بخشی از مقاله
1-1 مقدمه
ملت ایران واقعیتی است مرکب از همه این تنوع و تکثرهایی که تاریخ مشترک، منافع مشترک، رنج ها و شادی های مشترک و آرمان مشترک آنها را به هم پیوند داده است.هویت اقوام در ایران از هویت ملی جدا نبوده است و همگان در ساختن وشکل گیری هویت ایرانی نقش داشته اند . تجربه تاریخی ایران نشان دهنده این واقعیت بزرگ و شکوهمند است که همه مردمان این مرز و بوم از هر قوم وگروهی، به یک اندازه در حفظ امنیت آن در برابر تهاجمات بیگانه و دفاع ازمیهن و سربلندی ایران نقش داشته اند. لذا این تنوع نه تنها تهدیدی برای امنیت ملی نبوده است، بلکه خصوصیتایرانیِ همه اقوام و بخش های جامعه می توانسته و می تواند یکی از مؤلفه های افزایش ضریب امنیتی باشد.
از ویژگیهای کشور پهناور، متمدن و کهن ایران، برخورداری از تنوع قومی است. اقوامی همچون کرد، بلوچ، فارس، عرب، ترک، ترکمن، لر، گیلکی، قشقایی و ... که هریک دارای آداب و آیینهای ارزشمند و پر جاذبهای بوده و غنای فرهنگ ملی را موجب شدهاند. شناخت آداب و رسوم اقوام ایرانی در شرایط فعلی که دشمن به ارزشهای ملی و مذهبی تهاجم آورده و بنا دارد با تکنولوژی و ابزار رسانه نسل جوان را از هویت ملی دور نماید، بسیار حائز اهمیت است.
در کشورهایی که توازن رفتاری میان حکومت و قومیت ها وجود دارد، نه فقط شاهد انسجام و وحدت ملی هستیم، بلکه توسعه همه جانبه و پایدار این کشورها در اثر استفاده از همه ظرفیت های جامعه را می توان پیش بینی کرد.دولت جمهوری اسلامی برآمده از خواست و اراده مردم و شامل همه اقوام و مذاهب و طوایف مختلف است و ناگزیر موظف به حفظ حرمت آنان درچارچوب قانون و ضوابط مشخص و رفع عوامل تبعیض است؛ ضمن آنکه اقوام و طوایف نیز باید در بیان انتظارات و مطالبات خود مصالح، امنیت و وحدت ملی را درنظر بگیرند.
ترکمنها شاخهای از ترکان آسیای میانهاند که از عهد قدیم در صحراهای وسیع بخش سفلای رود سیحون و بین دریای آرال به زندگی کوچنشینی روزگار میگذراندند. تا حدود قرن هفتم میلادی ترکمنها جزئی از قوم بزرگ ترک بودند. در این سالها بهدنبال اضمحلال امپراطوری گوگ تورک، گروهی از ترکها که اغوز نامیده میشدند، از آنان جدا شده و از ناحیه ارخون بهطرف آرال و سیردریا کوچ کردند. در این مقاله سعی گردیده سیرتاریخی قوم ترکمن مورد بررسی قرارگرفته شود.
1-2 مبانی نظری بسیاری از صاحب نظران و پژوهشگران، روابط و مناسبات میان دولت اقوام و نوع و چگونگی این رابطه را عامل اصلی تقویت و انسجام هویت و همبستگی ملی و یا برعکس تضعیف آن می دانند.در کشورهایی مثل ایران که با پدیده تکثر قومی و فرهنگی مواجه هستند، نوع و چگونگی این مناسبات و پیوندها میان حکومت و اقو ام از طریق طراحی و تعریف رویه های قانونی و اجرایی مشخص که مجموعه آنها سیاست و مدیریت قومی نامیده می شود، تعیین شده است.
نقد و بررسی تاریخ سیاسی و اجتماعی و تحولاتی که در کشور به وقوع پیوسته، گویای آن است که مناسبات میان اقوام و حکومت ها به ویژه در تاریخ معاصر ایران با نوسا ن ها و فراز و نشیب های زیادی مواجه بوده است .در طول این مدت، تلقی و نگاه دولت ها متأثر از مسائل مختلف از جمله پایگاه اجتماعی و ماهیت آنها نسبت به اقوام، سیاست ها و الگوهای مدیریتی متفاوتی را به همراه داشته است. در مجموع، رویکرد دولت به این موضوع کمتر تعاملی بوده است.
معضلات این نوع از الگوهای مدیریتی در جامعه در برخی مواقع منجر به ایجاد شکاف ها و گسست های هویتی میان هویت های قومی و هویت ملی، توزیع نامتوازن فرصت ها و امتیازات اقتصادی، پیدایش احساس محرومیت نسبی در میان بخش هایی از توده های اقوام، گسترش فقر و بیکاری و شکل گیری بحران های مختلف سیاسی و اجتماعی در قلمرو مناطق قومی شده است. به گواه تاریخ، هرچند رابطه میان اقوام و نظام سیاسی در مقاطع خاص تاریخی رابطه ای مثبت، همگرا و در جهت حمایت از حاکمیت ملی بوده است ؛ اما در عین حال، به لحاظ چالش هایی که از ناحیه اجتماعات قومی و ملی فراروی نظام سیاسی و ناسیونالیسم میهنی ایجاد شده، مسئله مدیریت انسجام و همبستگی کشورهمچنان دارای اهمیت بوده است.