بخشی از مقاله

چکیده:

خانواده اولین ومهمترین نهاد در تاریخ وتمدن انسانی است که افراد بشری در آن با شیوههای زندگی جمعی وتفاهم وسازگاری با دیگران آشنا میگردند. خانواده مناسبترین بستر فعلیت یافتن قابلیتها و استعدادها وتواناییهای انسان است وبخش اعظمی از شخصیت افراد همچون رفتارهای اجتماعی، مسئولیتپذیری، تحمل، بردباری در برابر دیگران و واکنشهای عاطفی در آن شکل میگیرد . هدف از نگارش این مقاله بررسی شیوههای فرزندپروری والدین و نقش آن بر بهزیستی و سلامت روان فرزندان میباشد که با روش کتابخانهای - تحلیلی- اسنادی - و با استفاده از کتابها و منابع الکترونیکی و بانک اطلاعاتی انجام شد.

نتایج حاصل از این بررسی نشان داد که چهار نوع شیوههای تربیتی در خانوادهها، والدین بر فرزندان اعمال میکنند که عبارتاند از: - 1 شیوه تربیتی استبدادی - 2 شیوه تربیتی قاطع - 3 شیوه تربیتی سهلانگار و - 4 شیوه تربیتی مسامحهکار. هرکدام از این شیوههای تربیتی حاکم بر خانوادهها که والدین در جهت تربیت فرزندان بکار میبرند خود دارای تأثیراتی بر سلامتروان و سازگاری آنان دارد. درمنابع اسلامی نیز به شیوههای تربیت فرزند اشاره شده است.

اندیشمندان اسلامی با الهامگیری ازکلام خدا، دستورالعملهایی دراین زمینه ارائه دادهاند. دراین مقاله در ابتداسبکهای رایج فرزندپروری و رابطه آنها با سازگاری و سلامت روان فرزندان بررسی شده و در ادامه دیدگاه اسلام در موردسبکهای فرزندپروری آمده است .نتایج تحقیق حاکی ازآن است که سبک مقتدرانه نزدیک ترین شیوه به روش تربیتی اسلام است.هر یک از سبکهای فرزندپروری با بروز و نگهداری رفتارها و ویژگیهای خاصی در فرزندان رابطه نشان دادهاند . برای مثال عزتنفس بالا، پیشرفت تحصیلی و کفایتهای اجتماعی ازجمله متغیرهایی است که با فرزندپروری مقتدرانه رابطه دارند. همچنین مشکلات افسردگی، رفتاری و سایر مشکلات روانشناختی با فرزندپروری مسامحهکارانه مرتبطاند.

مقدمه:

امروزه سلامت روانی ٌ یکی از موضوعات ومقولاتی است که ذهن بسیاری از متخصصان حوزههای مختلف را به خود مشغول کرده است. علت این امر هم ارتباط وتأثیر سلامت روانی بر کارکردهای مختلف انسانی است. سلامت روانی اصطلاحی است که برای توصیف سطوح شناختی وهیجانی رفاه و آسایش ونیز عدم وجود اختلال روانی به کار میرود. طبق دیدگاه کلنگر و روانشناسی مثبت نگر سلامت روانی دربرگیرنده توانایی فرد برای لذت بردن از زندگی، ایجاد تعادل بین فعالیتهای زندگی وکوشش برای رسیدن به بهبودپذیری روانی است.

سازمان جهانی بهداشتَ - 2008 - سلامت روانی را فقط فقدان اختلال روانی نمیداند بلکه آن را حالتی از رفاه و آسایشمیداند که طبق آن هر شخصی خودش را توانا و با استعدادمیداند و میتواند با استرسهای طبیعی زندگی کنار آید؛ بهطورموفقیت-آمیزی کار کند ودر اجتماع شرکت داشته باشد. با توجه به اهمیت سلامت روانی و ارتقای آن در بین افراد جامعه به منظور پیشرفت توسعه و نیز بهبود زندگی شخصی واجتماعی افراد پرداختن به این موضوع و عوامل مؤثر بر آن لازم وضروری است. عوامل مختلفی روی سلامت روانی افراد اثر میگذارند. در این زمینه خانواده که اصلیترین هسته هر جامعه وکانون حفظ سلامت وبهداشت روانی است نقش مهمی را ایفا میکند.

پرات - نقل از امینی ، - 1379 معتقد است که خانواده واحدی است که سلامت روانی افراد در آن شکل میگیرد و همچنین در تأمین بهداشت روانی، مراقبت وحمایت از سلامت افراد خود نقش بسیار تعیینکنندهای دارد. در این بین روابط و تعاملاتوالد-فرزندی وشیوههای فرزندپروریُبهعنوان یکی از مهمترین عوامل خانوادگیمؤثر بر سلامت روانی افراد مورد تأییدقرارگرفته است - کازدین ِ ، 2005 ،کازدین وهمکاران ،2005؛کازدین ،2006،کازدین و واتیلیّ، . - 2006 فرزندپروری فعالیت پیچیدهای شامل روشها و رفتارهای ویژه است که بهطور مجزا و یا در تعامل با یکدیگر بر رشد کودک تأثیرمیگذارد.

در واقع پایه و اساس شیوه فرزندپروری مبین تلاشهای والدین برای کنترل و اجتماعی کردن کودکانشان است - بامریندْ، . - 1991 البته باید توجه داشت که در این تعریف روشهای بهنجار فرزندپروری در نظر میباشد و روشهایی چون سوء استفاده کردن از کودکان را در برنمیگیرد. بامریند روشهای فرزندپروری را بر اساس تفاوتهای آن در کنترل فرزندان متمایز کرده است - دارلینگٌ،. - 1999 اگر چه والدین ممکن است در چگونگی کنترل واجتماعی کردن فرزندان خود با یکدیگر تفاوت داشته باشند ولی به نظر میرسد که همه والدین در تعلیم وتربیتونظارت بر فرزندان نقش اولیه را برعهده دارند.

تعاملٍ میان والدین وفرزندان با روش فرزندپروری آنان ارتباط دارد وبه دلیل انطباقهای مداومی که در آن صورت میگیردپدیدهای پویا است. برای مثال مادران، نوزادان وکودکان نوپای خود را مرتب در آغوش میگیرند و نوازش میکنند، ولی بهتدریج که کودکان بزرگ میشوند ابراز محبت مادر تغییر شکل پیدا میکند، زیرا کودک از نظر شناختی رشد یافته وتغییر کرده است - هارتاپ ولارسنَ،. - 1999 بنابراین همزمان با رشد کودکان روش ابراز محبت والدین به فرزندان از نظر شکل و فراوانی تغییر پیدا میکند - کولینسُ ،. - 1997

وضعیت اجتماعیو اقتصادی،ِ فرهنگ ّ و نگرش ْ والدین نسبت به فرزندپروری بر تعامل میان والدین و فرزندانتأثیر گذار است - فلاینَ، 1994، جریس، ری کویک و جانستر ُ، گودنا و وکولینسًٌ، پیندر هیوز و دیگران 2000 ،رونر،کین کورنویر، . - 1991 همچنین تغییرات به هنجار در تعامل والدین و کودکان در اجتماعی شدن کودکان نقش دارد. شناخت تغییرات به هنجار در تعامل والد- کودک از عناصر کلیدی رویکردهای پویا محسوب میشود - کولینس،مدسن، . - 2003

شیوه فرزندپروری والدین یکی از سازههای جهانی است - دارلینگ و ستیبرگ ، - 1993 که بیانگر روابط عاطفی ونحوه ارتباط کلی والدین با فرزندان است و عاملی مهم برای رشد و یادگیری کودکان به شمار میآید - بامریند، . - 1991 پژوهش در این زمینه به لحاظ مفهومی تحت تأثیر دو چهارچوب نظری قرار دارد: اول نظریه دلبستگی ٌٌ که بر کارهای اولیه جان بالبی - جان بالبی، - 1969 و متعاقب آن، کارهای ماری آینسوورث و همکاران او - اینسورث وهمکاران، - 1978 استوار است. مطابق با این نظریه ماهیت روابط کودکان با افراد مهم زندگی - نظیر والدین ویا هر فرد مراقبت کننده دیگر - در سالهای اولیه زندگی بسیاری از جنبههای رشد اجتماعی، عاطفی وشناختی کودکان را شکل میدهد.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید