بخشی از مقاله

چکیده

این مقاله در نظر دارد تا به موضوع جایگاه اخلاق در نظام آموزشی و پژوهشی بپردازد. در این مقاله سعی شده است که به بایستههای اخلاق در نظام آموزشی و پژوهشی پرداخته شود. و چون نیل به سعادت حقیقی، بدون داشتن»اخلاق الهی« و»زندگی سالم جهت رشد و تکامل انسانی« امکان پذیر نیست و اهمیت سرمایه گذاری و برنامه ریزی دقیق در نظام آموزشی و پژوهشی برای رسیدن به این هدف است.

قرآن کریم و سنت نبوی بهترین مرجع در ترویج صحیح آداب اسلامی و حل مشکلات اخلاقی در نظام آموزشی و پژوهشی می باشد. اخلاق در نظام آموزشی و پژوهشی شاخهای از اخلاق حرفهای است و با مسائل بنیادین انسانی ارتباط دارد و در فطرت آدمی رخ می نماید.  پایبندی به اخلاق، وجه ممیزه حیات انسانی است و هدف غایی دین اسلام نیز تکمیل مکارم اخلاقی است. و پذیرفتن هر نقشی مسئوولیتهایی به دنبال دارد و ایفای این مسئوولیتها مستلزم رعایت جنبههای اخلاقی بسیاری است.

تدریس و پژوهشگری نیز حرفهای است که اصولاً ماهیت اخلاقی دارد که اساتید دانشگاهها و پژوهشگران به جهت جایگاه علمی خود، بر دانشجویان تأثیرات الگوپذیری دارند لذا لازم است خود را ملتزم به رعایت اصول اخلاقی و متخلق به اخلاق فردی بنمایند تا آثار آن در عمل و نه در گفتار، درایشان متجلی گشته و ضمن اینکه وظیفهی تربیتی خود در قبال فراگیران و جامعه را به انجام میرسانند، از آلوده شدن به رذایلی چون جاهطلبی، کبر، غرور و ... که آفت مقامات بالای علمی است به دور بمانند.  دنیای امروز، اگر چه سرشار از پیشرفت است اما محتاج معنویت است. همین طور مدارس و دانشگاهها، اگرچه خلاقاند اما مواجه با کمبود اخلاقاند. برای همین است که دنیای حاضر در آینده به مدارس و دانشگاه اخلاق محور، نیاز جدی دارد. مدارسی و دانشگاهی که در آن صلح طلبی، پرهیز از جنگ و انسان دوستی حرف اول را بزند.

.1 مفهومشناسی

.1-1 اخلاق

انسان علاوه بر صورت ظاهری، دارای سیرت، یا صورت باطنی است که با خلق و خوی او شکل میگیرد.» 1اخلاق« در لغت، جمعخُلق«» خُلُقیا» است.« خُلق یا خُلُق به معنای صفتی است که در نفس انسان به صورت»ملکه« درآمده است. »ملکه« به صفتی گفته میشود که در روح و جان انسان چنان نفوذ کرده و راسخ شده است که آثار و افعال و رفتار مناسب با آن صفت، خود به خود و بدون تأمل و درنگ، از انسان صادر میشود. ملکه ممکن است پسندیده یا ناپسند باشد. بنابراین، خلق نیز ممکن است مثبت یا منفی باشد. به خُلق مثبت»فضیلت«و به خُلق منفی»رذیلت« میگویند.2 انسان، همانطور که دارای صورتی مُلکی و دنیایی است، یک صورت و شکل ملکوتیِ غیبی هم دارد.

صورت غیبی انسان، تابع ملکات نفس و خُلق باطن است. به همین دلیل صورت باطنی انسان - خُلق - ، مانند صورت ظاهرش - خَلق - ، دارای هیئت و ترکیبی زشت یا زیباست. بر این اساس،»اخلاق« از نظر لغوی، به مجموعه فضایل و رذایلی اطلاق میشود که در انسان به صورت ملکه درآمده استخُلق. انسان، همان هیئت و شکل ثابت نفسانی اوست که باعث میشود به آسانی و بدون نیاز به تفکر، کارهایی را انجام دهد. افعالی که از این هیئت ثابت نفسانی صادر میشود،شرعاًاگر و عقلاً پسندیده باشند، این هیئت را خُلق نیکو میگویند، و اگر زشت و ناپسند باشند، خُلق بد نامیده می-شود.

در آغاز هر دانشی، نخست از اهمیت و ارزش آن علم بحث میشود تا برای فراگیری آن شوق و انگیزه ایجاد شود و برای ورود به این بحث، لازم است که بدانیم فلاسفه علم اخلاق را به دو قسمت تقسیم میکنند: اخلاق نظری که وظیفه آن مطالعهی صفات و اعمال اخلاقی و پاسخ به سؤالات و استدلال در مورد خوبی یا بدی اعمال است واخلاق عملی که تلاشی عملی است برای رسیدن به وضعیت اخلاقی مطلوب و دستیابی به فضایل اخلاقی.و علم اخلاق نیز علمی است که رذایل و فضایل انسانی را برمیشمارد و راههای کسب فضایل و دفع و رفع رذایل را به ما میآموزد.

.1-2 آموزش

از نظر واژهشناختی، آموزش به معنای انتقال معلومات و مهارتها به دیگران است، به طوری که این معلومات و مهارتها به کار آیند و موجب تحول و دگرگونی در رفتار شوند. آموزش فعالیتی است هدف دار و از پیش تعیین شده که هدف آن فراهم نمودن فرصتها و موقعیتهایی است که امر یادگیری را تسریع میکند. آموزش، که به عنوان وسیله یا زمینهسازی برای پرورش است. و پرورش به معنای فراهم آوردن زمینه برای شکوفایی تواناییهای درونی و استعدادهای طبیعی است. و همیشه در کنار واژهی آموزش، واژهی پرورش نیز عنوان میشود چون نتیجه و محصول آموزش، پرورش و تربیت افراد است.1 آموزش و پرورش فرایندی است که به وسیلهی آن انسان میکوشد دستاوردهای خرد و آرمانهای خود را برای زندگی بهتر به دیگران منتقل کند.

از دید روانشناسی، بهخصوص مکاتبشناختی و نوین آن، آموزش و پرورش هدایت رشد طبیعی و تدریجی و هماهنگ تمام نیروها و استعدادهای فرد است. »هانری ژولی« آموزش و پرورش را مجموعه تلاشهایی تعبیر میکند که هدف آن برخوردار ساختن فرد از همه قوایش و آماده کردن او برای استفادهی صحیح از آنهاست.2 از دید جامعهشناسی نیز، آموزش و پرورش عبارت است از تأثیر ارادی بزرگسال بر خردسال به منظور سوق دادن او به سوی حالت بزرگسالی. در واقع آموزش و پرورش از دید علم جامعهشناسی نهادی اجتماعی است که خود بر نظام آموزش و پرورش و سازمانهای آن یا اشکال و مراحل مختلف آموزش و سطوح مختلف آن دلالت دارد. در این معنا، آموزش و پرورش سازوکار رسمی جامعه برای حفظ و انتقال فرهنک و میراث گذشته و مترادف با مفهوم جامعهپذیری یا اجتماعی کردن است.

از وظایف مهم نظام آموزش و پرورش انتقال ارزشها، گرایشها، آداب و رسوم فرهنگی و اجتماعی به نسل جدید است تا بدین وسیله هر فرد به انسانی اجتماعی تبدیل گردد و به ایفای نقشهای اجتماعی قادر شود. بنابراین، وقتی اخلاق از خود اسلام، یعنی از قرآن و از سنت نشأت گرفته باشد دارای مبنا و اصولی است که نیاز به تفصیل ندارد. تعالیم اخلاقی قرآن یکی از مهمترین و مشروحترین قسمتهای آن است و خود پیغمبر، مکارم اخلاق را غایت عالی بعثت خود دانسته است و در قرآن، به هیچ وصفی برتر از این که اخلاقی عظیم دارد، ستایش نشده است. زیرا اخلاق در حقیقت طرح اساسی شخصیت انسان است و بحث اخلاق، همان بحث درباره ارزشهای انسانی است، که به گفتهی روانشناسان و جامعهشناسان انسان میتواند ارزشهای انسانی خود را به دیگران منتقل کند و نتیجهی آن تربیت و پرورش انسانهای وارسته، باتقوا و با کرامت است.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید