بخشی از مقاله

چکیده:

در ژئوپلیتیک عوامل متعددی در ایجاد قدرت یک کشور یا تعامل بین کشورها مورد مطالعه قرار می گیرد که یکی از مهمترین این عوامل زمان می باشد .ایران و ترکیه به عنوان دو قدرت منطقه ای همجوار همواره بر مناطق تحت نفوذ خود تاثیر گذار بوده اند اما میزان تاثیر گذاری در زمانهای مختلف متفاوت بوده است .

در چهارچوب این تحول است که طی سالهای اخیر شاهد گسترش مناسبات ایران و ترکیه- به عنوان دو کشور همسایه- در حوزههای مختلف هستیم و با توجه به مسائل اقتصادی، بهویژه در حوزه انرژی و تحولات سیاسی مهمی چون تشدید وضعیت پرونده هستهای ایران و میانجیگری فعالانه ترکیه در این حوزه - از جمله مشارکت در بیانیه تهران با همراهی برزیل - ، موجب گسترش روز افزون روابط تهران-آنکارا شده که این امر حساسیتهایی را در سطح منطقه و بهویژه جهان غرب نسبت به ابعاد و ماهیت این روابط به دنبال داشته است .

این تحقیق با روش توصیفی تحلیلی در پی پاسخ به این سوال است که در زمان حاضر مناسبات ایران و ترکیه بر تحولات خاورمیانه چه تاثیری دارد وهدف از نگارش این پژوهش این است که جایگاه ترکیه در منطقه خاور میانه از لحاظ قدرت منطقه ای در بازه های زمانی مورد بررسی قرار گیرد

.نتایج حاصل از این تحقیق نشان می دهد که مناسبات دو کشور ایران و ترکیه در زمان حاضر بر روی تحولات خاورمیانه تاثیر گذار بوده است .

مقدمه

در هر دانشی از جمله دانش جغرافیا - - زمان - - مطرح است ، حال سوال این است که کدام یک از مسایل فلسفی جغرافیا سبب بروز مفهوم زمان در جغرافیا شده است ؟ در ادبیات ، علوم اقتصادی ،سیاست ،مذهب، صنعت و تکنولوژی ، جامعه شناسی ، فلسفه ،فیزیک و قرآن و همچنین جغرافیا مسایل مختلفی سبب بروز مفهوم زمان در آنها شده است .هر دانشی برداشت خاصی از زمان که خاص دانش آن است .

برداشت جغرافیدانان از زمان چیزی است که جغرافیدانان از آن تعریف می کنند . یعنی چیزی که در آنپدیده های جغرافیایی زایش ، متحول و یا به میرایی می رسند . همه جغرافیدانان به نحوی برای پدیده شناسی جغرافیایی با مقوله زمان کار می کنند و نتایج بدست آمده از این کار را در تصمیم و اظهار نظرهای خود دخالت می دهند.

ازطرفی میدانیم »سیاست خارجی هر کشوری ادامه سیاست داخلی آن کشور است« ، این عبارت یکی از جملههای معروف و کلاسیک در عرصه علم سیاست به شمار میرود که شاید بتوان مصداق واقعی آن را در عرصه تحولات داخلی و خارجی کشوری مانند ترکیه به خوبی مشاهده نمود. در واقع سیر تحولات تاریخی جامعه ترکیه نشان میدهد که در طی چند دهه پر فراز و نشیب، از بطن کشمکش میان اسلامگرایان و سکولارها، شاگردان نوگرای مکتب سیاسی نجم الدین اربکان، مؤسس حزب اسلامگرای رفاه، در قالب حزب عدالت و توسعه در جریان انتخابات پارلمانی سال 2002، قدرت را در صحنه سیاسی ترکیه به دست گرفتند و فضای جدیدی را در عرصه سیاسی این کشور بهویژه در حوزه سیاست خارجی پدید آوردند.

به قدرت رسیدن این جریان میانهرو، حاصل شکلگیری نوعی هنجار داخلی یا ملی در جامعه ترکیه مبتنی بر ارزشهای مشترک در مورد تعریف رویکرد مطلوب و مناسب تامین کننده منافع ملی ترکیه است که با تعامل افراد، گروهها و گفتمانهای داخلی میان جریانات سکولار و ملیگرا با اسلامگرایان - بهرغم بحرانهای متعدد سیاسی و وقوع چندین کودتای نظامی - ، در یک فرایند جامعهپذیری، موجب حرکت جامعه ترکیه به سوی نقطه تعادل گردید. از اینرو حزب عدالت و توسعه را باید برآیند حرکت جامعه ترکیه از گرایشهای تند اسلامگرایی جریاناتی مانند حزب رفاه نجمالدین اربکان از یکسو و گرایشهای تند سکولاریستی و ملیگرایانه جریاناتی مانند مام میهن تانسو چیللر از سوی دیگر، در طی چند دهه اخیر دانست.

در نتیجه تحولات یاد شده، نخبگان جدید صحنه سیاسی ترکیه با حفظ اصول سنتی کمالیسم و رویکرد غرب گرایی، نگرش جدیدی را نسبت به مسائل منطقهای و بینالمللی در پیش گرفتند که موجب پویایی خاصی در عرصه سیاست خارجی ترکیه گردید. در بطن این تحول، تدوین دکترین عمق استراتژیک از سوی احمد داوود اوغلو، نخست وزیر ترکیه و معمار سیاست خارجی جدید این کشور قرار دارد.

در دستور کار قرار دادن سیاست »به صفر رساندن مشکلات با همسایگان«، موجب بروز تحرک و پویایی تازهای در روابط خارجی این کشور طی سالهای اخیر شد؛ که تا حد زیادی با رویکرد سنتی چند دهه گذشته آنکارا در عرصه سیاست خارجی متفاوت است.

ایجاد توازن در جهت گیری کلان سیاست خارجی در قبال جهان غرب از یک سو و کشورهای همسایه و منطقه از سوی دیگر، ایفای نقش پررنگتر در منطقه خاورمیانه و نامیدن سال 2007 به عنوان سال خاورمیانه، گسترش روابط با سوریه - ازجمله سفر تاریخی بشار اسد به ترکیه برای نخستین بار در 57 سال گذشته در سال - 2004، بهبود مناسبات با عراق و سفر مقامات بلندپایه دو کشور برای نخستین بار، توسعه روابط با گروههای کرد و حکومت خودمختار شمال عراق - ازجمله سفر داوود اوغلو، وزیر امورخارجه وقت ترکیه به اربیل در سال - 2009، متوازن نمودن روابط ترکیه با اسرائیل به موازات گسترش روابط با اعراب، عادیسازی روابط با ارمنستان، گسترش مناسبات با فدراسیون روسیه و ایفای نقش فعال در پرونده هستهای ایران را میتوان از مهمترین مشخصات و نتایج سیاست خارجی نوین ترکیه در پرتو دیدگاهها و رویکردهای حزب عدالت و توسعه دانست.

به نظر میرسد با توجه به پیروزی مجدد حزب عدالت و توسعه در انتخابات پارلمانی ترکیه در جولای 2007 و تایید اصلاحات مد نظر این حزب در قانون اساسی ترکیه از سوی مردم این کشور در سپتامبر 2010، روند کنونی در سیاست خارجی ترکیه که برخی از آن به عنوان »نوعثمانیگرایی « یاد میکنند، تا چند سال آینده نیز تداوم داشته و همچنان بر روی معادلات منطقهای و بینالمللی اثر بخشی خود را داشته باشد.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید