بخشی از مقاله

چکیده

همواره یکی از عناصری که وحدت ایرانزمین را حفظ کرده است، بدون شک زبان فارسی است زبانی که سالیان دراز است بر ساکنان این سرزمین حکومت میکند و جانانه بر پا ایستاده است و به ایران و ایرانی هویت بخشیده است و این زبان جزء یکی از چهار زبان باستانی جهان محسوب میشود. با نگاهی گذرا به بزرگان شعر و ادب این سرزمین درمییابیم که بسیاری از آنان باوجوداینکه زبان مادریشان فارسی نبوده است اما آثار و اندیشههای والای خویش را در این زبان پروردهاند. گویا بهخوبی به این نکته واقف بودهاند که زبان فارسی مایه وحدت ملی مردم و نشان هویت این سرزمین است.

زبان فارسی با قدمت سههزارساله، زمانی که ایران در معرض تهاجم و استیلای اقوام و فرهنگهای گوناگون قرار گرفت، نقش اساسی خود را بهعنوان نیروی انسجام دهنده و تحققبخش هویت ملی، داشته است. ایننوشتار کوششی است برای توجّهی دیگر به پدیده زبان هویّت ملی با اشارهای مجمل به تاریخچه زبان فارسی و سپس به برخی از سخنگویان برجسته این زبان که نقش اساسی در ترویج و تعالی وحدت ملی داشتهاند، میپردازد. باشد که دبیران و دانشآموزان این مرزوبوم این میراث کهن را قدر بنهند و در جهت پاسداشت این میراث از هیچ کوششی دریغ نورزند.

مقدمه:

شکّر شکن شوند همه طوطیان هند    زین قندپارسی که به بنگال می رود

ایران اسلامی همواره و درهمه جا به فرهنگ وادبیات دیر پا و بالنده اش شناخته شده است.این عنصر اصیل ایران را پیوسته برسر پا داشته است و به حقیقت آن را در برابر تهاجم فرهنگ های بیگانه بیمه کرده است.شناخت روح اندیشه و احساس پیشنیان،آگاهی از سیر تکاملی وتجلیّات آنها درطول قرون،پی بردن به آداب و رسوم واعتقادات مردم گذشته به جوانان ما امکان می دهد،تا آگاهانه فرهنگ و تمدن آینده خود را بر اندیشه ها،احساسات وسنت های صحیح گذشته بنا نهند و مراتب ترقی و تعالی رایکی پس از دیگری زیرپای آورند.

با توجه به تفکیک دو مقوله زبان وادبیات فارسی ازهم در دوره متوسطه که البته این مرزبندی اصلا به معنای جدایی زبان وادبیات فارسی ازهم نیست زیرا گسست وجدایی این دو ازهم امکان پذیر نیست اما این فرصت فراهم شده است که در مباحث زبان شناسی به اهمیت ونقش وتاریخ پیدایش زبان همت بیشتری گمارده شود. چراکه شناساندن زبان در هویت ملی به دانشآموزان خود میتواند پشتوانه ای محکم برای نسل آینده این مرز وبوم باشد.به راستی نسل امروز بایدبه خوبی درک که این زبان قرنهای متوالی زبان رسمی وفرهنگی بخش وسیعی ازجهان،از آسیای صغیر و بین النهرین وتمام شبه قاره هند بوده است و نه تنها ایرانیان علاقمند که بسیاری ازغیر ایرانیان با شور وشوق،این زبان رافراگرفته و بدان شعر سروده وکتاب نوشته اند.

مهمتر این که ادبیات ایران که مقامی بس شامخ دارد و مایه فخر ومباهات وسر افرازی وسربلندی مادر جهان است به این زبان سروده شده،پس بر ماست که زبان فارسی را گرامی بداریم و آن راخوب بشناسیم و خوب بشناسانیم. علی رغم حوادث و رویدادهای پر تب و تاب و گاه ناخوشایند، باز هم این زبان شیرین و دلنشین در دور ترین نقاط جهان امروز حضور و نفوذ دارد. این حضورحکایت از آن دارد که در ژرفای زبان وادب فارسی آن قدر معانی بلند و مضامین دلنشین علمی،ادبی و اخلاقی وجود دارد، که هرانسان سلیم الطبعی، با اطلاع ازآن ها، خود به خود به فارسی و ذخایر مندرج در آن دل می سپرد اگر چنین نبود،ترجمه و تالیف هزاران کتاب و مقاله از سوی مستشرقین درباره ی آثار جاودانی ادب فارسی مانند؛ شاهنامه فردوسی، خمسه ی حکیم نظامی گنجوی، گلستان و بوستان شیخ اجل سعدی، مثنوی مولانا جلال الدین بلخی، غزلیات خواجه حافظ شیرازی و رباعیات حکیم عمر خیام چهره نمی بست.

شخصیت هایی که از بزرگان و مشاهیر ایرانی بهره گرفته اند در کشور های اروپایی کم نیستند در حالی که ما ایرانی ها در بهره گیری و تأسی جستن ضعیف عمل کرده ایم، مثلا؛ می توان در آلمان از شخصیت هایی چون گوته یاد کرد که در»دیوان شرقی و دیوان غربی « از افکار عارفانه ی حافظ،بهره گرفته است. »آندره ژید« نویسنده ی مشهور فرانسوی به خیام و حافظ عشق می ورزید و در گفت و گو با » ناتانائل « ازحافظ الهام گرفته است.

وی مائده های زمینی خود را مانندگلستان به هشت باب تقسیم کرده است و نام باب چهارم آن را عشق وجوانی گذاشته است.بدین گونه می بینیم که »ژید« کتابش را با »حافظ« آغاز می کند و با» سعدی« به پایان می رساند.امید است با تلاش و تکاپوی علاقه مندان وسخت کوشان زبان و ادبیات فارسی، شاهد اعتلا و حصول ارزش و اعتبار گذشته آن باشیم و بتوانیم با یاری یکدیگر گوارایی و شمیم دل انگیز آن را به جهانیان چشانده وبپراکنیم.

به نام خداوند جان آفرین    حکیم سخن در زبان آفرین

تردیدی نیست که زبان برترین نعمتی است که خداوند به انسان عطا کرده است و عامل پیوند میان انسان ها، وحدت و همدلی آنهاست و قدر مسلم این که بی حکمت نیست که اولین آیات نازل شده، مرتبط با زبان است.

- اًقرا باسم ربک الذی خلق - .

در تاریخ و تمدن ایران زمین به یقین می توان گفت:که زبان مانند چتری است که تمام اقوام این مرز وبوم را در سایه خود گنجانده است و عامل وحدت و یکپارچگی آنهاست.تنوع سلسه ها و اقوام ایرانی از دوران هخامنشیان تاسلسه سامانیان و از عهداسلام تا امروز، آنچه مایه وحدت بوده است، زبان فارسی است. »آشنایی با دستگاه دخیل در گفتار و زبان، اصلی ترین دلیل پیشرفت جوامع انسانی است و مهمترین عاملی است که فرهنگ و دانش بشریت را از نسلی به نسل دیگر انتقال می دهد و در برای برقراری ارتباط کلامی بین انسان ها وجود یک اشتراک و وحدت در علائم و قراردادها، لازم و ضروری است.

این اشتراک و یکسانی علائم و قراردادها، تحت عنوان» زبان« نامیده می شود.زبان عبارت است از مجموعه ای از علائم، نشانه ها و قوانین حاکم بر استفاده ازآنها به منظور برقراری ارتباط.به عبارتی دیگر کامل ترین، رساترین و راحت ترین شکل بر قراری ارتباط میان انسان ها گفتار است و جنبه های مختلف زبان را شامل می شود.« - شفیعی، توکل، مشهدی، علی نیا، - 4-5 : 1387 »زبان کنش پیچیده ای است که بیان و ادراک حالات عاطفی، مفاهیم و افکار ما به وسیله ای علایم صوتی یا تصویری میسر می سازد . به عبارت دیگر زبان از نظام سازمان یافته نماد هایی تشکیل شده است که انسان ها برای بیان و دریافت معنابه کارمی برند و مستلزم یک نظام قواعد و تبلور این نظام به صورت رفتارهای عینی و نوشتاری است - «دادستان، - 15:1379

»پس از هجوم اعراب و سقوط امپراتوری ساسانی، ما ایرانی ها اقلا مدت دو قرن در نوعی بهت و کرختی و بی حالی روانی بودیم .بنای عظیم آن امپراتوری، یا به عبارت دیگر جنازه سنگینش که روی مردم ایران افتاده بود، ظاهرا همه را به ستوه آورده بود؛انگار کمر ملتی زیر این بار شکسته بود، مخصوصا که سقوط ساسانیان با لشگر کشی و هجوم قومی دیگر با دین، زبان و با فرهنگی بیگانه و خشونت های نظامی و اجتماعی توام بود.رابطه ملت ایران با یک نظام اجتماعی، دولتی و فرهنگی بریده شد و در نظام اجتماعی، دولتی و فرهنگی دیگری افتاد. - «مسکوب، - 5 :1379ا ایرانی ها با هویتی از آن خود، برای ادامه حیات به عنوان یک قوم به راه های مختلفی رفتند، دهقانان رابط حکومت با رعایا بودند، دهقان به معنای ایرانی و در برابرتازی آمده است:

مامون آن کز ملوک دولت اسلام     هرگز چون او ندید تازی و دهقان

گروهی از خانواده های بزرگ ایرانی پس از گرویدن به اسلام راه دربار خلفا را پیش گرفتند، نهضت های مذهبی، معنوی و اجتماعی ریشه دار، نمونه هایی از مقاومت ایرانیان برای ادامه حیات است.دیگر مقاومت های ایرانیان تا قرن چهارم قیام در برابر اعراب مانند بابک خرم دین، به آفرید و.... است.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید