بخشی از مقاله

چکیده

جهت گیری فرهنگ ها، همواره بر مبنای فطرت بشری و اندیشه او انجام میشود و همین مسیر در شکل دهی به فضای زیست و پیدایش معماری موثر است. چرا که این فضا به عنوان یک نیاز بشری مطرح است و اینگونه نیازها همواره در مسیر عقل و فطرت الهی پاسخ داده میشوند. بنابراین معماری را قبل از اینکه یک تخصص فنی بدانیم یا از نظر هنری به آن بنگریم، باید به جنبه فرهنگی آن توجه کنیم.

هر اندیشه معماری را در ادامه بر پایه مسیر گذشته آن باید شناخت و هیچگاه نباید با تفکیک این اندیشه ها زمینه فراموشی مفاهیم گذشته را فراهم کنیم. هر الگویی با توجه به نیاز آن دوره و برای پاسخگویی به آن بوجود میآید. الگوهای گذشته مطرود نیستند و الگوهای حال هم اگر پاسخگوی نیاز حال باشند طرد نخواهند شد.به هر سوالی باید پاسخی مناسب داد. یک صورت مسئله فارسی دری را با فارسی باستان یا با زبان انگلیسی جواب نمیدهند. این مقاله پی جوی آن است تا با ارایه تعریفی از فرهنگ ،عوامل موثر بر آن و تاثیرگذاری آن را در سازمان فضایی و کالبدی معماری بازشناساند.

واژه های کلیدی: فرهنگ،معماری،رابطه فرهنگ و معماری،تاثیرات فرهنگ

مقدمه

اهمیت و لزوم توجه به فرهنگ یکی از راههای پیشرفت جامعه بشری محسوب می گردد . طبعاً هیچ جامعه ای بدون فرهنگ نیست و هیچ کس را نمی توان به خاطر فرهنگ غلط و ناپسندش بی فرهنگ خواند ولی در عوض می توان گفت برخی از جوامع و برخی از انسانها به طرف فرهنگ درست سوق داده شده و موجبات پیشرفت خود و جامعه شان را فراهم نموده اند . حضور فرهنگ در فضاهای معماری و شهری از راه های گوناگون صورت می گیرد که برای نمونه می توان به حضور آن به شکل عناصر ، نقش ها ، تزئینات ، ترکیب های حجمی یا ترکیب هایی خاص در پلان اشاره کرد .

هر بنایی به عنوان جزئی از فرهنگ معماری وظیفه عینیت بخشیدن یک اندیشه ذهنی را از طریق فرم ظاهری خود را دارد که نمودی است برای سنجش فرهنگ .معماری با بناها کار دارد و بناها بخشی از فرهنگ اند.مطالعه هر بناما را از فرهنگ سازندگانش آگاه می کند و از هویّت جامعه ای که در آن بنا شده، خبر می دهد.درواقع معماری بازتاب دهنده فرهنگ است. به بیانی دیگر، از زبان معماری، سخن فرهنگی می شنویم . در این مقاله به معرفی معماری، این هنر ظریف و نیز به معرفی فرهنگ که بیانگر هویّت جامعه است میپردازیم و سرانجام به ارتباط این دو واژه اشاره خواهیم کرد.

معماری چیست؟

معماران بسیاری تعاریف متفاوتی از معماری ارائه داده اند: معماری هنر سازماندهی فضاست - آگوست پرله - معماری دفتر ثبت تاریخ بشری است. - بالزاک - معماری هنر فضاست. - برنزوی - اما طبق تعریفی کلی،معماری، فعالیتی هنری علمی است برای آفرینش فضا و تغییر و سامان دادن آن. معماری، تبلوری است از فرهنگ یک جامعه در گُذر زمان و آینه ای است روشن از شرایط جامعه در ادوار مختلف .

- 1 - معماری غیر از ساختن یک بنا یا بنّایی آن است ، بلکه چگونه ساختن آن است ؛ ربطی هم به مصالح ساختمانی ندارد ؛ اما به این ربط دارد که خانه یا شهر را چگونه بسازیم تا نیازهای انسانی و غیر مادی ما را برطرف سازد.  یک واحد مسکونی مناسب باید به ساکنین خود، القای آرامش کند، آنها را از طبیعت جدا نکند - بلکه احساس پیوستگی با طبیعت را در آنها ایجاد کند - ، از انسان در برابر آلودگی صوتی محافظت کند، احساس استقلال انسان را از او نگیرد و ... .

فرهنگ چیست؟

تعریف کلی از فرهنگ: »ارتباط بین دو پدیده عاقل - انسان - قوانینی بوجود می آورد که به آن فرهنگ میگویند.« فرهنگ مادی و معنوی:

فرهنگ مادی: شامل همه وسایل و ابزارهای مادی و آنچه به دست بشر از ماده طبیعی ساخته میشود و همچنین شیوه ها و فرآیندهای ساخت و ساز آن می دانند میشود.

فرهنگ معنوی: شامل ارزشها، دیدها، باورها، اندیشه ها، دانشها و فنها، آداب و سنتها، علوم و فلسفه و ادبیات و هنر وهمه فراورده های ذهنی انسان میشود.

فرهنگ شامل همه ساز مایه های مادی و معنوی زندگی اجتماعی است که انسان درون آن زاده و پرورده می شود. انسان از این راه دارای چیزی میشود که به اصطلاح به آن شخصیت میگوئیم و از این راه به انسان چیزی به نام هویت فرهنگی داده میشود. این هویت کل گرایش های رفتاری انسان را به او میبخشد و بدین سان انسان باورها ، اختراعها و ... و همه دستاوردهای مادی و معنوی از نسل پیشین به انسان امروز انتقال مییابند و به او ارث میرسد و انسان میرای طبیعی به انسان مانای تاریخی -فرهنگی بدل میشود و فرآوردهای فرهنگی او میتواند نسل اندر نسل بماند و چه بسا زندهتر و اثرمندتر شود.

فرهنگ از آنجا که بر پایه زندگی رشد می کند و از درون زندگی جمعی موجودی به نام انسان سر بر می آورد، خود موجودی است زنده و زایش و زندگی و مرگ دارد. فرهنگ را در تعریفی کلی می توان محصول تلاشهای متفاوت انسان در راه خلق و آفرینش دانست که از آزادی عمل واراده او سرچشمه میگیرد. مجموعه آداب، عقاید، باورها و سنن یک جامعه که عمدتاً از درون منبعث شده و در بدو امر نیز درون را تحت تاثیر قرار می دهند، فرهنگ را به وجود می آورند.

گرایش اساسی کمال طلبی پایه ریز شالوده فرهنگهاست. کمال طلبی زیر بنای جهان بینی فرهنگی را ساخته و مبانی فکری و نظری آن را تنظیم میکند. 

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید