بخشی از مقاله

حضور اتباع بیگانه در شهرهاي مرزي و چالشهاي هویتی – تابعیتی وامنیت

سازي

 

چکیده

بحران هاي منطقه اي و مرزهاي قابل نفوذ گروههاي بزرگی از اتباع بیگانه را در سه دهه گذشته وارد ایران کرد کشور درگیر انقلاب ، جنگ ، تحولات سیاسی مهم و فشار اقتصادي بود. قوانین موجود و تشکیلات اداري قدرت رویاروئی با مهاجرانی که در پی مداراك هویتی ایرانی بودند را نداشت، شرایط خاص پس از انقلاب ، دوره اي از بی نظمی و تعدد مراکز قدرت را ایجاد کردهمین امر منجر به بروز پدیده مشکوك التابعه ها در شهر هاي مرزي شداتباع بیگانه براي زندگی عادي در ایران نیاز به یک مدرك معتبر هویتی ایرنی داشتند تا بدون اخذ تابعیت و با تشکیل پرونده فاقد سند سجلی و همچنینین جعل و غصب سند سجلی ایرانیان با دریافت شناسنامه در چرخه اي از فعالیتها با فریب ونیرنگ بدون طی مراحل قانونی کسب تابعیت، خود را ایرانی قلمداد نمایند به گونهاي که وانمود شود، که هویت فردغیر ایرانی از منابع اصیل ایرانی سرچشمه گرفته است. پدیده مهاجرت اتباع بیگانه پس از وارد شدن به حوزه سیاست، شکل سیاسی و امنیتی به خود گرفته است ،چرا که می تواند به نوعی منبع تهدید به شمار آید و در درازمدت باعث تغییر ملت شود ، ایده دولت را دگرگون سازد ، ضریب امنیت ملی را کاهش و دامنه تهدیدات متوجه آن را افزایش دهددر این بررسی ازروش تحقیق توصیفی استفاده شد. هدف توصیف عینی و منظم ویژگیهاي موقعیت اتباع بیگانه در واسازي هویتی و تابعیتی در شهر هاي مرزي است سئوال اصلی این مقاله تاءکید بر دلایل تغییر تابعیت افراد مشکوك التابعه بطور غیر قانونی، همچنین بررسی الگویی است که آنان هویتی جدید را براي خود واسازي نموده اندامنیت سازي در ارتباط با اتباع بیگانه صرفا" در شرایطی شکل می گیرد که دولت بتواند نقش سازمانی و همچنین کارکرد اجرایی خود را بر اساس ضرورتهاي عینی و امنیتی سازماندهی نماید بین امنیت سازي و کنترل اتباع بیگانه در شهر هاي مرزي رابطه مستقیم وجود دارد نتایج این بررسی نشان می دهد که اتباع بیگانه امکانات لازم در جهت ایجاد شرایط مطلوب براي تشکیل یک جامعه قدرتمند در شهرهاي مرزي را دارا هستند. ایرانی قلمدادشدن بیگانگان از ضعف در انسجام درونی سیستمی ما حکایت میکند

واژگان کلیدي: هویت- تابعیت- - اتباع بیگانه- امنیت اجتماعی- مرز


مقدمه

تا قبل از قرن هفدهم میلادي و کنفرانس وستفالیا شناخت ملیت افراد بصورت سنتی و براسـاس محـدوده جغرافیـائی ، نـژاد، زبان، قومیت و یا مذهب خاص صورت می پذیرفت ولی پس از و بوجود آمدن » دولت- ملتها) « دولتهاي ملی) تفکر مشـخص نمودن افراد همگرا و صدور اسناد هویتی واحد براي ایشان بعنوان یک ضرورت اجتماعی مطـرح گردیـد .موقعیـت ژئـوپلیتیکی ایران و واقع شدن در منطقه بحران خیز خاورمیانه از یک سو وسیاست درهاي باز نسبت به پذیرش مهاجرین خارجی از سوي

٦٣٩

دیگر ایران را به یکی از کشورهاي به شدت مهاجرپذیر تبدیل کرد به شکلی که در حال حاضر تعداد زیادي از اتباع بیگانـه را در خود جاي داده است. اکثریت مهاجرین خارجی ساکن در ایران ، اقلیت ملی افغانی و عراقی می باشند که بیشتر در منـاطق مرزي حضور دارند هم زمانی مهاجرت با دوره بینظمی و تعدد مراکز قدرت پس از پیروزي انقـلاب و از هـمگسـیختگی نظـام اداري زمینه مساعد ي براي سوء استفاده اتباع بیگانه از اسناد هویتی را بوجود آورد تا آنـان بـدون اخـذ تابعیـت و بـا تشـکیل پرونده فاقد سند سجلی و همچنینین جعل و غصب سند سجلی ایرانیان با دریافت شناسنامه در چرخه اي از فعالیتها با فریب ونیرنگ بدون طی مراحل قانونی کسب تابعیت، خود را ایرانی قلمداد نمایند، سوء استفاده از، اسناد سجلی در تحقـق و ارتکـاب جرائم بیگانگان می تواند، نقش مؤثري ایفا و حتی باعث فزونی گستره قلمرو وقوع جرم، استمرار و عدم کشـف آن تـا سـالیان متمادي شود.تعدادي از اتباع بیگانه علیرغم روشن شدن هویت واقعی و مردود شدن تابعیت ایرانـی آنـان در شـوراهاي تـأمین شهرستان با استفاده از ا حکام دادگاه ها و دیوان عدالت اداري توانسته اند وضع موجود خود را تحت عنوان فردي ایرانی حفـظ کنند.علاوه براین آنان محدودیت هاي تابعیت اکتسابی را در تصدي مشاغل حساس را نیز ندارند.عدم ساماندهی بیگانگـان، کـه در واقع کمتر کشوري در دنیا نسبت به حضور اتباع بیگانه در کشورش به این شکل عمل نموده، عوارض سوء جبـران ناپـذیري را در پی داشت و موجب گردید بیگانگان درجامعه ایران حل وجـذب شـوند، کـه یکـی از پیامـدهاي آن شـکل گیـري پدیـده مشکوك التابعه ها با دسترسی به مدارك هویتی و تابعیتی است.

اسناد سجلی داراي چنان کارکردي است که می توان از آن به عنوان یک سند در جهت نفوذ وبراي مقاصـد، منـافع و اهـداف خاص سوءاستفاده کرد این موضوع نه تنها چالش بلکه یک تهدید است و می تواند امنیت ملی را مورد تهدیـد قـرار دهـد، کـه عبارت از نوعی عملیات پنهانی همچون نفوذ فرد خارجی در ساختارهاي غیر حکومتی و حکومتی..عدم وجود محـدودیتهـاي پیش بینی شده در ماده 982 قانون مدنی در تصدي مشاغل حساس توسط اتباع بیگانه مـیتوانـد زمینـه هـاي مناسـب جهـت سرویسهاي اطلاعاتی حریف، سوءاستفاده از موقعیت شغلی در جهت حمایت از سـایر اتبـاع بیگانـه را بـراي بیگانگـان فـراهم نماید.

»دولت هاي سرزمین مادري به شیوه هاي گوناگون از جوامع آواره خود سوءاستفاده میکنند. یکی از این شیوهها استفاده از آنان براي انجام عوامل جاسوسی و نفوذ است. جاسوسی به طور اجتناب ناپـذیري بـا سیاسـت جوامـع آواره عجـین گردیـده اسـت «

(هانتینگتون، 399 :1384 ـ .(398
اگر چه مباحث مربوط به کنترل اتباع بیگانه یک بحث اطلاعاتی و امنیتی است اما باید توجه داشت که یک پدیده اجتماعی نیز هست .کار اطلاعاتی دیگر از حالت یک مساله مخفی و اسرار آمیز خارج شده و بیشتر به شاخهاي از علوم اجتماعی که در پی درك و نهایتا پیش بینی انواع مسائل سیاسی و اجتماعی و نظامی است شبیه گردیده است.«

مفهوم امنیت سازي هویتی و تابعیتی در مناطق مرزي به معناي جلوگیري از هر گونه فعالیتی توسط اتباع بیگانه است که آنان بتوانند بدون طی مراحل قانونی کسب تابعیت با فریب و نیرنگ با دسترسی به مدارك هویتی خود را ایرنی قلمداد نمایند وبه شکلی وانمود شود، که هویت فردغیر ایرانی از منابع اصیل ایرانی سرچشمه گرفته است هدف اصلی در این مقاله بررسی فرآیندي است، که طی آن تعدادي از بیگانگان با استفاده از شگردهاي مختلف به اسناد

هویتی دسترسی یافته اند و موفق شده اند بدون طی مراحل قانونی کسب تابعیت خود را ایرانی قلمداد نمایند همچنین بررسی پدیده قدرتمند شدن و نفوذ آنان میتواند، منجر به طرح مباحثی مهم در مورد جایگاهیابی اتباع بیگانه شود. ایرانی قلمدادشدن بیگانگان عبارت است از هر نوع عمل براي مخفی کردن یا تغییر ظاهر هویت فرد به شکلی که وانمود شود، هویت فرد از منابع اصیل ایرانی سرچشمه گرفته است. این اقدام فعالیتی مجرمانه، مستمر و درازمدت است.اگر در کشور موضوع

»مهاجرت« یک معضل امنیتی و اجتماعی محسوب شود، اطلاعات مربوط به گروهها یا اقشار مهاجر، انگیزه مهاجرت و داده هاي مربوط به افراد مشکوك التابعه داراي نفوذ»اطلاعات استراتژیک «براي کشور به شمار می رود بدون شک حضور


٦٤٠


مهاجرین خارجی در کشور خصوصا" در مناطق مرزي براي ما یک» گرفتاري امنیتی ،اجتماعی «است، در حالی که براي اتباع بیگانه یک» راه گریز« و براي کشور هاي همسایه ن وسرویسهاي اطلاعاتی حریف یک» فرصت« است.

سئوال اصلی این مقاله تاءکید بر دلایل تغییر تابعیت افراد مشکوك التابعه بطور غیر قانونی، همچنین بررسی الگویی است کـه آنان هویتی جدید را براي خود واسازي نموده و در کشور نفوذ کرده اند.واسازي هـویتی و تـابعیتی مقولـه اي اسـت کـه مـی خواهد ساختار موجود کسب تابعیت را بشکند و سعی دارد تا سـاختار و نظـم محـوري را کـه بـه او تحمیـل شـده را تغییـر دهدهویت ناب در واسازي درهم فرو می ریزد و خصلتی ناتمام می یابد. هویت اصلی فرد بیگانه تنها با انکار عامدانـه و جـدا سازي نسبت به هویت واقعی بدست می آید بلکه این رویکرد به هویت باعث می گردد که سئوالات کلاسیک درباره" چیسـتی
" خود (من )" و " ما " در ابهام قرار گیرد و مرز میان فرد وفضاي هویتی دچار ریزش گردد هدف وبـه کـار گیـري واسـازي شکستن .مرزها و محدودیت ها به مدد ترفند هاي موجود است، موضوعات مختلفی را می توان به عنوان علت اصلی مورد توجه قرار داد رویکرد اول براین امر تاءکید دارد که علـت نفـوذ اتبـاع

بیگانه وجود مراکز متعدد تصمیم گیري و بینظمی اداري در کشور پس از پیـروزي انقـلاب اسـلامی (دوره گـذار) باعـث سـوء استفاده اتباع بیگانه و دسترسی به اسناد سجلی و شکل گیري مشکوك التابعه ها شده است. رویکرد دیگري نیز در ارتبـاط بـا تدوام نفوذ اتباع بیگانه وجود دارد ،که این امر با سیستم حقوقی کشور مرتبط می باشد . صدور آراء دادگاههـا و دیـوان عـدالت اداري بر له افراد مشکوك التابعه که تابعیت ایرانی آنها در شوراي تـأمین رد شـده موجـب ادامـه رونـد ایرانـی قلمـداد شـدن بیگانگان می گردد ،که البته عدم وجود عقلانیت امنیتی نسبت به مباحث امنیتی، ، فقدان سیستم باز دارنده کنتـرل بررسـی هویت وحفاظت دقیق عامل شکل گیري و تداوم چنین وضعیتی شده است. با توجه به فرآیند یاد شده میتوان فرضیه پـژوهش را به شرح ذیل مورد توجه قرار داد :
الف - فرضیه اصلی:

درهم تندیگی ساختار اداري در سالهاي اولیه انقلاب و گسترش روحیه ایدئولوژي گرایی، عامل تثبیت اتباع بیگانه و افراد مشـکوك التابعـه

گردید.
ب – فرضیه جانشین :

سیستم حقوقی و صدور آراء دادگاهها و دیوان عدالت اداري بر له افراد مشکوك التابعه منجر به تداوم ایرانی قلمداد شدن بیگانگان وتـداوم
نفوذ آنان گردیده است.

با توجه بهعملاً، امکان تنظیم و تکمیل پرسشنامه تحقیق وجود نداشت لذا ازروش تحقیق توصیفی استفاده شد.

»هدف پژوهشگراز انجام این نوع پژوهش توصیف عینی و منظم ویژگی هاي یک موقعیت یا یک موضوع است تا آنچه هسـت را بدون هیچ گونه دخالت یا استنتاج ذهنی گزارش دهد ونتایج عینی از موقعیت بگیرد. توجه او بیشتر در جهت توصیف کردن و گزارشنویسی از موقعیتها و وقایع براي اطلاعاتی است کهصرفاً جنبه وصفی دارد« (ساعی ارسی، .(139 :1386
اطلاعات مورد نیاز این پژوهش با استفاده از اسناد و مدارك موجود درادارات ثبـت احـوال شـامل بررسـی پرونـد هـایی کـه منعکسکننده رابطه میان فرد و تابعیت او هستند ودر ادارات ثبت احوال وجود دارند،پروندههاي افراد مشکوكالتابعه در مناطق مرزي، موقعیت شغلی آنان و آراء دادگاه ها و دیوان عدالت اداري که به نفع اتباع بیگانه صادر شـده مـورد بررسـی قـرار گرفتـه جمع آوري اطلاعات از طریق مشاهده، پرسشگري، پژوهش کتابخانهاي و جستجوي رایانهايسایتهاي (اینترنت) انجام پذیرفتـه است.
کلیات:

براي تبیین فضاي هویتی تابعیتی از نظریات مربوط به هویت و تابعیت وعلل جدایی بیگانگان بهـره گرفتـه مـی شـودچرا کـه بدون شاخصهاي تئوریک به نتایج مطلوب و موثري منجر نمی شود.
جدائی ما و بیگانگان از هویت سرچشمه می گیرد.به چه کسانی بیگانه گفته می شود؟

٦٤١


»واژه بیگانه یا خارجی در مقابل اصطلاح تبعه به آن دست از افرادي اطلاق می شود که تابعیت کشور محـل توقـف را نداشـته باشد .به طور کلی بیگانگان از نظر چگونگی نحوه ورود و نوع حقوقی که از آن برخوردار هستند، بـه چنـد دسـته تقسـیم مـی شوند، که عبارتند از؛ مهاجران، پناهندگان،آوارگان، ).«ابراهیمی،(176-177 :1383

دولتها در تعیین حقوق بیگانگان داراي آزادي کامل هستند و می توانند به مقتضاي شرایط امنیتی، اقتصادي و سیاسی بـا در نظر گرفتن رفتار متقابل در این زمینه مقرراتی وضع و حقوقی را براي بیگانگان منظور کنند.
،هیچ گونه ملاك ثابتی که ضامن تامین حقوق بیگانگان و آزادي کامل آنهـا باشـد وجـود نـدارد و در نتیجـه مصـالح و حقـوق بیگانگان فداي سیاست و مصالح دولتها میگردد ، چرا که قوانیین براي حفظ و حراست مصالح اجتماعی وضع میشود .
»حذف و طرد بیگانگان بهوسیله قوانین مهاجرت کشورها امري پذیرفته شده است. در گفتمانهاي سیاسی بیگانگان مضر به منافع کشور تفسیر میشوند، اثر سوء بیگانگان بر مشاغل، مالکیت بر دارایی ها، جمعیت، آموزش مورد استناد قرار میگیرد)«بالمر، سولوموز، .(107 :1381

وجود مشکوك التابعه ها در ایران می تواند زمینه هاي شکل گیري بحران هویت را ایجاد نماید جنانچه شاخصهاي تمایز و تفکیک اتباع بیگانه از بین برود و مکانیسم هاي موثري براي مدیریت کنش چنین مجموعه هایی ایجاد نشود طبعا نظام سیاسی امنیتی و ساختار اجتماعی ایران در شرایط بحران قرار می گیرد

الف – هویت و سند هویتی

هرگونه هویت یابی جعلی اتباع بیگانه تحت تأثیر فضاي اجتماعی و سیاسی خاصی انجام می گیرد. از سوي دیگر، می توان تأکیـد داشت که دسترسی به مدارك هویتی عامل اصلی نفوذ و بازآفرینی شرایط فردي، سازمانی و ساختاري محسوب می شود هویت به مثابه یکی از مهمترین مفصل ها و حلقه هاي پیوند فردبا تابعیت می باشدآنچه از بحث بررسی هویت برمی آید این است کـه فرایند هویت سازي این امکان را براي یک فردفراهم می کند که براي پرسشهاي بنیادي معطوف بـه کیسـتی و چیسـتی خـود پاسخی مناسب و قانع کننده بد هد. در واقع هویت، معطوف به بازشناسی مرز میان »خودي« و »بیگانه« است هویت مجموعه علائم بارز و باطنی هستند که امکان تفکیک فردي را از فرد دیگر ممکن می سازند.و پاسخی به این سؤال است

که »فرد چه کسی هست؟ دربرگیرنده وحدت بین عناصر شکل دهنده گذشته شخصیت فرد است و از لحاظ ذهنی، دربرگیرنده مفهوم اساسی وفاداري فرد و همخوانی او با جامعه اش است. هویت چیزي نیست که یک بار براي همیشه به کسی داده شـده باشد، بلکه در طول حیات فرد ساخته شده است.

»هویت همیشه دو رویه دارد؛ ما و غیر ما دو روي یک سکهاند »مشیل فوکو« در بحث تبارشناسی هویت را تمایز نقابها مـی-
داند بعبارتی تمایز آدمها را در تفاوت هویتشان میداند یعنی هویت در مقابل غیریت قرار دارد او معتقد است که لفـظ غیریـت به معناي بیگانهاي است که به عنوان جمع خودي محسوب نمیشود. یعنی ما اگـر مجمـوع ایرانـیهـا را خـودي بـدانیم چـون فرانســويهــا نســبت بــه مــا بیگانــه هســتند بنــابراین نســبت بــه مــا هــویتی متفــاوت دارنــد و از طــرف مــا طــرد مــی-

شوند)«میرمحمدي،.(174- 175 :1383

هرسند هویتی به لحاظ فنی به عنوان یک سند رسمی تعریف می گردد ،اما به لحاظ هویتی وتابعیتی یک نشانه می باشد، که ما به ازاء اثبات کیستی فرد قرار می گیرد. با آنکه هویت افراد از مجموعه اي از نشانه ها تشکیل شده ، سـند سـجلی فـرد نیـزدر کلیت خود یک نشانه است.

افراد یک ملت باید احساس کنند که در بخشی از فرآیند هویت شناسی و هویتیابی خود بهوسیله سرزمین، کشور و ملت خود شناسایی میشوند و سرزمین ملی خود را به عنوان سرزمین مادري بشناسند وفاداري آنها به ملت خود باید بیش از وفاداري به طبقه، کاست، گروه، قوم و یا نژادشان باشد. هویت در این نظریه براساس احساس تعلق تعریف میشود فرایند هویت سازي جعلی این امکان را براي یک فرد خارجی فراهم می کند که براي پرسشهاي بنیادي معطـوف بـه کیسـتی و


٦٤٢

چیستی خود پاسخی مناسب و قانع کننده ارائه کند. در واقع هویت، معطوف به بازشناسی مـرز میـان »خـودي« و »بیگانـه« است دو معنايظاهراً متضاد کلمه هویت - تشابه و تمایز - دو روي یک سکه اند و آنچه در این بین نقش اصلی را بازي میکند فعل »شناسایی« است که لازمه هویت است. هر فرد خارجی هویت یا »خویشتن« خود را از طریـق سـازماندهی نگـرش هـاي فردي دیگران در قالب نگرشها ي احساسی شکل می دهد. به بیانی دیگر، تصویري که فرد از خود مـی سـازد و احساسـی کـه نسبت به او پیدا می کنند بازتاب نگرشی است که دیگران نسبت به او پیدا می کنند که برخاسته از حقیقت و ذاتی آن شـخص نیست

ب- تابعیت

ترکیب جمعیت و چگونگی وحدت و یکپارچگی ملت در حکومت و تعیین عامل ارتباط افراد با دولت و سایر افراد جامعه ، نقش اصلی را در ساخت جمعیت آن ایفا می نماید. این عامل که در حقوق، تابعیت نامیده می شود باید بر امري ثابـت، فراگیـر، قابـل شناخت و قابل دسترس استوار باشد. در غیر این صورت جامعه و حکومت دچار تزلزل و هرج و مرج می شود در سال هـاي آخـر قرن بیستم، متأثر از مباحث و گرایشات پسا- مدرن و در متن تحولاتی چون فشردگی زمان و مکان، و اهمیت یافتن هویت هاي فرهنگی در زمینه ي جهانی شدن، بسیاري از نظریه پردازان از افول ملت و ملیت خواهی و به سـرآمدن ایـن شـکل از همبسـتگی انسانی خبر دادندولی نه تنها این پیشبینی محقق نشد، بلکه به عکس به ویژه پس از جنگ جهانی دوم به نحو زایدالوصفی بـر اهمیت آن افزوده شد.
»ملت را می توان یک واحد بزرگ انسانی تعریف نمود که عامل پیوند آن یک فرهنگ و آگـاهی مشـترك اسـت. از ایـن پیونـد است که احساس تعلق به یکدیگر و احساس وحدت میان افراد متعلق به آن واحد پدید می آید، از جمله ویژگیهاى هـر ملـت اشغال یک قلمرو جغرافیایی مشترك است و احساس دلبستگی و وابستگی به سرزمین معین. (آشورى،.(307 : 1373

تابعیت یکی از مسائل دقیق نسبتاًو پیچیده حقوقی است کهتوأماً به احوال شخصیت افراد و سیاسـت عمـومی دولـت مربـوط می شود. موضوعات آن هم حقوقی است و هم سیاسی و هر جا نیزصرفاً از منظر حقوق مطرح باشد مفاهیم حقوق خصوصـی و حقوق عمومی در آن با هم تلاقی پیدا می کنند در رابطه با تابعیت مانند هر رابطه حقوقی دیگر، دو طرف دیده میشـوند. یـک طرف آن که تبعه است، طرف دیگر دولتی که آن شخص از اتباع او به شمار میآید.

»تابعیت رابطه سیاسی فرد را با التزام وفاداري کامل و اطاعت از قوانین به دولت برقرار مـیکنـد و دولـت نیـزمتقـابلاً از فـرد حمایت سیاسی و حقوقی به عمل میآورد در ضمن تابعیت یک رابطه معنوي از آن جهت است که اتباع کشور را از نظر اهداف ملی و عادات و رسوم به کشور خاصی پیوند میدهد. بهطور کلی تابعیت از اراده مطلق دولتها ناشی میشـود و بـدلیل اینکـه از اختیارات حکومتی است هیچ فرد خارجی حتی اگر تمامی شرایط قانونی لازم را داشته باشد نمـیتوانـد برعلیـه دولتـی اقامـه دعوي حقوقی نماید.« (ارفع نیا،(52 :1370
تابعیت باید بر امري ثابت، فراگیر، قابل شناخت و قابل دسترس استوار باشد. در غیر این صورت جامعه و حکومت دچار تزلزل و هرج و مرج میشود.
»تابعیت یک مساله منطقی یا فلسفی نیست، تابتوان براي آن راه حل متحدالشکلی پیدا کرد که اعمال آن در همه جـا و همـه وقت صلاح باشد. هر کشوري بنابر اوضاع و احوال جغرافیائی، سیاسی و اقتصادي باید در مسائل مربوط به تابعیت منافع خود را سنجیده، مقرراتی را وضع نماید. هر نوع تصمیمی غیر از این براي کشور به منزله خودکشی است.« (امامی، (161- 163 :1376

-1علل و ضرورتهاي جدایی بیگانگان

بیگانگان به علت عدم حس وطن خواهی و عدم تعلق به کشور احساس مشترکی با ما ندارند.اتباع بیگانه به خاطر عدم وجود حس وطن خواهی احساس مشترکی با مردم ایران ندارند. بیگانگان کسانی هستند که در حلقه خودي جایی ندارند. افرادي که قابل شناسایی نیستند و وجودشان همچون رازي ناخوشایند است. در اینجاست که با چالش روبهرو میشویم، زیرا بیگانه به

٦٤٣


دلیل بیگانه بودن علقه اي با ماندارد، وقتی انسان با بیگانه اي روبهرو میشود چه احساسی دارد.براساس قوانین حقوق و آزاديهاي سیاسی به اتباع بیگانه تعلق نمیگیرد، پس جزء جمعیت ایران محسوب نمیشوند و در این سرزمین بیگانه باقی میمانند، مگر اینکه تابعیت کشور را کسب کنند و البته باز هم محدودیتهایی دارند.

»سؤالی که در اینجا مطرح میشود این است که آیا واقعا امکان دارد در یک کشور براي اتباع خارجی نیز عینا همان حقوق و امتیازاتی را که براي اتباع خودي منظور شده قائل گردید؟ پاسخ این سئوال در بیشتر موارد منفی است زیرا کاملا طبیعی است دولتها نمیتوانند در زمینههاي امنیت و دفاع ملی و کارهاي نظامی، سیاست خارجی یا شرکت در قوه قضائیه و مقننه و نظایر آنها همان امتیازاتی را که براي اتباع خود قائل میباشند به اتباع خارجی نیز بدهند)«فیوضی، .(88 :1379

-2محدودیت هاي بیگانگان

مباحث هویت وتابعیت و محدودیت هاي قانونی بیگانگان در قانون اساسی و قانون مدنی نیز مورد توجه قرار گرفته است .هـیچ یک از مقامات اجرایی که نقش تصمیم گیرنده دارند، نمی توانند فاقد تابعیت ایرانی باشند، بنابراین، بـین تابعیـت و هـمچنـین مسؤولیت هاي اجرایی، جلوه هایی از پیوستگی وجود داردبرابر اصل جهل ودوم قانون اساسی اتباع خارجه می توانند در حـدود قوانین به تابعیت ایران در آیند ضمن اینکه باید حساسیتهاي لازم اعمال شود،ایرانی قلمداد شدن بیگانگان بدون اخـذ تابعیـت بسیار خطرناك است:

»در مقام اجراي اصل 42 قانون اساسی و پذیرش اتباع بیگانه به تابعیت ایران قانون گذار باید فوق العاده دقیق بوده این وسیله را به دست کسانی ندهد، که در علاقه مندي آنها به این آب و خاك شبه و تردید باشد، چه میدانیم اشخاصی که بـدون واجـد علاقمندي آنها به این آب و خاك شبهه و تردید باشد، در زمره اتباع کشور در میآیند چه خطرات بـزرگ بـراي حیـات کشـور موجب می شوند، این قبیل افراد میتوانند در کشور ایجاد اقلیت کنند و یا با تحصیل سند تابعیت ایرانـی جاسوسـی را بـه نفـع بیگانگان تسهیل نمایند)«نصیري، . (70 :1383
در هر کشوري محدودیت هاي متنوعی در ارتباط با بیگانگان وجود دارد. از جمله این محدودیتها میتوان ایجاد موانع در برابـر استخدام نیروهاي خارجی را نام برد. موانعی که بین حقوق اجتماعی شهروندان آن کشور و بیگانگان، تفاوت هـایی را بـه وجـود میآورد.

»حقوق سیاسی عبارت از حقوقی است که در حقوق عمومی داخلی فقط به اتباع داخله تخصیص داده شده و بهرهمنـدي از آن لازمه وصف تبعیت میباشد. با این تعریف خارجیهااساساً از این حقوق محروم میباشند. حزم و احتیاط همچنین اقتضاء دارد که اتباع بیگانه از این حقوق بهرهمند نگردند که بوسیله آن بتوانند در امور داخلی و سیاسی یک کشور دخالـت و اعمـال نفـوذ نمایند. در اجراي این اصل چنانکهذیلاً ملاحظه مینمایید قوانین ایران بهطور کلی بیگانگان را از حقوق سیاسی محروم داشـته است«، (همان : (102-101
در آزاديهاي بیگانگان باید حقوق و آزاديهاي سیاسی را کاملا استثنا کرد ،این اصل مورد قبول قرار گرفتـه کـه دولتهـا حـق دارند بیگانگان را از اشتغال به مشاغل عمومی نظامی و غیر نظامی یا به هر شغل دیگري که وظیفـه آن شـرکت در قسـمتی از فعالیت و وظایف دولت بهعنوان نماینده قدرت عمومی باشد ممنوع کنند مانند نمایندگی پارلمان، مشاغل عالی نظامی، سیاسی و نظایر آنها.

»بنابر رویه معمول در کشورها این نوع مشاغل که دارنده آنها به نحوي در گردش چرخهاي سیاست ملی شرکت دارنـد، صـرفا باید اختصاص به اتباع داخلی داشته باشد در نتیجه بیگانگان از حق تاسیس احزاب سیاسی و تشکیل اجتماعـات بـا ماهیـت و هدفهاي سیاسی و شرکت در انتخابات پارلمانی محروم میباشند )«فیوضی، .(94 :1379

در ماده 982 قانون مدنی عدم دسترسی بهبرخی از مشاغل براي اتباع بیگانه حتی با کسب تابعیت ایرانی احصاء گردیده است:.
اشخاصی که تحصیل تابعیت ایرانی نموده یا بنمایند از کلیه حقوقی که براي ایرانیان مقرر است بهرهمندمیشوند، لیکن نمی-


٦٤٤

توانند به مقامات ذیل نائل گردند: -1 ریاست جمهوري و معاونین او - 2 عضویت در شوراي نگهبان و ریاست قـوه قضـائیه-3 وزارت و کفالت وزارت و استانداري و فرمانـداري - 4 عضـویت در مجلـس شـوراي اسـلامی -5 عضـویت شـوراهاي اسـتان و شهرستان و شهر -6 استخدام در وزارت امور خارجه و نیز احراز هرگونه پست و یا ماموریت سیاسی - 7 قضاوت -8 عـالی-

ترین رده فرماندهی در ارتش و سپاه و نیروي انتظامی9ـ تصدي پستهاي مهم اطلاعاتی و امنیتی

-3هویت ملی و مرز در جغرافیاي سیاسی

هویت ملی، نیز بخشی از فرایند هویت شناسی روانی- اجتماعی1 شخصی است. اهمیت مساله در این اسـت کـه امـروزه دولـت ملی بزرگترین نوع شکل بندي جامعه بشري به حساب میآید و جمعیت جهان براساس این نوع، تقسـیم شـدهانـد. لـذا اینکـه دولت یک کشور تا چه اندازه مورد قبول اعضاي آن است- یا اعضاي یک سرزمین جغرافیایی که به کشور- ملت خاصـی نامیـده می شوند تا چه اندازه نسبت به نمادها، نظام حکومتی، ارزش ها، ایدئولوژي و مرزهاي آن وفادار اسـت بـراي آینـده آن کشـور و بخصوص روند توسعه آن بسیار اهمیت دارد سرزمین و جغرافیاي طبیعی؛ یعنی، محیطی که فرد در آن چشم باز میکند و خاطراتش در آن شـکل مـیگیـرد، از نخسـتین
عناصر هویت است که در ذهن افراد جاي می گیرد و در بزرگ سالی نیز توأم با خاطرات عهد کودکی همـواره بـا آدمـی همـراه است. هم چنین پیوند با یک نظام سیاسی و احساس وفاداري به آن در قالب یک دولت ملی، بخش هایی از هویت ملی هسـتند که گرچه اکتسابی هستند، اما احساس وفاداري و تعلق عاطفی و عمیق را ایجاد میکند که فرد ناخود آگاه نسبت به آنها یـک رابطه صمیمانه برقرار می کند .اساس هویت ملی احساس تعلق و تعهد به واحد اجتماعی ملی است که بیشتر در قلمرو مرزهاي ملی معنی پیدا میکند هویت ملی هر ملت در درجه نخست زاییده محیط جغرافیایی آن ملت است .آقاي مجتهد زاده هویـت ملتها را زیر مجموعه مباحث جغرفیاي سیاسی می داند:

شماري از اندیشمندان سنتی در علوم سیاسی، علوم اجتماعی و جغرافیـا عنصـر ویـژه اي از مولفـه هـاي هویـت ملـی را اصـل دانسته اند. در حالی که در جغرافیا »سرزمین مشترك« و »تاریخ مشترك« در این زمینه اصل شناخته می شوند و علوم سیاسی تکیه بر »ساختار سیاسی مشترك« ملیت و ملت یا »جامعه مدنی« بومی می گـذارد در حـالی کـه در علـوم اجتمـاعی »زبـان مشترك«، »دین مشترك« و »آداب و سنن مشترك« را عنصر اصلی میشمارد.
آقاي مجتهد زاده هویت را مفهومی مهم در مباحث جغرافیاي سیاسی معرفی میکند:
»»هویت«، »ملیت« و »میهن گرایی« در ارتباط نزدیکی با هم هستند، ملت، هویت، منافع ملـی، ناسـیونالیزم و مـیهن خـواهی، دولت، مرز، مرکز و پیرامون قدرت و امنیت، از مفاهیم پراهمیت در جغرافیاي سیاسی هستند« (مجتهدزاده، .(85 :1386

همچنین براي شدن اتباع یکشور از اتباع سایر کشور ها و براي تعیین قلمرو سرزمینی براي ملتها مرز ها شکل گرفتند واز

آنجا که مرزها این توانایی را دارند که وحدت سیاسی را در یک سرزمین فاقد هر گونه وحدت طبیعی و انسانی ممکن سازند و همچنین نقش چشمگیري در هویت سازي و همبستگی ملی دارند. کشورها به اشکال مختلف مانند احیاء و بازآفرینی مجدد بعضی از نقشهاي مرز و بوجود آوردن اشکال جدید مرزي، از این ویژگی مرزها در تقویت هویت و همبستگی ملی خود استفاده می کنند

»انسان براي مشخص ساختن فعالیت پیرامون خود، آن گونه که با گستره فعالیت همسایه تداخل پیدا نکند، ناچار به تعیین خطوطی قراردادي در بخش پایانی و پیرامونی محیط زیست یا قلمرو خود است. گونه گسترش یافته این مفهوم خط پیرامونی است که بخش پایانی گستره فعالیت ملت را مشخص میسازد و جنبهاي سیاسی پیدا میکند که »مرز« خوانده میشود)«مجتهدزاده، .(41 :1380
سئوالی که مطرح می شود این است که آیا در عصر جهانی شدن اهمیت هویت از بـین خواهـد رفـت جهـانی شـدن موجـب

 

٦٤٥

شکسته شدن مرزها و شکلگیري مجدد مرزبنديها شده است. در اینجا مرزهاي هویتی، نه تنها از بین نرفتهاند بلکـه امکـان تجلی بیشتري یافتهند. و مفهوم وطن را به شکل نمادین در حافظه جمعی ا شکل میدهد و دیگر تنهـا عامـل جغرافیـا باعـث پیوند میان آنها نیست

»از دهه 1970 برخی از اندیشمندان علوم سیاسی بر این باور شدند که با توجه به سرعت پیشرفت هـاي علمـی و تکنولوژیـک، دیري نخواهد گذشت که خانواده بشري شاهد از میان رفتن جداییهاي مرزي و سرزمینی و هویتی خواهد بود و جهان سیاسـی در عمل به »دهکده«اي یکدست تبدیل خواهد شد. امروزه اگرچه نقش حاکمیتهاي ملی و مرزهاي بینالمللی دگرگون شـده، این جدایی ها همچنان پابرجاست.آنچه حقیقت دارد این است که واقعیت یافتن یکپارچگی سیاسی جهان در آینده قابل پـیش بینی عملی نیست اگر در آینده اي غیرقابل پیش بینی یکپارچگی سیاسی جهان بشري واقعیت یابد بـی تردیـد ایـن یکپـارچگی دربرگیرنده تفاوت هاي هویتی نخواهد بود چرا که »جداگانه بودن نسبت به دیگران و سربلند بودن از جلوه هـاي زنـدگی ویـژه خود خاصیت ذاتی هر گروه انسانی است...« (مجتهدزاده، .(306- 307 :1381
ومانوئل کاستلز عصر جهانی شدن را عصر خیزش مجدد ملیگرایی میداند.

››ظهور مجدد ناسیونالیسم در عصر جهانی شدن هم در چالش با دولت ـ ملت هاي تثبیت شـده قابـل رویـت اسـت و هـم در بازسازي گسترده هویت بر مبناي ملیت که همیشه در تقابل با غیر صورت میگیرد‹‹ (کاستلز (37 :1380

به هر حال این باور وجود دارد که از ابتدا جهان خلقت براساس تفاوت و نیز دیدگاه و منافع متفاوت انسان ها بنا شده است و تا زمانی که انسان وجود دارد مرزها نیز وجود خواهند داشت و جهانی شدن و گسترش ارتباطات و غیره، جایگاه و نقش مرزها را در زندگی اشتراکی انسان ها از بین نمی برد

-4مهاجران و امنیت اجتماعی

احراز هویت فردي را می توان یکی از مهمترین شاخصهاي امنیت اجتماعی که در انسجام و جامعیت هر یـک از جوامـع نقـش اساسی دارد برشمرد ،هویت ازاین رو همواره موضوعی چالش برانگیز بوده، و خواهد بود فرآیند پیچیـده هویـتیـابی و هویـت-

شناسی در این است که در سطح فردي هویت نقطه آغازین ورود به تابعیت اصلی کشور و نقطـه محـوري در تثبیـت موقعیـت یک فرد خارجی در سیستم اجتماعی- اداري است سند هویتی مدرکی است که اثبات میکند فرد چه کسـی هسـت و اعتبـار کاري که با مدارك هویتی انجام میدهد تا چه حد است و مشخص می نماید که آیا فرد همان کسی است کـه ادعـا مـی کنـد ،متاءسفانه هر یک از این اسناد ممکن است تقلبی باشند ، هر کس با مقدار کافی منابع و انگیزه لازم، می توانـد سیسـتم را بـا حقه ونیرنگ فریب دهد ما براي حراست از امنیت عمومی و سیستم هـاي سیاسـی و اقتصـادي ، بـه ایـن شـناخت و آگـاهی نیازمندیم که آیا افرادي که خود را معرفی می نمایند، صاحب همان هویت ادعایی هستند؟چنانکه عنوان کردیم، هویت یکـی از ویژگیهاي واحدهاي اجتماعی مقید به سرزمین شناخته میشود. شناسنامه و اسناد سجلی مدارك هویتی هستند که جوامع از طریق آن به لحاظ تابعیتی یکپارچه میشوند، وضامن هویت ملی دولت و ملت است در مساله امنیت اجتماعی به حاکمیت بیشتر از هر مساله دیگري توجه می شود اما آنچه در آن بیشتر مورد توجه قرار میگیرد هویت ملی است .

»در دنیاي امروز مهم ترین تهدیدي که متوجه امنیت اجتماعی است ناشی از افزایش مهاجرتهاست. کشورها با استفاده از یک و یا ترکیبی از چند راهکار می توانند به این تهدیدات پاسخ دهند مهمترین راهکارهایی که مورد استفاده قرار گرفتهاند عبارتند از:

سطح مهاجرتها کاهش یابد و یا اینکه هیچ مهاجرتی صورت نگیرد« (هانتینگتون، .(258 : 1384
در سرآغاز هزاره سوم تکاپوي تازه اي براي فهم رابطه اجتماع و امنیت آغاز شده است از گفتمان نوینی به نام امنیت اجتمـاعی سخن می رود که تار و پود زیست فردي و اجتماعی را در می نوردد و چشم انداز نو و جدیدي بر مجموع نظم هـاي متـوالی وارد میکند.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید