رایانه براساس محاسبات، شبیه سازی بهتری انجام می دهد و نتایج دقیقتری ارائه میکند.

- 10 تحلیل تاریخی: مطالعه تحلیل تاریخی، به طور ضمنی مبتنی بر این گزاره است که گاهی تاریخ تکرارمی شود. اگر چنین گزارهای درست باشد که در بعضی موارد درست است میتوان یک یا چند موقعیت تاریخی مشابه را مقایسه کرد و از این رهگذر فهمید که سرانجام بعضی از وقایع چه خواهد شد - 11 توفان فکری: قاعده کلیدی در توفان فکری (هم اندیشی) این است که اعضای یک گروه، بدون هیچ گونه انتقاد یا موضع گیری، براساس

ایدههای دیگران در مورد یک موضوع خاص، ایده پردازی کنند. دراین روش ایدههای نو - از طریق تشکیل گروههای کوچک- با هدف تفکر خلاق درباره یک موضوع خاص تولید میشوند. این روش برای شناسایی امکانها، فرصتها و ریسکها بسیار مفید است.

-12 چشم انداز (دیدمان سازی ): از آنجا که آینده پژوهی فراتر از پیش بینی است، اکثر آینده پژوهان خواهان ابداع تصویرهاو دیدمانهایی از آینده مطلوب برای ملتها، سازمانها یا افراد هستند. آینده پژوهان کار خود را با مروررویدادهای گذشته و موقعیت کنونی آغاز کرده و سپس دیدمانی از آیندههای مطلوب ایجاد میکنند و میکوشند تا راههای مشخص و خلاقانهای برای شکل بخشیدن به چنین آیندههایی بیابند. (صفدری ،(1391

اهمیت توجه به آیندهپژوهی در آموزشهای کار دانش و فنی و حرفه ای

تنها خط مشی و سیاستی که احتمال موفقیت آن وجود دارد، تلاش برای ساختن آینده است. تلاش برای ساختن آینده بسیار مخاطرهآمیز است ولی به هر حال مخاطرات این تلاش به مراتب کمتر از عدم تلاش برای ساختن آن است. اشتغال مداوم به امور جاری و پاسخگویی به نیازهای روزمره، مدیران سازمانها را از پرداختن به آینده بازمیدارد .در اثر فشار کارهای روزانه توجه به مسائل مرتبط با آینده از دستور کار خارج میگردد.اگرچه در گذشته روند آرام و پیوسته امور امکان پیشبینی وقایع و تحولات آینده را برای مدیران به وجود میآورد ولی تأثیر عوامل متعدد از جمله رویکرد دانش محور به موضوعات مختلف در چند دهه اخیر موجب جهش رشد صنعتی و اقتصادی کشورها و بروز ناپیوستگی در تحولات ملی و بینالمللی گردیده است.چارلز هندی در این باره میگوید: ناپیوستگی فاصله نیست ومسلماًنیازی هم نیست که فاصله باشد. تغییر ناپیوسته بهترین راه پیشرفت برای جامعه است که یک مسیر مشخص را طی میکند. او در این زمینه مثالی ذکر میکند: »سرخپوستی با مشاهده بادبانهای کشتیهای مهاجم اسپانیایی در افق، آن را به تغییرات عجیب و غریب جوی نسبت داد و به کار خود مشغول شد. زیرا در تجارب محدود خود، درکی از کشتیهای بادبانی نداشت. آنها با فرض وجود پیوستگی، آن چه را که بر دریافتشان منطبق نبود نادیده گرفتند و مصیبت بر آنها نازل شد. اگر بخواهیم گرفتار سرنوشت آن سرخپوست نشویم باید در جستجوی تغییر ناپیوسته باشیم . از مثال ارایه شده توسط هندی در مورد عدم پیوستگی در عصر حاضر، میتوان به استنباط دیگری دست یافت. توجه به تغییر محیط و وضعیتهای محتمل، ممکن و مطلوب آینده، عاملی است که تأثیر فراوانی بر کارایی سازمانها دارد. ساختار، کیفیت منابع انسانی، آموزشها، فرهنگ و اهداف سازمانی و همچنین راهبرد و فناوریهای مورد استفاده در مواجهه سازمانها با آینده تاثیر دارد. تاثیر محیط بر ساختار

 

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید