بخشی از مقاله

چکیده

یکی از مهمترین مؤلفههای شعر معاصر توجه به زن و جایگاه او در خانواده و جامعه است که برآیند تحول در اوضاع و احوال اجتماعی، سیاسی، اقتصادی جامعه و آشنایی با فرهنگ و تمدن غرب و مظاهر آن بود. آثار ادبی شاعران و نویسندگان آیینهی تمام نمای فرهنگ، آداب و رسوم، باورها و اعتقادات مردم یک جامعه است. یکی از راههای شناخت موقعیت و جایگاه زن در جامعه و نحوهی منش و برخورد با او، مطالعهی آثار ادبی شاعران و نویسندگان است؛ چرا که آثار آنان از آداب ورسوم و فرهنگ حاکم برجامعه تأثیر پذیرفته و این اوضاع و احوال را انعکاس میدهد و در مقابل بر لایههای مختلف جامعه نیز تأثیر میگذارد.

رشید یاسمی و یداالله بهزاد از شاعران متعهد ادب فارسی هستند که سعی میکنند رسالت شاعرانه را در شعر خویش به انجام برسانند؛ لذا شعر این دو شاعر سرشار از تعالیم و اندیشههای انساندوستانه است. نگاه هر دو شاعر به هویت زن و ارزشهای وجودی او،هر چند که از تحولات و دگرگونی در معانی و مضامین ادب معاصر تأثیرپذیرفته؛ اما بیشتر از رهگذر نوع دوستی ومنش والای آن دو معنا مییابد وقابل بررسی است. با بررسی کلیت شعر هر دو شاعر درمییابیم که توجه به وضعیت نامناسب زن در جامعه و باورهای کلیشهای و غلط و دست و پاگیر دربارهی آنان و سعی در اصلاح فرهنگ جامعه و ضرورت تعلیم و تربیت و رشد و پیشرفت زنان، از مهمترین مفاهیم و موضوعات شعرهر دو شاعر است که در این مقاله به آن پرداختهایم.

واژگان کلیدی: زن و جایگاه او، رشید یاسمی، یداالله بهزاد، ادب معاصر.

مقدمه

جایگاه و شخصیت زن در اذهان و باورهای مردم جامعه بیانگر ارزشها و واقعیتهای موجود در آن جامعه است و تصویری که فرهنگ یک ملت از زن ارائه میدهد، برخاسته ازهمان نگرشها و باورهای مردم است که این تصویر در نحوهی برخورد، سنت، ارزشها و آداب و رسوم یک جامعه انعکاس مییابد. بخشی از باورهای فرهنگی ریشه در تاریخ دارد که نمونههایی از آن را در رفتار تبعیض گرایانه در باب تولد پسر و دختر دیده میشود که اگر زن دختری به دنیا میآورد، مورد سرزنش قرار میگرفت و نسبت به تواناییهای زن و دختر، باورهای غلطی داشتند و آنها را ضعیف و مظلوم میدانستند. این برخورد احساسی وعاطفی نادرست سبب میشد که ارادهی آنها ضعیف شود و نتوانند نقش مؤثری برای خود برگزینند و بیشتر در انزوا فرو روند؛ همینطور در برخی ادیان نیز بر اساس نگرش بدبینانه به زن، او راموجودی سست، ضعیف و بیوفا قلمداد میکردند.

سابقهی حضور زن به اساطیر، روایات حماسی، تاریخ، دین و عاشقانههای فارسی برمیگردد؛ لکن به دلیل ساختار و نحوهی زندگی جوامع در مشرق زمین، زن پیوسته در صحنهی زندگی خانوادگی و اجتماعی کنارزده شده است و به تبع آن، ادبیات نیز غالبا ساختار و سیمایی مردمدارانه داشته است و هرچند در طول تاریخ گاه زنان در عرصههای مختلف علم، فرهنگ، تاریخ، دین، عرفان و شعر و...خودی نشان دادهاند؛ اما حضور واقعی زن ایرانی در متن جامعه به دوران مشروطیت برمیگردد که در این دوران با آشنایی با فرهنگ و تمدن غربی مسألهی آزادی و حقوق زن مورد توجه قرار گرفت و زن محور و موضوع اشعار، داستانها، فیلمنامهها و نمایشنامهها قرار گرفت - روزبه، . - 360-361 :1381

در عصر مشروطه در نتیجهی تجددخواهی وآشنا شدن شاعران و نویسندگان ایرانی با تمدن غرب و تغییر وتحولات ناشی از آن، تحول شگرفی در زبان و محتوای اشعار و آثار آنان ایجاد شد و شاعرانی چون ایرج میرزا، نسیم شمال، ملک الشعاری بهار، میرزادهی عشقی، ابوالقاسم لاهوتی و ... به طرح مسایل نوینی چون قانون خواهی، عدالت، آزادی ، تعلیم و تربیت و حقوق زن در جامعه پرداختند. هر چند که توجه به حقوق زن و مسایل مربوط به آنان مربوط به کشورهای غربی نیست؛ بلکه با ظهور پیامبر اسلام و نزول وحی بسیاری از مضامین و مفاهیم تحول یافت و به آن شأن وکرامت انسانی بخشیده شد که توجه به عنصر که زن و هویت او از جملهی آنها بود.

در جامعه منحط عربستان در آن زمان که هیچ حقی برای زنان قایل نمیشدند و دختران را زنده به گور میکردند، پیامبر عظیم شأن اسلام بالاترین حقوق و جایگاه را در خانواده و جامعه به زنان ارزانی داشتند و فاطمه دختر خود را بسیار تکریم میکرند و میفرمودند : »من احب فاطمه ابنتی فهو فی الجنه معی ومن ابغضها فهو فی النار» « هر کس فاطمه علیها السلام دخترم را دوست بدارد، در بهشت با من است، و هر کس با او دشمنی ورزد، در آتش ]دوزخ[ است «. - ر.ک بحارالانوار، ج 43، ص . - 116 و دربارهی خلقت فاطمه علیها السلام می فرمایند:

»ان فاطمه خلقت حوریه فی صوره انسیه » «...بی شک فاطمه علیها السلام حوریه ای است که به صورت انسان آفریده شده است « - ر.ک همان، ج 78، ص . - 112 حقیقت این است که توجه به زن و مسائل مربوط به او و اتخاذ رویکردهای تازه در این باب، به دلیل تغییر و تحولات سیاسی ، اجتماعی، فرهنگی کشور و آشنایی با مظاهر فرهنگ وتمدن غربی، شکل گرفت. روشنفکران و به همراه آنان شاعران و نویسندگان با مشاهدهی پیشرفت زنان و وضعیت مطلوب و نحوه زندگی آنان در کشورهای اروپایی به نابسامانی وعقب ماندگی زنان جامعهی خود پی بردند و سعی کردند قلم ، هنر وتوان خویش را در جهت بهبود و ترقی وضعیت زنان و جامعه به کار گیرند.

در نتیجهی تغییر و تحولات اجتماعی، فرهنگی و سیاسی، به طور طبیعی بخش چشمگیری از شعر معاصر ایران با طرز فکر جدید نسبت به زن پیوند یافت. پیدایش این طرز فکر تغییرات مهمی را در زندگی زنان ایران به وجود آورد. شعر جدید فارسی نه تنها این تحولات را ثبت کرد که خود، عامل مهمی در ترویج این اندیشهها گردید. در ابتدای قرن حاضر مفهوم آزادی نه تنها قدرت را در ایران مشروط کرد، بلکه مقدار خودآگاهی انسانی را نیز بالا برد. این تغییرات، کل ساختارهای اجتماعی و آموزشی را تحت الشّعاع قرار داد. در ساختار آموزشی تعریف دیگری از آموزش به میان آمد و بسیاری از نهادهای آموزشی برای زنان تأسیس شد. در بحث دفاع از حقوق زنان و تلاش برای تغییر و تحول فضای عمومی ، فرهنگ و بینش جامعه، مردان به دلیل سابقه-ی حضور در این عرصه و تجربیات گستردهی خود پیشتاز شدند و گامهای مؤثری برای تغییر اوضاع و شرایط زنان در خانواده و جامعه برداشتند تا اینکه زنان نیز وارد عرصه شدند و در عرصههای مختلف فرهنگ و هنر وادب خدمات مهمی انجام دادند و آثار قابل توجهی به ثمر رسانیدند.

پیشینهی تحقیق:

در رابطه با شعر یداالله بهزاد چند مقاله نوشته شده است؛ از جمله مقالهای که سید علی موسوی گرمارودی با عنوان »شاعری ملتزم به بیداری«، سال 1387، در فصلنامهی گوهران، شمارهی هفدهم نوشته اند. مقالهای هم توسط یداالله عاطفی،

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید