بخشی از مقاله

چکیده:

اختالفات مرزی ایران و افغانستان در دوره پهلوی اول در چند ناحیه وجود داشت. این امر به حل نشدن اختالفات مرزی ایران و افغانستان و عدم مرزبندی دقیق و مشخص برمی گردد. همچنین سیاست خلع سالح عشایر توسط رضاشاه نیز عامل دیگری است که سبب تجاوز افاغنه گردید؛ چرا که تا پیش از آن طوایف و عشایر مسلح کار سرحدداری را انجام می دادند.با شدت گرفتن منازعه مرزی ایران و افغانستان، دو دولت براساس ماده 10معاهده 1921 ایران و افغانستان که بر واگذاری حکمیت مرزی به دولتی جز بریتانیا تاکید داشت تصمیم به ارجاع داوری غیر بریتانیایی گرفتند. دولت ترکیه آن را پذیرفت و ژنرال فخرالدین آلتای را به رهبری گروه داوری منصوب کرد. مجلس ایران در 16 اکتبر 1935 الیحه مرزی مبتنی بر رای داوری التای را تصویب کرد.

هدف این مقاله آن است که نخست به چگونگی فعالیت ترکیه در تعیین مرزهای شرقی ایران بپردازد، دوم این که فرآیند اختالفات ارضی ایران و افغانستان در این منطقه و سرانجام آن را بیان دارد. بر این اساس سوال اصلی پژوهش این است: حکمیت آلتای، در رابطه با تعیین مرزهای ایران و افغانستان چگونه بوده و چه پیامدهایی داشته است؟ یافته های پژوهش نشان می دهد رأی یک جانبه آلتای به نفع افغانستان نه بر مبنای مالحظات شخصی بلکه بازتابی از سیاست های کالن ترکیه برای تضعیف ایران و نزدیکی به افغانستان است. این پژوهش ، براساس روش توصیفی-تحلیلی انجام شده و گردآوری اطالعات به روش کتابخانه ای و اسنادی صورت گرفته است.

کلید واژه: ایران، افغانستان، آلتای، ترکیه، مرزهای خاوری، منازعه مرزی

مقدمه

پیوندهای تاریخی، قومی و فرهنگی ایرانیان با حوزه ای به مراتب گسترده تر از انچه در چارچوب مرزهای کنونی کشور جای گرفته است، حوزه برون مرزی ایران را یک جنبه مهم و تعیین کننده داخلی می بخشد که به هیچ وجه نمی توان از آن غافل شد. آنچه در نهایت ماهیت این مرز بیرونی را شکل داده و از آسیب پذیری آن در مقابل بسیاری از تحوالت احتمالی می کاهد، در درجه اول شناسایی مشخصات و ویژگی های این حوزه سپس فراهم آوردن زمنیه ای از همبستگی و تعلق براساس این مشخصات و ویژگی ها می باشد. از دوره صفویه- که مرزهای ایران به سوی مرزهای تاریخی و فرهنگی گرایش یافتند- همزمان با شکل گیری نهادهای حکومتی بر پایه باورهای شیعی، در دو سوی شرق و غرب ایران - امپراتوری عثمانی و حکومت سیبانیان در ماوراءالنهر - در مرزهای ایران اختالل هایی پدید آمد و در دوره شورش افغان ها، آشفتگی ها بیشتر شد.

با ظهور نادرشاه، ضمن جلوگیری از چندپاره شدن کشور، دوباره، مرزهای تاریخی و فرهنگی ایران شکل گرفت نفوذ بیگانگان در سرزمین ایران متوقف ماند.مرزهای ایران با پاکستان و افغانستان از نخستین نمونه های مرز به معنی کنونی آن در جهان است که در نیمه دوم قرن نوزدهم پدید آمده، جلوتر از این دوران انسانها با مفهوم سرحد سروکار داشتند و سرحد معموال شامل نوار به نسبت پهناوری میان دو کشور می شد که در عمل نقش منطقه برخورد میان دو قدرت یا دو حکومت را بازی می کرد. - مجتهدزاده،. - 4 :1377از زمانی که هندوستان بزرگ - شامل هندوستان، بنگالدش، پاکستان و کشمیر - مستعمره انگلیس شد، دو کشور ایران و افغانستان که مرز مشترک با روسیه تزاری داشتند برای انگلستان اهمیت حیاتی درجه اول یافتند و حریمی برای جلوگیری از توسعهطلبی روسیه تلقی شدند.

از این رو امپراتوری بریتانیا برای جلوگیری از توسعهطلبی رقیب روس خود میکوشید تا راه حرکت روسیه را به جنوب سد کند. در مورد افغانستان وصول به آبهای گرم در یک مرحله امکانپذیر نبود بلکه در گام اول باید افغانستان تصرف میشد و در گام دوم بلوچستان و به این ترتیب روسیه ارتش خود را به مرزهای هندوستان بزرگ میرساند. در زمان سلسله قاجاریه انگلستان در ایران و افغانستان بسیار فعال بود. علت اینکه انگلیس به ایران اهمیت بیشتری میداد این بود که با تصرف ایران حتی با تصرف شرق ایران - استانهای خراسان و سیستان و بلوچستان - توسط روسها امپراتوری جهانی انگلیس و بویژه هندوستان بزرگ در معرض مخاطره جدی قرار میگرفت لذا انگلیسیها موفق میشدند در طول قریب به صد سال توسعهطلبی روسیه را در جبال هندوکش متوقف کنند و نفوذ خود را در افغانستان تثبیت نمایند.

موقعیت سرزمینی ایران حرکات استعمارگران روس و انگلیس را شدت میبخشید. رقابت سیاسی این دو نیروی استعمارگر در مسیر مشترک حمایت از نهادهای کهن حکومتی، حفظ وضع موجود سیاسی، حمایت از اعیان و اشراف، ایجاد اغتشاش و تحریکات در نواحی مختلف ایران تعریف شده بود که در نتیجه آن، با تضعیف حکومت مرکزی، بخش عظیمی از سرزمینهای حاشیهای از پیکر سرزمین ملی جدا شد.در آغاز صرع پهلوی، با وجود تثبیت نسبی مرزهای ایران در دوران قاجاریه، تقریباً در تمامی خطوط مرزی ایران با همسایگانش اختالفات مهمی وجود داشت. در مرز ایران و افغانستان، پیش از این دو حکمیت «مکلین» و کلنل «مک ماهون» خطوط شمالی و جنوبی مرزی را تعیین کرده بود اما بخش مرکزی مرز ایران و افغانستان نامشخص رها شده بود و در این منطقه، خط مرزی بین ایران و افغانستان وجود نداشت.

در این منطقه، افزون بر فقدان خط مرزی، اختالفات ارضی گوناگونی نیز میان ایران و افغانستان وجود داشت. با وجود این اختالفات دولت های ایران و افغانستان بر اساس قراردادی درتاریخ شانزدهم اسفندماه 1312 که به امضای محمدتقی اسفندیاری سفیرکبیر ایران در افغانستان و فیض محمدخان وزیر امور خارجه افغانستان رسید، با حکمیت دولت جمهوری ترکیه برای از میان بردن اختالفات ارضی دو کشور و ترسیم خط مرزی بین آنها، موافقت کردند. دولت ترکیه نیز ژنرال سپهبد فخرالدین پاشا آلتای فرمانده ارتش یکم ترکیه را به عنوان حکم مشترک مأمور اجرای حکمیت می نماید.پژوهش حاضر نقش دولت جمهوری ترکیه را در تعیین مرز ایران و افغانستان مورد بررسی قرار داده است. بر این اساس سوال اصلی پژوهش این است: حکمیت آلتای، در رابطه با تعیین مرزهای ایران ایران و افغانستان چگونه بوده است و چه پیامدهایی داشته است؟ فرضیه این پژوهش، براساس روش توصیفی-تحلیلی انجام شده و گردآوری اطالعات به روش کتابخانه ای و اسنادی صورت گرفته است.

مبانی نظری تحقیق

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید